خانه » همه » مذهبی » حوزه و بایسته های تبلیغی (2)

حوزه و بایسته های تبلیغی (2)

حوزه و بایسته های تبلیغی (2)

تفانت انسان ها از نظر استعداد و فهم مطالب و گرایش ها مسلم است. براین اساس، امروزه نظام جهانی الحاد در تبلیغاتش برای هر تقسیم بندی اجتماعی، طبقاتی، فکری و سیاسی برنامه تبلیغی خاصّ خود را دارد. مذهبی ها، غیر مذهبی

04380 - حوزه و بایسته های تبلیغی (2)
04380 - حوزه و بایسته های تبلیغی (2)

 

نویسنده: محمدصادق مزینانی

 

9- همزبانی با مخاطبین:

تفانت انسان ها از نظر استعداد و فهم مطالب و گرایش ها مسلم است. براین اساس، امروزه نظام جهانی الحاد در تبلیغاتش برای هر تقسیم بندی اجتماعی، طبقاتی، فکری و سیاسی برنامه تبلیغی خاصّ خود را دارد. مذهبی ها، غیر مذهبی ها، ضد مذهبی ها، لیبرال ها، محافظه کارها، زنان، مردان، کودکان، نوجوانان و… هر کدام دارای روزنامه، رادیو، تلویزیون و مجلّه خاصّ خود هستند. البتّه این تقسیم بندی به صورت آشکار وجود ندارد، اما سیاستگزاری فوق را با دقت و کنکاش می توان در برنامه ها ی تبلیغی آنان یافت.
استعمارگران با این شیوه، جهت زندگی مخاطبان خویش را به سوی منافع سیاسی و اقتصادی خود تغییر می دهند و کنترل روانی جامعه را به دست می گیرند. آنان از این شیوه، در جهت تحقق اهداف شیطانی خویش و تحمیق طبقات گوناگون استفاده می کنند. با توجه به این که اصل به کارگیری این شیوه مورد پذیرش ما نیز هست؛ ما موظفیم از این شیوه به گونه‏ای صحیح و در جهت بیداری و آگاهی بخشی به تمام طبقات مردم استفاده کنیم.
پیامبران الهی موظف بودند که در تبلیغات خود به زبان مردم خویش سخن بگویند و سطح فهم و درک مخاطبان خویش را رعایت کنند. آیه شریفه می فرماید:
«وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ». (1)
«ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم.
و سخن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که:
«إنَّا أَمرنا معاشر الانبیاء ان نکلم النّاس بِقدر عقولهم. (2)
ما پیامبران مأموریم که در سطح درک و فهم مردم سخن گوییم.
و سخنی علی (علیه السلام) «من کان عنده الصبّی فلیتصاب له» (3) و بسیاری از روایات دیگر بر این اصل مهمّ دلالت دارند. با توجه به این اصل، مبلّغ در تبلیغاتش باید چند چیز را رعایت کند:
1-مبلغان باید مخاطبان خویش را از ابعاد گوناگون، علمی، فکری، سیاسی، صنفی و سنّی و… شناخته و دسته بندی کنند و برای هر کدام آن چه لازم است تهیّه و تبلیغ نمایند. شاید لازم باشد که یک گروه سنّی یا فکری نیز دسته بندی شود و برای آنان متناسب با سطح فهم و درک شان موادّ تبلیغی تهیه گردد. به عنوان مثال: نیاز یک جوان دانشگاهی با نیاز جوانی کم سواد و یا بی سواد متفاوت است. نیاز جوانی که به خارج رفته و با مکتب ها ی مختلف آشنا شده با نیاز جوان دانشگاهی داخل کشور یکی نیست. نسبت به حضور تبلیغی و فرهنگی ما در خارج از کشور نیز باید این گونه عمل شود.
2- مسائل تبلیغی ما باید در خور گنجایش روحی و فکری مخاطبین باشد. مباحث را باید آن چنان با حال و هوای مخاطبان طرح کنیم که مانند آب گوارا در گلوی تشنه آنان نفوذ کند.
بنابراین، برخی از مسائل عالی و مشکل و برخی از اعتقاداتی که دانستن آن ضرورتی ندارد نباید برای توده مردم مطرح کرد.
علی (علیه السلام) می فرماید:
«اتّحبون ان یکذب الله و رسوله؟ حدثوا الناس بما یعرفون و امسکوا عما ینکرون» (4)
«آیا می خواهید که مردم خدا و پیامبر را تکذیب کنند؟ پس، درباره ی آن چه می توانند بشناسند سخن بگویید و در مورد آن چه باور ندارند دم فرو بندید.»
امام سجاد (علیه السلام) می فرماید:
«حدثوا الناس بما یعرفون و لا تحملوهم ما لا یطیقون…» (5)
آن چه را که توان فهمش را دارند برایشان بگویید و چیزی که تحمل آن را ندارند بر اندیشه آنان بار نکنید.
متأسفانه امروزه، مطالب سنگین و دیر هضم، روایات متشابه و… نیازمند به تاویل و توجیه را، در خطاها و بسیاری از نوشته ها ی عمومی و در دسترس مردم می یابیم. از این بدتر، نقل داستان ها ی شگفت و کرامات و معجزه واری که در بسیاری از موارد باعث سر درگمی مخاطب و چه بسا زمینه تمسخر و افکار و ریشخند مخالفان را فراهم می آورد. از این روی، علی (علیه السلام) می فرماید:
«لا تحدثُ بِما تَخاف تَکذیبه.» (6)
زبان به گفتاری که بیم داری دروغ (به خاطر غرابت) پنداشته شود مگشای.
برخی از دست اندرکاران مواعظ و منابر اخلاقی آن چنان در نقل ثواب ها و عقاب ها اغراق و مبالغه می کنند و خاصیت ها ی شگفتی را بر می شمرند که زمینه ناباوری، تکذیب و گاهی تجری را ایجاد می کند. البتّه بسیاری از مطالبی که در دید نخست به نظرها دشوار می رسند ممکن است نزد اهلش توجیه درست و قانع کننده‏ای داشته باشد، امّا نباید هر چه را می یابی بگویی و هر چه را که می دانی مطرح کنی.
3- در ارائه موادّ تبلیغی، می بایست از جملاتی روان و نزدیک به فهم مخاطبان استفاده کرد و از آوردن کلمات پیچیده و نامأنوس اجتناب ورزید. برخی بر این پندارند که استفاده از کلمات مغلق، غریب، بیگانه، نا آشنا و اصطلاحات گنگ و پیچیده نشانی از موقعیت علمی است، و بر عکس بهره گیری از شیوه روان و ساده، علامت کم مایگی و ناچیزی است.
مبلّغ دین بی اعتنا به این اوهام باید با تأسی به قرآن مجید، شیوه «بلاغ مبین» را برگزیند، لازم به یادآوری است که محتوای تبلیغ به بهانه ساده گویی نباید گرفتار سستی و ضعف محتوا شود و به خاطر دوری از ابهام و اغلاق، به مطالب پیش پا افتاده و تکراری گرفتار آید.
علی (علیه السلام) می فرماید:
«احسن الکلام ما لا تَمُجُّمهُ الا ذان و لا یُتعِبُ فهمه الانهام» (7)
بهترین کلام آن است که گوش ها را در شنیدن بی رغبت ننماید و فهم ها را به تعب و مشقت نیندازد.
4- برای رعایت این اصل (هم زمان با مخاطبان) مبلغان ما باید بسیاری از زبان ها ی رایج دنیا را بیاموزند. امروزه، ضرورت این مسأله بر کسی پوشیده نیست. امام خمینی (رحمه الله) می فرماید:
«وضع تبلیغات باید متناسب با نیازها و وضع حوزه ها باشد… اگر ما همه زبانها را برای تبلیغ اسلام بدانیم عبادتی بزرگ است، ما با زبان اینجا که نمی توانیم برای مردم آمریکا و سایر کشورها مسائل اسلام را بگوییم، امروز اسلام در اکثر کشورها مطرح است…» (8)

