حيات طيبه (1)
حيات طيبه (1)
درس استاد
هر که حرفي ياد گيرد ، بايد از استاد گيرد . علم را بايد از استاد آموخت . کتاب کافي نيست . استاد است که مي داند کدام نکته را کي و چگونه به شاگرد بياموزد . افزون بر اين ، استاد شايسته حاصل عمر اساتيد خود است ؛ و استاد بزرگ ، عصاره ي علم و عالمان گذشته است . آيه الله العظمي بهاء الديني قدس سره الشریف از اساتيد بزرگي است که بايد به واکاوي واژه واژه از گفته هاي حکيمانه ي او پرداخت . او مي فرمايد :
« اگر کسي بخواهد با کتاب الهي ، با قرآن آشنا شود ، بايد مرد خدا شود . کسي که مرد خدا نشده ، ممکن است با ترجمه و مفاهيمي آشنا شود ، ولي مادامي که انسان حرکت الي الله نداشته باشد ، با آن حقيقي که حقيقت مطلوب است آشنا نمي شود . خدا همه را موفق کند که لااقل مراحل اوليه ي فهم کتاب را پيدا کنيم و اين ممکن نيست ،؛ مگر با تقول ، بايد از محرمات الهي پرهيز کرد ، و واجبات الهي را ادا نمود ، کسي که با کتاب آشنا نشود ، هر چه درس بخواند ، همان گونه که حضرت صادق عليه السلام به ابوحنيفه فرمود : « ما ورثک الله من کتابه حرفاً (1) ؛ خداوند فهم يک حرف از کتابش را به تو عطا نکرده است » ، به نتايج نمي رسد . نتايج وقتي حاصل مي شود که شما به حقايق ، دست پيدا کنيد. و به حقايق راه پيدا نمي کنيد ؛ مگر به برکت بندگي خدا، و بندگي خدا بزرگ ترين نمعت الهي است براي همه . »
حکيم شاهد
مقام معظم رهبري مدظله العالي می فرمایند:
دست گنه کار و پليد مزدوران استکبار ، فاجعه اي بزرگ آ فريد و شخصيت ارزشمندي را که در برابر اشغال گران عراق ، سنگر مستحکمي به شمار مي آمد ، از مردم عراق گرفت و اين سنگر را ويران کرد …
اين شهيد عزيز ، عالم مجاهدي بود که سال هاي متمادي براي احقاق حق ملت عراق با رژيم خبيث صدام مبارزه کرد و پس از سقوط آن مجسمه ي شر و فساد در مقابله با اشغال گران آمريکايي و انگليسي همچون سد مستحکمي ايستاد و مبارزه اي دشوار را با نقشه هاي شوم آنان آغاز کرد و خود را براي شهادت در راه اين جهاد بزرگ و پيوستن به خيل شهيدان خاندان معظم آل حکيم و ديگر شهيدان علم و فضيلت در عراق آماده کرده بود .
فاجعه ي امروز نجف اشرف و شهادت اين سيد بزرگوار و عالم مجاهد ، بي شک در خدمت هدف هاي آمريکا و صهيونيست هاي غدار انجام يافته است …
به ملت مؤمن و غيور عراق يادآوري مي کنم که تنها راه سربلندي ملت و نجات کشور از شر نقشه هاي خطرناک استکبار و صهيونيزم ، وحدت کلمه ي آنان در زير پرچم پرافتخار اسلام است و امروز آنان مي توانند با تمسک به اين ريسمان مستحکم الهي آينده اي را براي کشور خود و نسل هاي بعدي رقم بزنند که در آن عراق اسلامي و مستقل همچون ستاره ي درخشاني در دنياي اسلام نمايان گردد . بزرگان و نخبگان ديني و سياسي عراق تنها با تمسک به اسلام و وحدت کلمه خواهند توانست وظيفه ي بزرگي را که در اين روزگار استثنايي بر عهده دارند ، انجام دهند و اميد است که در اين که در اين راه ثابت قدم و موفق باشند … (2)
چشم انداز
زندگي علمي و فرهنگي آيه الله سيد محمد باقر حکيم قدس سره الشریف آيه الله سيد محمد باقر حکيم فرزند مرجع شهير تقليد حضرت آيه الله العظمي سيد محسن حکيم قدس سره الشریف روز 25 جمادي الاولي 1358 ه . ق در نجف اشرف به دنيا آمد . مادر محمد باقر از خانواده اي سرشناس در لبنان بود ، البته خاستگاه تاريخي خاندان حکيم به شهر ا صفهان بازمي گردد . سال 1370 ه . ق ( در سن 12 سالگي ) تحصيلات حوزوي خود را آغاز کرد و از محضر برادر بزرگ خويش آيه الله سيد يوسف حکيم قدس سره الشریف بهره برد . 26 ساله بود که از استاد بزرگ خود شيخ مرتضي آله ياسين قدس سره الشریف در فقه و اصول و علوم قرآني اجازه اجتهاد يا فت .
