اثبات كردن حيات و زندگي در برزخ فرع بر مسأله ثبوت ارواح است. چون در عالم برزخ جسم مادي وجود ندارد و روح به آنجا منتقل و از نعمت هاي الهي برخوردار مي شود و يا به عذاب الهي دچار مي گردد و زندگي برزخي مثل خواب دنيائي است كه شخص خواب مي بيند و سير مي كند و احساس خوشحالي يا رنج مي كند، گرچه جسم او در بستري نرم خوابيده است، اما بدن مثالي و يا جسم لطيف و سبك او در سير است و از عذاب يا نعمت برخوردار است ولي ما که در کنار او هستيم آن درد يا لذت او را درك نمي كنيم، گرچه بيداريم و بر بالين بستر او نشسته ايم.
بنابراين كيفيت حيات برزخي براي ما قابل احساس نيست مگر اينكه به آن عالم منتقل شويم ولي در اينكه از حيات و زندگي مناسب با آنجا برخورداريم شكي نيست و آيات و روايات متعددي رونشگر اين مطلب هستند.
روح بعد از پايان زندگي دنيا در جسم لطيفي قرار مي گيرد كه از بسياري عوارض جسم مادي بر كنار است ولي از آن نظر كه شبيه اين جسم مادي است به آن بدن مثالي مي گويند، كه نه كاملا مجرد است و نه مادي محض، بلكه يك نوع «تجرد برزخي» است. البته همانگونه كه درك حقيقت زندگي عالم آخرت براي ما اسيران زندان عالم ماده غير ممكن است، آگاهي از جهان برزخ به طور كامل نيز ممكن نيست چون جهاني است محيط بر دنيا و بالاتر از آن.
ولي با استناد به برخي از روايات و كلمات دانشمندان مي توان آن را به حالت خواب تشبيه كرد. در خوابهاي راستين، روح انسان به نقاط مختلف پرواز مي كند و مناظري را مي بيند و لذت مي برد و گاه متألم مي شود.[1]پس انسان داراي روح مجرد است و بعد از مرگ وارد عالم برزخ شده و تا قيامت در آنجا مي ماند و در اين مدت يا متنعّم به نعمتهاي برزخي است و يا معذّب به عذاب برزخي.
انسان در عالم برزخ، زنده و در سير و سلوك به سمت خداوند است با بدني مناسب با عالم برزخ كه خدا به او عطا كرده كه او همين شخص دنيائي است و از علم و شعور مناسب با آن عالم و بدن برخوردار است. بنابراين علم و آگاهي گاهي از راه درس خواندن و… فراهم مي شود و گاهي از راه تهذيب نفس و اين علم و حيات در برزخ وجود دارد.[2]قرآن فرموده: برزخي هست كه گروهي در نعمت اند مثل شهداء[3] و گروهي در عذابند مثل فرعون…[4]ولي وارد جزئيات آن نشده است، جزئيات را روايات مشخص كرده است.[5]برخي رواياتي دلالت بر نوعي حيات برزخي مي كنند كه ارتباط با اين جهان مادي هم دارد و بعضي از سخنان را مي شنوند چنانچه امام علي(عليه السلام) در برگشت از صفين در كنار قبرستان پشت كوفه ايستاد و با مردگان سخن گفت و فرمود: اجازه سخن گفتن ندارند و اگر اجازه داشتند به شما خبر مي دادند كه بهترين زاد و توشه در سفر آخرت پرهيزگاري است.[6]اضافه بر روايات، ارتباط دانشمندان با عالم برزخ هم نشان مي دهد كه در آنجا انسان ها از ادراكات گسترده تري برخوردارند و گاه بخشي از علوم خود را از طريق ارتباط با مردم اين جهان به آنها منتقل مي كنند.[7]برزخ، حياتي است كه واقعيت را به انسان مي فهماند چون انسان در حيات دنيا خيلي از واقعيتها را نفهميده و در آنجا واقعيتها براي او روشن مي شود.[8]در برزخ گرچه عمل نيست ولي مانعي ندارد كه محل معرفت و آگاهي بيشتر باشد بر اين اساس امام كاظم(عليه السلام)فرمود: هر كس از دوستان و پيروان ما بميرد و هنوز قرآن را به طور كامل فرا نگرفته باشد در قبرش به او تعليم مي دهند تا خداوند به اين وسيله درجات او را بالا برد و…[9]پس در عالم برزخ انسان از يک آگاهي برخوردار است که بالاتر از آگاهي دنيا است، معلومات انسان در عالم دنيا با عالم برزخي متفاوت است در عالم طبيعت از راه حس و تجربه و… آگاهي پيدا مي كنيم ولي در عالم برزخ كه بدن مادي و ابزار علم و آگاهي وجود ندارد از طريق شهود خواهد بود.
پي نوشت ها:
[1]. مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، چاپ چهارم، سال 1374، ج 5، ص 464.
[2]. جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي، چاپ دوم، سال 1366، ج 2، ص 524 ـ 504 و ص 388.
[3]. بقره/ 153.
[4]. مؤمن/ 40.
[5]. ر.ك: مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 6، ص 223 و 224.
[6]. نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 130.
[7]. مکارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، ج 5، ص 461.
[8]. جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي، ج 3، ص 391.
[9]. کليني، اصول كافي، ج 4، ص 606، باب فضل حامل قرآن، حديث 10.