10- تبلیغ تدریجی:

یکی دیگر از اصول مهمّ در تبلیغ رعایت سطح ایمانی افراد مورد تبلیغ است. مبلّغ همانگونه که باید سطح و سقف فهم مخاطبان خویش را در نظر بگیرد، باید سطح ایمانی آنان را نیز در نظر داشته باشد و هماهنگ با پیشرفت ایمانی پیام پذیران، معارف و احکام اسلامی را برای آنان بیان کند.
همانگونه که قرآن کریم قوانینش را یک جا و به طور ناگهانی به مردم اعلام نکرد و مرحله به مرحله پیش رفت و شرایط روانی را برای پذیرش آن ها فراهم کرد. به عنوان مثال قرآن حرمت شراب را که پیش از اسلام به شدت رواج داشت، پس از چندین مرحله و آماده شدن افکار برای پذیرش حکم تحریم، آن را بیان کرد.
در روایتی به تفصیل ترتیب آیات نازله را بیان می کند و در پایان آن را به عنوان یک اصل در همه قانون گذاری ها ی دینی تلّقی کرده و تدریجی بودن را منحصر به حکم شراب نمی داند:
«هرگاه خداوند اراده کند که چیزی را واجب کند، تدریجاً نازل می سازد، تا مردم، نفس خود را بر آن متوطن سازند و به امر و نهی در مورد آن آرامش یابند. این کار، برای به تدبر واداشتن آن ها به صواب نزدیک تر و برای کم کردن گریز آن ها مفیدتر است.» (9)
ائمه معصومین (علیه السلام) درباره هماهنگی تبلیغات با سطح ایمان مردم رهنمودهایی دارند. در برخی از آن رهنمودها، ائمه (علیهم السلام) پس از بیان درجات ایمانی مردم، (هفت درجه و در برخی ده درجه) مبلغان را به رفق و مدارا در تبلیغ فرا خوانده و از آنان خواسته اند که درجات ایمانی مردم را در تبلیغ مراعات کنند و آن چه را که به درد کسی می خورد که در گام دوّم از ایمان است بر کسی که در گام اوّل است تحمیل نکنند و آن چه را به کار کسی می آید که در گام سوّم ایمان است بر کسی که در گام دوّم است تحمیل نکنند. و به همین ترتیب تا آخرین درجات ایمانی آنان را موظف نموده که توان هر یک را در نظر بگیرند. به عنوان نمونه: امام صادق (علیه السلام) در روایتی پس از آن که درجات ده گانه ایمان، و سفارش به آنان که در مراتب بالاتری از ایمان قرار دارند که پایین ترها را تحقیر نکنند… می فرماید:
«… بکوش که فرودستان را با رفق و مدارا به خویش رسانی، و بر آنان آنچه توانایی آن را ندارند، تحمیل نکن که شخصیت آنان را خواهی شکست…» (10)
روایات با این مضمون بسیار است.
در روایتی دیگر نقل شده که در گفتگوی امام صادق (علیه السلام) با یکی از موالیانش سخن از گروهی به میان آمد، او گفت: ما از آنها تبرّی می جوییم، آنها آن چه ما می گوییم نمی گویند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«آنها ما را دوست دارند ولی آن چه شما می گویید نمی گویند و شما از آن ها تبرّی می جویید؟»
در جواب گفتم: آری
امام فرمود: «نزد ما چیزهایی است که نزد شما نیست. آیا سزاوار است که ما از شما تبری بجوییم؟»
گفتم: نه، فدایت شوم.
فرمود: «نزد خدا چیزهایی است که نزد ما نیست. آیا خدا ما را طرد می کند؟»
گفتم: نه، پس چه کنیم؟.
فرمود: «آن ها را دوست بدارید و از آن ها تبری بجویید. برخی از مسلمانان یک سهم و برخی دو سهم و برخی سه سهم و برخی چهار سهم و برخی پنج سهم و برخی شش سهم و برخی هفت سهم (از ایمان) را دارند.
سزاوار نیست بر کسی که یک سهم دارد وظیفه کسی که دو سهم دارد، و بر کسی که دو سهم دارد وظیفه کسی که سه سهم دارد… و بر کسی که شش سهم دارد، وظیفه کسی که هفت سهم دارد تحمیل شود.
پس از آن امام صادق (علیه السلام) نمونه‏ای از تحمیل و عدم مراعات درجات ایمان را که نتیجه عکس داده است به شرح ذیل بیان می کند:
مسلمان عابد و متدینی، همسایه‏ای داشت نصرانی، که او را به اسلام دعوت کرد. و او به اسلام متمایل شد و اسلام را پذیرفت. هنگام سحر در خانه تازه مسلمان را کوبید. همسایه پرسید: کیستی؟ خودش را معرفی کرد. گفت: در این وقت شب چه کار داری. گفت: زود وضو بگیر و لباسهایت را بپوش که برویم مسجد برای نماز. پس از خواندن نافله ها ی شب و نماز صبح، تازه مسلمان خواست به منزلش برود، رفیقش گفت: کجا می روی؟ بایست تعقیبات نماز را بخوانی تا آفتاب طلوع کند. پس از طلوع آفتاب خواست برود. گفت: فعلاً مشغول تلاوت قرآن باش تا خورشید بالا بیاید و من توصیه می کنم که امروز نیّت روزه کنی، نمی دانی روزه چقدر ثواب و فضیلت دارد؟ کم کم نزدیک نماز ظهر شد. گفت: چیزی به ظهر نمانده… و پس از آن او را برای نماز عصر و مغرب و عشاء نیز نگه داشت. شب دوّم هنگامی که مسلمان به سراغ همسایه اش آمد و او را دعوت به رفتن به مسجد کرد، گفت: من همان دیشب که از مسجد برگشتم از این دین کناره گرفتم. برو یک آدم بیکارتر از من پیدا کن که بتواند وقت خود را در مسجد بگذراند. من آدم فقیر و عیالمند هستم، باید دنبال کسب و کار بروم.
امام صادق (علیه السلام) پس از آن که این داستان را برای اصحاب و یاران خویش نقل کرد، فرمود:
«به این ترتیب آن مرد عابد سخت گیر، بیچاره‏ای را که وارد اسلام کرده بود خودش از اسلام بیرون کرد. شما متوجه باشید که بر مردم سخت نگیرید. اندازه و طاقت و توانایی آنان را در نظر بگیرید. تا می توانید کاری کنید که مردم متمایل به دین شوند و فراری نشوند…» (11)
با توجه به آنچه ذکر شد، عرضه دفعی معارف و قوانین اسلامی در سطوح مختلف، و با تبلیغ برخی از معارف برای بعضی از مردم که ظرفیت و تحمّل آن را ندارند درست نیست. مبلّغان باید هماهنگ با نیروی ایمانی و پیشرفت عقیدتی پیام پذیران خویش مسائل تبلیغی را بیان کنند.
با نگاهی گذرا به سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در می یابیم که آن حضرت به این اصل اساسی در ارشاد و هدایت مردم توجهی خاصّ داشتند. به عنوان نمونه:
شخصی خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: من نمی توانم نمازهای پنج گانه را انجام دهم، ولی می توانم شبانه روزی دو رکعت نماز بخوانم. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) متوجه شد که این شخص به اهمیت نماز پی نبرده و معنای آن را نمی فهمد. از این روی، نماز را به گونه‏ای می نگرد که بر او تحمیل شده است. و بدون اراده باید انجام بدهد. لذا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر او سخت نگرفت و با او موافقت کرد که روزی دو رکعت نماز بخواند.
منظور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این بود که این شخص بدون احساس سنگینی و مشقّت، در جوّ نماز و روحانیت آن قرار گیرد. از این روی خواسته اش را پذیرفت تا نخستین گام را بردارد و با روح نماز آشنا گردد و نماز را با رغبت و اختیار و بدون فشار و اکراه انجام دهد. چنان که چنین شد. آن شخص مدتی به همین دو رکعت نماز اکتفا می کند تا این که حلاوت و شیرینی نماز را می چشد و ارزش و فایده آن را می شناسد و نمازهای پنج گانه را با خلوص و خشوع تمام انجام می دهد. (12)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در هنگام ارسال معاذ ابن جبل برای دعوت و تبلیغ مردم یمن فرمود:
«یا معاذ بشرّ و لا تنفّر، یسّر و لا تعسّر.» (13)
«ای معاذ، اساس تبلیغ خود را، بر بشارت و ترغیب قرار ده، و کاری که باعث فرار مردم از اسلام شود انجام نده. آسان بگیر سخت مگیر.»
عالمان دینی نیز با الگوگیری از پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) از این شیوه تبلیغی استفاده کرده و دیگر مبلغان دینی را به آن فرا خوانده اند، به عنوان نمونه:
مرحوم شرف الدین جبل عاملی می فرماید:
«یکی از مسیحیان ثروتمند لبنان نزد من آمد و گفت: من می خواهم مسلمان بشوم. وظیفه من چیست؟ گفتم: دو رکعت نماز صبح بخوان و سه رکعت نماز مغرب، گفت: مسلمان، هفده رکعت نماز می خوانند. گفتم: آنان مسلمانی شان یک مقداری قوی شده است و اِلّا پیامبر اسلام برای تازه مسلمانان، بنابر نقل تواریخ، دو رکعت نماز صبح و عصر می خواندند. اکنون شما که مسلمان شده اید همین اعمال را انجام بدهید کافی است. کم کم این آقای تازه مسلمان قوی شد و می رفت در مساجد با دیگر نمازگزاران، طبق معمول نماز می خواند.
تا این که ماه رمضان فرا رسید، ایشان سراسیمه پیش من آمد و گفت: من هم باید روزه بگیرم؟ گفتم: خیر، روزه مربوط به کهنه مسلمان ها ست. مسلمانان صدر اسلام پس از مدّت مدیدی که از بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گذشت مأمور به روزه گرفتن شدند. گفت: می خواهم روزه بگیرم. گفتم: هر اندازه که آمادگی داری روزه بگیر.» (14)
این روش باعث گردیده که در سال دوّم تمام ماه را روزه بگیرد و اکنون ایشان یکی از مسلمانان قوی لبنان است. نافله شبش ترک نمی شود و مهم ترین بودجه ها ی جنوب لبنان را ایشان تأمین می کند.» وی در سخنی دیگر، عدم رعایت این شیوه حسنه را سبب فرار مردم از مبلّغ و اسلام دانسته و می فرماید:
«یک نفر مبلغ را برای ارشاد برخی از مسیحیان لبنان فرستادیم، پس از مدّتی تبلیغ گفته بودند:
اکنون می خواهیم مسلمان شویم، باید چه کنیم؟ این آقا گفته بودند: ابتدا باید ختنه بشویید!» پس از آن ایشان می فرمایند: درست است که «ختنه» یکی از احکام اسلام و آداب دین است، اما باید ذوق و سلیقه داشت و رعایت اقتضای حال را کرد و برای تازه مسلمان، احکام سهل و ساده و غیر مشمئزکننده را ارائه کرد.»
ایشان درباره ی نتیجه این برخورد می فرمایند: «این برخورد، اثر معکوس داشت و آن مردم مسلمان نشدند و آن آقا را هم ردّ کردند.» (15)
2- مرحوم آیة الله بروجردی به حضور تبلیغی ما در خارج از کشور اهمیت می داد. در زمان ایشان افرادی بدین منظور به کشورهای اسلامی و غیراسلامی فرستاده شدند. از جمله آقای محقّقی را به اروپا اعزام کردند، ایشان در یکی از سفرها که به ایران آمده بودند، در خدمت آیة الله بروجردی اظهار نگرانی کردند که: در آن جا مشکلی داریم و آن این که آقایان نوعاً همراه با خانم هایشان به مسجد می آیند و متأسفانه خانم ها وضع حجاب شان مناسب نیست. اگر سخت گیری کنیم کار پیش نمی رود چه باید بکنیم؟
مرحوم آیة الله بروجردی در جواب می فرمایند:
«نه، سخت گیری نکنید، به حدّاقل حجاب اسلامی اکتفا کنید. اینان، بعداً که بیشتر آمدند و آشنا شدند درست می شوند. ابتدا سخت نگیرید.» (16)
با توجه به آنچه آوردیم. مبلغان دینی باید پیش از ارائه مسائل تبلیغی پیام پذیران خود را از لحاظ فکری، عقیدتی و مراتب ایمانی گوناگون بشناسند. و موادّ تبلیغی خود را به گونه‏ای تنظیم کنند که با تنفیر و انکار مخاطبان شان مواجه نشوند. شایسته نیست که مبلغان مردم را به چیزی دعوت کنند که انجام یا ترک آن، در آغاز برایشان دشوار است چون به آن، نیاز دارند یا به آن عادت کرده اند؛ بلکه باید آنان را به چیزی دعوت کرد که انجامش برای آنان آسان است. و پس از گذشت زمانی، پیام پذیران را برای انجام تکالیف سنگین آماده کرد. همان گونه که وزنه برداران از وزنه ها ی سبک شروع می کنند، تا کم کم، وزنه ها ی سنگین تری را بلند کنند، زیرا بلند کردن هر وزنی بدن را برای بلند کردن، وزنی سنگین تر آماده می سازد.