سيد محمد باقر از محضر اساتيد معظم آيه الله العظمي خويي قدس سره الشریف و شهيد آيه الله سيد محمد باقر صدر قدس سره الشریف و آيه الله سيد يوسف حکيم حظ وافر برد . او با شهيد صدر قدس سره الشریف چنان قرين شده بود که استاد در کتاب خود با تعبير « عضدي المفدي » به اين رابطه اشاره مي کند . اگر روزي مجموعه ي مکاتبات خصوصي ميان شهيد صدر و شهيد حکيم قدس سرهما منتشر شود ، اوج ارتقا و پيشرفت علمي و فکري شهيد حکيم قدس سره الشری فآشکارتر خواهد گرديد . مشورت کردن استاد بزرگوار با شاگرد خود و هم فکري و تباد ل علمي ميان اين دو شهيد گران قدر جلوه اي از اين هم بستگي است . آيه الله سيد محمد باقر حکيم در سال 1384 ه .ق با نظارت آيه الله سيد محمد باقر صدر قدس سره الشریف و با همکاري ياران ديگر ايشان « مدرسه العلوم الاسلاميه » را با هدف تربيت و آشنايي طلاب و مبلغان با علوم روز تأسيس کرد .
ايشان طراح تشکيل « مواکب الطلبه » – دسته هاي عزاداري ويژه ي دانشجويان – بود که در مقابله با تفکرات ناسيوناليستي و کمونيستي بسيار مؤثر واقع گرديد . از سال 1960 تا 1968 م به عنوان سرپرست بعثه ي حج پدر بزرگوار خود منصوب شد و از سوي آيه الله العظمي سيد محسن حکيم به ارتباط با مسلمانان ساير کشورها پرداخت . دو بار نيز از جانب پدر بزرگوارش به دو کنفرانس مهم اسلامي ( در سال 1965 به مکه و در سال 1967 به اردن ) اعزام گرديد .
ايشان همچنين برگزار کننده مراسم و جشن واره هاي اهل بيت عليهم السلام به مناسبت هاي مذهبي بود . در کنار برادر شهيدش آيه الله سيد مهدي حکيم ، شهيد حجه السلام و المسلمين سيد هادي حکيم ، حجه السلام دکتر سيد محمد بحرالعلوم و علامه سيد مرتضي عسکري به طرح مباحث فکري و فرهنگي پرداخت.
مسؤوليت هماهنگي طلاب عراقي تازه وارد به حوزه ي نجف اشرف از سوي پدر به وي واگذار شد . تا با انتخاب استاد و نظارت بر سير تحصيلي طلاب نظم و انسجام بيشتري بر حوزه ي علمي و تحصيلي آن ها فراهم گردد . در سال هاي اقامت در ايران هر چهارشنبه سخنراني هاي علمي منظم اخلاقي و اعتقادي داشت . بيش از سي سال در سخنراني روز عاشورا با شور و حالي وصف ناپذير و بي نظير به قرائت کتاب هاي مقتل سيد الشهدا عليه السلام پرداخت .
معظم له علاوه بر فعاليت هاي سياسي خود مسؤوليت هاي ديگري نيز داشتکه برخي از آن ها در سال هاي اخير عبارت است از :
1 . نايب رييس شوراي عالي مجمع جهاني اهل بيت عليهم السلام .
