حيات طيبه (2)
حيات طيبه (2)
خط شهيد حکيم، خط حضرت امام و اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و آله و سلم بود
آيه الله سيد محمد باقر موسوي مهري ( نماينده ي مراجع عظام و رييس تجمع علماي شيعه ي کويت):
شهيد سيد محمد باقر حکيم قدس سره الشریف از علاقه مندان به انقلاب اسلامي و حضرت امام خميني قدس سره الشریف بود . معتقد بود که مردم ايران و عراق بايستي از مرجعي ؛ همچون حضرت امام خميني قدس سره الشریف تقليد کنند . دست نوشته اي در اين زمينه دارد که اين حقيقت را آشکار مي کند . هنگام اقامت در نجف اشرف علاقه زيادي به امام نشان مي داد و مؤيد و هم فکر و مريد آن مرجع عالي قدر بود و تمام کارهاي جهادي خود را با اجازه ي حضرت امام خميني قدس سره الشریف انجام مي داد . شهيد محمد باقر حکيم قدس سره الشریف امام را الگو و سمبل جهاد و علم و اخلا ق و فضيلت مي دانست و مي گفت : « يجب علي الأمه الإسلاميه أن تقلد الإمام الخميني فان في ذلک مصلحه إسلاميه کبري » ؛ بر امت اسلامي واجب است که از امام خميني قدس سره الشریف تقليد کنند ؛ زيرا در اين امر مصلحت اسلامي بزرگي نهفته است .
امام خميني قدس سره الشریف نيز از ايشان تقدير مي کرد و بارها با ايشان ملاقات خصوصي داشت . نظر حضرت امام نيز اين بود که رهبري عراق بايد توسط علماي عراق ؛ همچون شهيد سيد محمد باقر حکيم قدس سره الشریف باشد و به علماي عراقي مقيم ايران و به احزاب و گروه هاي سياسي عراق توصيه مي فرمود که براي سرنگوني رژيم بعث عراق ، لازم است که از سيد محمد باقر حکيم قدس سره الشریف استفاده کنند .
محبت امام خميني قدس سره الشریف به آقاي حکيم آنچنان زياد بود که تمامي علماي عراق ازآن مطلع اند . برخورد حضرت امام قدس سره الشریف با فرزندان و خاندان حکيم بسيار خوب و ارزشمند بود . هنگامي که شهيد سيد مهدي حکيم – برادر آيه الله محمد باقر حکيم – با امام قدس سره الشریف ملاقات کرد ، امام فرمود : « من شما را به دو جهت دوست دارم اول آن که ؛ فرزند مرحوم آيه الله سيد محسن حکيم هستيد . دوم آن که ؛ مجاهد في سبيل الله هستيد » . همچنين حضرت امام قدس سره الشریف درباره ي مرحوم آيه الله سيد يوسف حکيم – برادر بزرگ شهيد حکيم – فرمود : « آيه الله سيد يوسف حکيم ، چهره اش ما را به ياد خدا مي اندازد . »
شدت علاقه ي شهيد حکيم قدس سره الشریف به امام خميني قدس سره الشریف موجب شد تا مؤسسه ي شهيد صدر در تهران که زير نظر آيه الله حکيم قدس سره الشریف کار مي کرد و اقدام به چاپ کتابي به نام « الإمام قدوه » بنمايد و در آن خاطرات جمعي از علماي برجسته از جمله شهيد حکيم قدس سره الشریف راجع به ويژگي هاي حضرت امام قدس سره الشریف ذکر شود ، همچنين نزد عراقي ها معروف است که مي گويند : « جماعه الحکيم کلهم جماعه الإمام الخميني و في خط الإمام » ؛ پيروان مرحوم حکيم از مريدان و پيروان و در خط امام خميني هستند .