11- صداقت در تبلیغ:

تبلیغات هنگامی می تواند اعتماد پیام گیرندگان را به خود جلب کند که از صداقت و هماهنگی گفتار و کردار برخوردار باشد. اگر در تبلیغات حرفهایی زده شود، ولی به آن حرف ها عمل نشود؛ به عنوان مثال: پیوسته از محرومین و مستضعفین و حمایت از آنان سخن بگوییم ولی در جهت محرومیت زدایی اقدامی نکنیم، تبلیغات اثر مثبت خود را از دست خواهد داد، بلکه تبلیغ به ضدّ تبلیغ تبدیل خواهد شد.
بر این اساس است که اسلام از مبلغان می خواهد که گفتار و کردار خود را هماهنگ کنند. قرآن کریم بهترین داعی الی الله را این گونه می شناساند:
«وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ» (17)
چه کسی گفتارش بهتر است از آن کسی که دعوت به سوی خدا کند و عمل صالح انجام دهد و می گوید من از مسلمینم و با تمام وجود اسلام را پذیرفته ام.
در برخی از روایات ائمه معصومین (علیهم السلام) از مبلغان می خواهندکه مردم را با زبان عمل اسلام دعوت کنند، چرا که زبان عمل از گفتار گویاتر، رساتر و مؤثرتر است.
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
«کونوا دعاة الناس بغیر السِنَتِکم لیروامنکم الورع و الاجتهاد و الصلوة و الخیر فان ذلک داعیه» (18)
مبلغان باشید نه با زبان، که با تقوی و سخت کوش، نماز و انجام کارهای نیک، که اینها خود تبلیغ است.
و در روایت دیگر می فرماید:
رحم الله قوماً کانوا سراجا و مناراً، کونوا دعاة الینا باعمالهم مجهود طاقتهم» (19)
خداوند رحمت خویش را نصیب مردمی کند که مانند چراغ فروزان و مشعل سوزان راه دیگران را روشن ساختند و با کردار خویش مردمان را به راه ما فرا خواندند و با تمام توان و قدرت علمی خود، حق را شناساندند.
امام راحلمان نیز درباره کاربرد و تأثیر تبلیغ عملی چنین می فرمایند:
«در بعضی از شهرستان هایی که تابستان ها به آنجا می رفتم، می دیدم اهالی آن بسیار مؤدّب به آداب شرع بودند. نکته اش این بود که عالم صالح و پرهیزگاری داشتند. اگر عالم با ورع و درستکاری در یک جامعه یا شهر و استانی زندگی کند، همان وجود او باعث تهذیب و هدایت مردم آن سامان می گردد، اگر چه لفظاً تبلیغ و ارشاد نکند.» (20)
به همان نسبت که رفتار نیک و عمل درست مبلّغ در روحیه مردم تأثیر مثبت می گذارد، عمل و کردار ناهماهنگ با گفتار مبلّغ نیز در اندیشه ها ی مردم تأثیر منفی خواهد گذاشت.
از این روی قرآن به مبلغان به عمل این گونه خطاب می کند:
«أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ» (21)
آیا مردم را به نیکی فرمان می دهید و خودتان را از یاد برده اید. در حالی که کتاب الهی را تلاوت می کنید، آیا تعقل نمی کنید.
و در جای دیگر می فرماید:
« لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ» (22)
چرا می گویید آن چه را که انجام نمی دهید. گناه بزرگی است پیش خدا که بگویید و عمل نکنید.
و به خاطر اهمیت این موضوع است که در روایات مأثوره از ائمه معصومین (علیهم السلام) عالمان و مبلّغان بی عمل مورد نکوهش شدید قرار گرفته و به رنج و عذاب دوزخ وعده داده شده اند» (23)

12- دانستنی ها ی لازم:

مبلغان باید از دانش ها ی حوزوی، اطلاعات عمومی، معلومات دینی (تفسیر، حدیث، کلام به ویژه کلام جدید، تاریخ اسلام، تاریخ ادبیان و مکاتب و…) برخوردار باشند.
افزون بر این، مبلغان باید آگاهی ها ی ذیل را جهت بهبود و موفقیت بیشتر در تبلیغات دارا باشند:
1-آشنایی با جهان و کشورهای اسلامی.
2- آشنایی با مسائل سیاسی اجتماعی.
3- آشنایی با اصول عمومی جامعه شناسی.
4- آشنایی با اصول عمومی روان شناسی به ویژه روان شناسی تبلیغات.
5- آگاهی از فنون نگارش.
6- آگاهی از فنون سخنرانی.
7- آگاهی از شیوه ها، ابزارها و شگردهای تبلیغاتی دشمنان و…
البتّه آن چه مهمّ است این است که مبلغان باید از هر علمی و از جمله علوم فوق در حدّ نیاز بیاموزند.
گاهی در پیشبرد اهداف تبلیغی به دانش هایی نیازمندیم که به ظاهر به طور مستقیم ارتباطی با تبلیغات دینی ندارد، ولی مردم در زندگی محتاج به آن دانشهایند، به عنوان مثال: فیزیک، شیمی و ریاضی ارتباط مستقیمی با تبلیغات ندارند ولی از آن جایی که دارندگان این علوم در پایه گذاری علمی، سیاسی و… کشور سهیمند نباید اجازه داد از این رهگذر دشمنان دین مردم را به ضلالت و گمراهی بکشانند. لذا باید عدّه‏ای از عالمان دینی این علوم را فراگیرند تا مسلمین را از وابستگی به دشمنان اسلام نجات دهند. از روش ها ی موفق کلیسا همین بود که عدّه‏ای به نام فیزیکدان، ریاضیدان، شیمیدان و غیره تربیت کرد و آن ها به ظاهر در مدارس و دانشگاه ها مشغول تدریس بودند ولی در واقع مسیحیت را تبلیغ می کردند. این روش بسیار اهمیّت دارد. مسلمانان صدر اسلام نیز علوم فلسفی و طبیعی را می آموختند تا بتوانند در میان بیگانگان نفوذ کنند و به طور مستقیم و یا غیرمستقیم، از راه تماس شخصی و فرهنگی آنان را تحت تأثیر خود قرار دهند.