2 . رييس شوراي عالي مجمع التقريب بين المذاهب الاسلاميه .
3 . رياست مرکز پژوهش هاي تاريخ معاصر عراق .
4 . سرپرستي مدرسه ي علميه درالحکمه که مدرسه اي ديني براي تربيت نيروهاي علمي با توجه به روش هاي نوين بود و با مديريت برادرزاده و داماد فاضل و ارجمندش حجه الاسلام و المسملين سيد عمار حکيم در سال هاي اخير به عنوان مدرسه ي نمونه در مدارس علمي غير ايراني انتخاب شد .
5 . رياست و سرپرستي « مجمع الکوادر الاسلاميه » که مؤسسه اي براي تربيت نيروي انساني و کادر سياسي آينده عراق با ديدگاه هاي اسلامي بود .
سرانجام آن عالم انديشمند در روز جمعه اول ماه رجب 1424 مصادف با هفتم شهريور 1382 در جوار حرم مطهر حضرت اميرمؤمنان عليه السلام و در سال روز ميلاد امام محمد باقر عليه السلام که افتخار هم نامي با آن امام همام را داشت ، پس از اقامه ي نماز جمعه به لقاء الله رسيد .
آن بزرگوار شصت و چهارمين شهيد خاندان حکيم که خاندان دانش و علم و انديشه و به تعبير امام راحل قدس سره الشریف خاندان شهادت هستند ، به شمار مي آيد .
آثار منتشر شده ي معظم له به بيش از سي عنوان مي رسد . همچنين مجموعه اي بسيار حجيم از سخنراني ها و مقالات ارزشمند درکنفرانس هاي انديشه اسلامي ، وحدت اسلامي و مجمع جهاني اهل بيت عليهم السلام احاطه ي ايشان بر مباحث علمي و ژرف انديشي و تبيين دقيق و کا مل مطالب را ثابت مي کند .
حيات حکومت ها ؛ در گرو ارزش و معنويت
گزيده اي از سخنان شهيد بزرگوار آيه الله سيد محمد باقر قدس سره الشریف:
در جهاني که دولت هاي استعماري و کفر و استکبار با دارا بودن ايدئولوژي هاي گوناگون و ديدگاه هاي اقتصادي و سياسي متضاد در حفظ منافع مشترک ، راه وحدت را پيش مي گيرند و قصد براندازي اسلام را دارند ، نياز است که مسلمين نيز دست وحدت داده و دست بيگانگان را از سرزمين هايشان کوتاه نمايند . بايد بار ديگر روح تفاهم ، گذشت و ايثار در مسلمانان احيا شود و اختلافات جزيي را مايه دوگانگي ندانند و تقريب مذاهب نيز بايد در عمل تحقق يابد و در شعار باقي نماند و زماني که شيعه و سني و به مشترکات بي شمار هم پي ببرند ، مقدمه ي تقريب فراهم خواهد شد و ميوه ي شيرين تقريب ، رشد و شکوفايي روز افزون خواهد بود و دست ايادي شرق و غرب از اين کشورها کوتاه مي شود .
وقتي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در قيد حيات بودند ، دين واقعي به مردم ارايه مي شد و هويت واقعي مسلمانان را به آنان شناسانده و بود و هرگز اندکي ايجاد شکا ف و تفرقه بين مسلمين ديده نشد ، ولي با رحلت ايشان و در انزوا قرار گرفتن حضرت علي عليه السلام و دشمني هاي ابوسفيان ها و … باعث شد که مسلمانان از هويت اصلي خود فاصله گرفته و با جعل حديث و روايت و وارد نمودن خرافه در اسلام بين مسلمين ايجاد شکاف نمايند . و امروز مهم ترين عامل ايجاد وحدت همه جانبه بين مسلمانان جهان ، رجعت به هويت و شخصيت اسلامي خود است . و در اين ميان نقش عالمان و متکفران اسلامي مهم تر جلوه مي کند و اگر علماي اسلام و روشن فکران شيعه و سني با هم اتحاد و تفاهم داشته باشند ، مسلما تحقق وحدت ، علمي تر و سريع تر خواهد بود و در غير اين صورت بايد همواره شاهد گسترش اختلاف و در پي آن ضعف و عقب افتادگي و سلطه ي بيگانگان بر مسلمين باشيم .