ايشان در سفرهاي خود به کويت ، سوريه ، انگلستان و … موفق به تبليغ و تشريح نظريه و تئوري خود مبني بر رهبريت مرجعيت مجاهد و علماي مخلص رباني در جهان اسلام شد تا همه ي مردم مسلمان بدانند که اسلام بدون رهبري مرجعيت مجاهد رشيد نمي تواند به تکا مل و پيشرفت برسد . همچنين توانست جنايات صدام را با ادله و براهين اثبات کند و به دنيا بهفماند . که صدام بزرگ ترين جنايت کار تاريخ است ، و صد ها هزار بي گناه را از بين برده است . آن قدر موضع گيري هاي مرحوم حکيم در کشف جنايات صدام مؤثر بود که سازمان ملل از آيه الله حکيم درخواست نمود تا مدارک و ا سناد خود را در اين رابطه ارسال نمايد . به حق مي توان گفت : محمد باقر صدر قدس سره الشریف بنيان گذار خط ولايت فقيه و رهبري روحانيون بود ؛ از همين رو برخي از احزاب عراق با خط شهيد حکيم قدس سره الشریف ، که همان خط حضرت امام و اسلام ناب محمدي صلي الله عليه و آله بود ، مخالفت کردند ، ولي ايشان تا آن جا به راه خود ادامه داد که در اين راه شهيد شد . آيه الله حکيم معتقد يود که تنها ، اسلام مي تواند مشکلات را حل کند ، نه ديگر مکاتب . اصرار داشت که نيروهاي بيگانه بايد از عراق خارج شوند و نبايد هيچ يک از افراد عراقي يا احزاب عراقي به سوي آمريکا يا انگليس بروند ، چون اسلام ما را از اتکا به ظالمين و ستمکاران و استکبار و جهاني منع کرده است .
شهيد حکيم قدس سره الشریف در رابطه ي با قضيه ي فلسطين گام هاي بلندي برداشت و از عمليات استشهادي در خاک فلسطين حمايت کرد و در تمامي کنفرانس هاي مربوط به فلسطين – که در ايران برگزار مي شد – شرک نمود و سخنراني کرد . معظم له معتقد بود که صدام دشمن مردم فلطسين است و او شخصيت هاي فلسطيني را ترور کرده است . آيه الله حکيم قدس سره الشریف موفق شد تا در داخل و خارج و عراق مسأله ي جهاد را به گونه اي مطرح کند که مورد قبول واقع گردد . او خود اسوه ي علم و تقوا و جهاد بود .
شهيد حکيم خود را سرباز مرجعيت مي دانست
آيه الله سيد مرتضي کشميري ( نماينده ي حضرت آيه الله العظمي سيستاني و از شاگردان و دوستان شهيد آيه الله محمد باقر حکيم قدس سره الشریف ) :
شهيد آيه الله حکيم از همان دوران جواني و حدود سي سال پيش از جايگاه علمي والايي برخوردار بود و در مبا حث علمي صاحب نظر به شمار مي آمد . ما هر روز در کلاس هاي درس ايشان شرکت مي کرديم، البته معظم له روزهاي پنج شنبه و جمعه به بغداد مي رفت و در دانشگاه اصول دين تدريس داشت. در آن ايام و به خصوص در ماه رمضان جوانان روشن فکر و دانشگاهي از بغداد و نجف در مسجد هندي که از مساجد معروف نجف بود و اکثر مراجع و علما در آن جا درس يا سخنراني داشتند ، جمع مي شدند و شهيد حکيم براي آنان صحبت مي کرد . جوانان – که حدود دويست نفر بودند – شيفته و علاقه مند و به شهيد حکيم بودند و به بزرگي از ايشان ياد مي کردند .
شهيد آيه الله حکيم بسيار قوي بود و به کار تشکيلاتي نيز اهتمام مي ورزيد . زماني که در قم بود ، هر شب پنج شنبه سخنراني ، درس و يا روضه خواني داشت و افراد زيادي در آن جلسات حضور مي يافتند . پس از آن که حزب بعث از بين رفت با وجود خطرات زيادي که وجود ايشان را تهديد مي کرد و به عراق بازگشت و مورد استقبال پرشور مردم قرار گرفت . در مدت کوتاه حضور معظم له در عراق ، مردم بسيار شيفته ي ايشان شدند و اميدي زيادي نسبت به آينده ي عراق داشتند . آيه الله حکيم با توجه به پيشينه و خانواده ي بسيار محترمي که داشتند و فرزند مرجع بزرگ آيه الله حکيم قدس سره الشریف بودند، وجودشان براي عراق بسيار مغتنم بود . دشمنان اسلام اين موضوع را به خوبي درک کرده بودند و به همين سبب ايشان را به شهادت رساندند .