13- آراستی و پیراستگی مبلغان:

آراستگی به فضایل اخلاقی، زدودن و پیرایش وجود از رذایل اخلاقی، وظیفه‏ای است که همگانی، مبلغان اسلامی، که راهرو راه پیامبرانند و تمام کوششان برای هدایت و ارشاد مردم و نشر ارزش هاست؛ و در این راستا مردم را به نیکی ها، خوش خلقی ها، راستی ها و درستی ها و… فرا می خوانند و از رذیلت ها، زشتی ها، بدخلقی ها، ناراستی و نادرستی ها بیم می دهند، خود باید این امور را باور داشته باشند و بدان ها متخلّق باشند. از سوی دیگر، چون خطابقه و سخن، شعر و نثر، ادب و هنر و… بازتابهای روان و جلوه ها ی شخصیت سخنران، شاعر، نویسنده و هنرمند است و با تکیه بر همین نکته گفته اند: که سخن سخنور پیراسته، پیراستگی و سخن گوینده ترسنده، ترسندگی می آورد. شعر شاعر شجاع شجاعت می انگیزد. هنرِ هنرمند هوس باره، هوس بارگی می آفریند… ناگزیر سخنران، شاعر، نویسنده و هنرمند در نظام تبلیغاتی اسلام نخست باید با خودسازی شخصیت خویش را از آلودگی ها ی اخلاقی و روانی بپیراید و به فضایل انسانی اسلامی بیاراید، تا سخن و شعر و هنرش نیز انگیزنده تعهد و دوستی باشد.
بنابراین، اخلاق، در شخصیت مبلغان به عنوان سنگ زیرین و زیربنا ضرورت دارد. بررسی بایدها و نبایدهای اخلاقیِ مبلغان در این گفتار نمی گنجد. لذا ما در این جا فهرست عناوین برخی از آن ها را که در کار تبلیغ اهمیّت بیشتری دارد در ذیل می آوریم:
1-احساس انسان دوستی.
2- خدانگری در تبلیغات.
3- تواضع و فروتنی.
4- حقّ محوری و اجتناب از گروه گرایی.
5- شرح صدر.
6- شجاعت و صلابت.
7- رفق و مدارا با مردم مورد تبلیغ.
8- صبر و استقامت در برابر مشکلات تبلیغ.
9- بلندطبعی و آزادگی.
10- حلم و بردباری.

راه حلّ

تا بدین جا برای رسیدن به یک تبلیغات هماهنگ با نیازهای جامعه و جهان همپای مسؤولیت ها ی گسترده و اصلاح وضع موجود، بایسته ها را تا آن جا که مقدور بود، هر چند گذرا برشمردیم. گام بعدی اندیشه در جهت تحقّق این آرمان هاست. به عقیده ما برای این منظور باید دو اقدام مهمّ و اساسی ذیل انجام پذیرد:
1-برنامه ریزی.
2- ایجاد مدیریتی صالح و شایسته.

مدیریت

نخستین حرکتی که باید در جهت اصلاح تبلیغات و ایجاد مُدل مطلوب تبلیغاتی انجام شود، ایجاد مدیریتی است مبتنی بر اصول اسلامی و ارزش ها ی فرهنگی و روش ها ی علمی پیشرفته جهانی. مدیریتی همه سونگر، زمان شناس، نیازشناس، خلّاق،… مدیریتی که بتواند از نیروها و امکانات موجود بهترین بهره را در جهت اعتلای کلمه توحید و احیای مبانی تفکّر اسلامی در سطح جهان و ابلاغ رسالت الهی و هدایت جوامع انسانی و بازگرداندن مجدد عظمت تمدن علمی و فرهنگی اسلام به محیط ها ی اسلامی سود جوید و بر تمام ابعاد و مراکز مختلف تبلیغ نظارت و کنترل داشته باشد. به موقع نیازها، مشکلات، خطرات و… را شناسایی کند و به موقع عکس العمل نشان دهد. به نظر ما علت اصلی و زیربنایی نابسامانی ها ی تبلیغی مقطع کنونی فقدان مدیریتی این چنین است، زیرا حلّ هیچ مشکلی در سایه هرج و مرج و بی نظمی میسّر نیست، بلکه برای رفع کاستی ها و نواقص و ایجاد یک مُدل مطلوب حساب شده و واقع گرا نیاز به تشکیل و نظم مبتنی بر وجود تشکیلات و مدیریت صحیح و همه جانبه است.