حيات اجتماعي هر حکومت و تمدن ، به بسط و گسترش ارزش ها و آرمان هاي معنوي بستگي دارد و هر چه جوامع از اخلاق و فضايل اجتناب کنند ، سقوط زود هنگام را سبب خواهند شد . در ايران پس از انقلاب اسلامي مردم علاقه ي زيادي به گسترش ارزش ها و اجراي احکام اسلام از خود نشان دادند که اين حاکي از سلامت جامعه بود و امام قدس سره الشریفبه عنوان روحاني مبارز و عالم توانست روح اسلامي را در جامعه ي ايران به يک باره بدمد و نوجوانان و جوانان را با اشتياق وصف ناپذيري به سنگرهاي عبادت و مبارزه دعوت کند و ديديم در راه پاس داشت انقلاب اسلامي چه قدر نوجوانان و جوانان در جنگ به فيض شهادت نايل شدند و اين حضور گوياي اين نکته است که روحا نيت در رواج ارزش ها ، بزرگ ترين نقش و مسؤوليت را دارد و چون روحانيون ، وارثان و جانشينان انبيا در روي زمين هستند و نقش انبيا نيز دعوت به اخلاق و تزکيه ي نفوس بود ، و اينک که اين مسؤوليت به روحانيت انتقال يافته است ، اين قشر نقش بسيار مهمي دارد که نبايد هرگز ازآن غافل شود و بايد جايگاه خويش را نيک بشناسد و بي هيچ تعللي به رسالت خويش با علم و آگاهي و سعي وافر بپردازد که ان شاء الله اسلام در سرتاسر گيتي طنين انداز شود .
چند عنصر بودکه شيعه به مدد آن ها توانست موجوديت خود را در عراق حفظ کرد :
يکي از عناصر ، قدرت دفاعي مسلمانان که در عشاير عراق نمود – يافت ، و ديگري وضعيت عقيدتي و فرهنگي است که درحوزه ي علميه و منبر حسيني تبلور پيدا کرد . منبر حسيني در حافظت از مسايل عقيدتي و فرهنگي نقش بسيار مهمي داشت . عامل ديگر حفظ وحدت است که مرجعيت ديني در عراق در تشکيل جماعت و حفظ وحدت و يکپارچگي و اتحاد آن ها نقش به سزايي دارد . عنصر چهارم محافظت از قدرت معيشتي و زندگي شيعيان عراق در زمينه ي تجارت و کشاورزي است . اين عناصر چهارگانه در معرض چالش هاي گوناگوني قرار دارد . تشيع نه به معناي طايفه و قوم ، بلکه به عنوان يک فرهنگ مورد هجوم حزب بعث واقع شد .
همچنين حوزه هاي علميه خسارت زيادي ديدند ؛ چرا که مرجعيت محور اساسي مبارزات در عراق است . براي نخستين بار در تاريخ معاصر و ظرف يک سال ، سه تن از مراجع در نجف اشرف کشته شدند و مراجع ديگر حتي حق رفتن به زيارت عتبات را نداشتند . برخي ديگر در منزل خود محاصره هستند . عزاداري امام حسين عليه السلام محدود و حتي ممنوع شد . شيعيان عراق به حاشيه رانده شدند . اميد است با سقوط حزب بعث ، شيعيان دوباره جاني تازه در عراق بگيرند که اين امر به نفع کل جهان اسلام است . (3)
پی نوشتها:
1- بحارالأنوار ، ج 2 ، ص 293.
2- پيام مقام معظم رهبري مدظله العالي ، به مناسبت شهادت آيه الله سيد محمد باقر حکيم قدس سره الشریف، 1382/6/7.
3- حکيم عشق ، ويژه نخستين سالگرد شهادت آيه الله حکيم قدس سره الشریف.
منبع: ماهنامه ی نامه ي جامعه 37-36
/ن