پس از ورود به عراق در اولين سخنراني – در بصره – اعلام فرمود که زير نظر مرجعيت ديني فعاليت خواهد کرد و خود را سرباز مواجع عظام مي داند. علاقه زيادي به کارهاي تبليغي ، فرهنگي و ديني داشت . عراق به مدت 40 سال زير سلطه حزب بعث کافر بود و در اين سال ها بسياري از معارف ديني کم رنگ شد و هر چه به دين تعلق داشت به بوته فراموشي سپرده شد . آيه الله حکيم با برگزاري نماز جمعه درصدد تنوير افکار مردم عراق برآمد و از تريبون نماز جمعه به عنوان منبر و زباني بهره مي جست که حقايق را به صورت مستقيم براي مردم بازگو کند و دين محمدي صلي الله عليه و آله را در عراقي که سال ها از منبر و تبليغ و عزاداري محروم بود ، احيا نمايد ؛ هر چند استمرار اقامه نماز جمعه براي دشمنان بسيار خطر آفرين بود ؛ چنان که پس از چهارده بار اقامه ي نماز جمعه معظم له را در جوار مرقد اميرمؤمنان علي عليه السلام به شهادت رساندند .
خطبه هاي نماز جمعه ي ايشان تحول زيادي در عراق ايجاد کرد . فرهيختگان و انديشمندان از نقاط مختلف به نجف مي آمدند تا در نماز جمعه حضور يابند . حضور جوانان نيز بسيار چشم گير بود .
با مراجع عظام تقليد به خصوص حضرت آيه الله العظمي سيستاني مدظله العالي رابطه خيلي خوبي داشت . هنگام ورود به نجف اعلام فرمود که من دست مراجع و دست حضرت آيه الله سيستاني را مي بوسم و هر نظري که ايشان داشته باشند ، مي پذيرم ؛ چرا که ايشان رهبر ، مرجع و بزرگ ما هستند . آيه الله العظمي سيستاني نيز از شهيد حکيم خيلي تجليل و استقبال کردند . حضرت آيه الله سيستاني از حضور شهيد حکيم در عراق بسيار خوشحال بودند و شهادت ايشان تأثر شديد آيه الله سيستاني را در پي داشت .
جايگاه و پايگاه مرجعيت در عراق و در کل جهان اسلام بسيار خوب است . امروز مردم عراق معتقدند که سخن و رأي مراجع با حکمت و درايت است و به نفع همه ي مردم مي باشد .
شهيد آيه الله حکيم اخلاص بسيار زيادي داشت . فردي بسيار متدين ، اجتماعي و با اخلاق بود .
در مدت 23 سال اقامت در ايران در مورد فعاليت هاي سياسي خود با حضرت امام خميني قدس سره الشریف مشورت مي کرد و تجربه هاي گران سنگ ايشان مي توانست و براي ملت عراق بسيار مفيد باشد . متأسفانه با شهادت ايشان مردم عراق از وجود گوهري ارزشمند محروم شدند .
در آخرين لحظات عمر شريفشان در حرم حيدري خطاب به حضرت علي عليه السلام عرض نمود : « يا اميرالمؤمنين ! آيا اگر ما به عالم ديگر بياييم ، شما از ما استقبال مي کنيد ؟ ؛ همان گونه که مردم عراق از ما استقبال کردند ؟ ! آيا شما ما را مي پذيرد ؟ »
پس از آن زيارت امام حسين عليه السلام و برخي مقاتل را خواند و با گريه وحزن سخنانش را به اتمام رساند و پس از چند دقيقه به شهادت رسيد . » 1
پی نوشتها:
1. حکيم عشق ، ويژه نخستين سالگرد شهادت آيه الله حکيم قدس سره الشریف .
منبع:ماهنامه ی نامه ي جامعه 37-36
/ن