برنامه ریزی

دوّمین اقدام ضروری که باید در راه دستیابی به نظام تبلیغات مطلوب برداشته شود، طرح و برنامه، اصلی است که در هر زمینه و حرکتی مادّی، معنوی، فرهنگی، نظامی و بالاخره تبلیغی بدان نیازمندیم.
برنامه ریزی در تبلیغ عبارت است از: تمرکز، ترکیب، تلفیق و تنظیم و منابع موجود و مستعد در راه ایجاد برنامه‏ای مناسب برای نیل به هدف ها ی مطلوب. (24)
منابع موجود و مستعد در تبلیغ عبارتند از: نیروی انسانی (نویسندگان، سخنرانان، هنرمندان و نیروهای خدماتی و…) و لوازم و تجهیزات و اعتباراتی که می توان از آن ها به منظور پیشبرد هدفهای تبلیغی استفاده کرد.
با توجّه به تعریف فوق، در برنامه ریزی حدود منابع موجود و مستعد را از لحاظ کمیت و کیفیت شناسایی می کنیم و با توجه به هدف تبلیغ و محدوده آن نیروی تبلیغی مناسب، ابزار و شیوه مناسب را انتخاب می کنیم و در صورتی که نیرو و یا ابزار مناسب را نداشتیم در صدد تهیه آن برمی آییم. و با این عمل از هرز رفتن بسیاری از امکانات تبلیغی و بسیاری از تلاش ها جلوگیری می کنیم.
برنامه ریزی در تبلیغ کاری است دقیق و مشکل، زیرا از یک طرف باید در جنبه ها ی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در همه مناطق هماهنگ باشد؛ تا نتیجه ها در مناطق مختلف متضاد نباشد و موجب تضییع امکانات پیش آمدن مشکلات نگردد، و از سوی دیگر مبنی بر نیازهای زمان و منطقه مورد تبلیغ باشد. بنابراین، باید برای هر شهر و منطقه‏ای چه در داخل و چه در خارج کشور، وضعیت خاصّ آن منطقه را در نظر داشت و برنامه‏ای خاصّ برای آن تنظیم کنیم.
افزون بر این، چون زمان و تاریخ و دانش و اندیشه بشر در حرکت است و به تبع آن نیازها تطوّر و تنوع می یابد، یک برنامه برای همیشه کافی نخواهد بود. بلکه هر برنامه‏ای که طرح می شود به لحاظ این که انسان می تواند آینده را با قاطعیت پیش بینی کند، مقطعی خواهد بود و در مقطع بعد نیاز به بازنگری و بازسازی خواهد داشت.
با توجّه به این که طرح باید فراگیر، جامع و همه سونگر و… باشد و به لحاظ این که در طول زمان به طرح ها ی گوناگونی احتیاج داریم، همواره باید گروهی صالح و شایسته با شناخت دقیق، تحقیقی و تفصیلی همه ابعاد گوناگون کار، اولویت ها، نیازها، امکانات و مشکلات و همه بایدها و نبایدها و سپس با بصیرت کامل و اطلاعات قابل اعتماد به این مهمّ اقدام نمایند.
درست است که برنامه ریزی از وظایف مدیریت است، ولی بدیهی است که چنین کاری از عهده و فکر و اندیشه و تجربه به یک فرد و یا یک نهاد خارج است. چرا که اندیشه ها و شخصیت ها ی علمی هر چند زمان شناس و نیازشناس و واقع بین باشد باز هم به لحاظ محدودیت اندیشه بشری و اطلاعات و تجربیات محدود و اشخاص و سلیقه ها ی خاص به هر انسان، با عنایت کردن به یک بُعد، ابعاد دیگر را آن گونه که باید مدّ نظر ندارد و با مهم شمردن یک جهت، از اهمیت جهات دیگر غفلت می کند.
از این روی، باید عده‏ای از نیروهای خلّاق حوزوی با استفاده از کارشناسان غیرحوزوی به این مهم همت گمارند و طرح و برنامه هایی متناسب با نیاز زمان و مناطق گوناگون تبلیغی تنظیم و ارائه نمایند.

وظایف مدیریت تبلیغ

با توجّه به معنای مدیریت که عبارت است از: سرپرستی و اداره کردن مجموعه‏ای از نیروهای انسانی و هدایت آن ها به سوی اهداف تعیین شده و نظارت داشتن و کنترل کردن آنها.
مدیریت تبلیغ وظیفه دارد که:
الف – کارآیی، کیفیت و کمیّت فعالیت و عملکرد مجموعه تحت سرپرستی خویش را به عالی ترین حدّ ممکن ارتقا دهد.
ب – با شناخت مشکلات و مونع و حلّ صحیح و به موقع آن ها، ضایعات مادّی و معنوی و فرسایش نیروها را تا حدّ ممکن تنزل بخشد.
ج – ارائه طرح و برنامه برای مقاطع و مناطق گوناگون در داخل و خارج کشور.
مدیریت تبلیغ در صورتی می تواند این وظایف را به خوبی انجام دهد که خود از توان کافی و صلاحیت علمی و… برخوردار باشد. افزون بر این خود طرّاح باشد و از گروه طراحان ویژه سود جوید و در طرح و برنامه ریزی اصول ذیل را مراعات کند:
1-تعیین اهداف تبلیغی، کوتاه مدّت، میان مدت و دراز مدّت، براساس نیازهای موجود.
2- شناسایی مناطق تبلیغی در داخل و خارج کشور و در حقیقت مشخص کردن دقیق نیازهای گسترده جهان اسلام و جز آن.
3- برآورد کیفیت و کمیّت نیروهای انسانی (نویسنده، سخنران، هنرمند، شاعر و…) مورد نیاز.
4- برآورد نیروهای انسانی موجود و برآورد کارآیی آن ها.
5- مقایسه نیروهای موجود با نیروهای مورد نیاز و تربیت نیروهای مورد نیاز، براساس نیازهای جامعه و جهان.
6- برنامه ریزی برای به کارگیری صحیح و دقیق نیروها و تعیین ضوابط و شرایط آن به نسبت مناطق تبلیغی و سطوح مختلف تبلیغی.
7- کنترل برنامه ها و موادّ تبلیغی مبلّغان، به ویژه در مناطقی که دارای حساسیت ها ی ویژه‏ای هستند.
8- نظارت و کنترل و ارزیابی کار مبلغان.
9- شناسایی مبلغان فاسد و ناسالم و تصفیه آنان.
10- تغذیه علمی، اطلاعاتی، راهنمایی و توجیه هماهنگ مبلغان به طور مستمر.
11- بررسی شیوه ها ی تبلیغی، ابزارها و تکنیک هایی که در تبلیغات به کار گرفته می شود و ارائه بهترین آن ها.
12- ارتباط با مجامع و مراکز تبلیغی و فرهنگی جهان برای استفاده از تجربیات آنان.
13- لزوم هماهنگی تبلیغات با واقعیت ها ی عینی و نیازهای ضروری جامعه.
14- تهیه شناسنامه تبلیغی برای مناطق تبلیغی، مشتمل بر وضعیت فرهنگی، اقتصادی و سیاسی آن مناطق و نیز کارهایی که توسط مبلغان در آن مناطق انجام گرفته است.
15- هماهنگ کردن نهادهای تبلیغی از قبیل: وزارت ارشاد، رادیو و تلویزیون، سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات و غیره تا از انجام کارهای تکراری و احیاناً متناقض پرهیز شود.
16- تأمین منابع مالی مورد نیاز برای انجام طرح ها ی تبلیغی و تأمین مبلّغان مورد نیاز.
17- ایجاد تشکیلاتی برای اعزام مبلغ به داخل و خارج کشور.
تشریح این اصول از عهده این نوشتار بیرون است. اصول پیشنهادی فوق در حدّ بیان کلیات و امّهات نظام تبلیغی مطلوب است و برای آن که مفاد آن به اجرا گذاشته شود باید فعالیت ها ی گوناگونی انجام پذیرد.
در پایان این نوشتار، تأکید مجدّد این واقعیت را بی سود نمی دانیم که با وضعیت موجود پاسخگوی نیازهای تبلیغی جامعه و جهان نیستیم. رفع نقایص و رسیدن به نظام تبلیغاتی مطلوب در سایه ایجاد مدیریتی شایسته و در پرتو رعایت اصول فوق و اموری دیگر امکانپذیر است، که امید است با این حرکت جدید و رهنمودهای مقام معظم رهبری به آن دست یابیم. «ان شاء الله»

پی‌نوشت‌ها:

1.«سوره ابراهیم»، آیه 4.
2.«الحیاة»، ج 146/1.
3.«میزان الحکمه»، ج 700/10.
4.«الحیاة»، ج 146/1.
5.همان.
6.«غررالحکم»، ج 264/6.
7.«فهرست موضوعی غرر الحکم»، ص 332.
8.«صحیفه نور»، ج 80/18.
9.«فروع کافی»، ج 406/6؛ «وسائل الشیعه»، ج 241/17.
10.«بحارالانوار»، ج 166/66 – 165، باب درجات الایمان و حقایق؛ بقیّه روایات باب نیز.
11.«بحارالانوار»، ج 163/66 – 161، به نقل از: «الکافی»، ج 44/2 و 43.
12.«گام هایی در راه تبلیغ»، علامّه محمّد حسین فضل الله، ترجمه: دکتر احمد بهشتی، ص 65.
13.«سیره ابن هشام»، ج 237/4.
14.«مجلّه حوزه»، 49/39 – 48.
15.همان.
16.«مجله حوزه»، ویژه نامه ی آیة الله بروجردی (رحمه الله) شماره 44 – 114/43.
17.«سوره فصلت»، آیه 33.
18.«الحیاة»، ج 113/1.
19.«تحف العقول»، آیه 221، چاپ بیروت.
20.«جهاد اکبر»، آیه 34.
21.«سوره بقره»، آیه 44.
22.«سوره صفّ»، آیه 3 و 2.
23.«اصول کافی»، ج 56/1 و 45 و 44؛ «الحیاة»، ج 232/1.
24.«مبانی تبلیغ»، ص 253.

منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ (1371)، کاستی ها و بایسته‌ها، قم: روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد