حيات طيبه (5)
حيات طيبه (5)
فقه و سياست را پشتوانه ي يکديگر مي دانست
حجه الاسلام و المسلمين سيد حسين حکيم ( برادرزاده اي آيه الله شهيد سيد محمد باقر حکيم قدس سره الشریف) :
در حقيقت فقه آيه الله حکيم پشتوانه ي سياست ، و سياست و ايشان پشتوانه ي فقه بود .
در مواقع حساس و مسايلي همچون ؛ حفظ نظام ، حفظ مصالح اسلام ، حفظ نفوس مسلمين و حفظ مقدسات ، در برابر مسايلي ديگر مانند : مقاومت و مبارزه و نهي از منکر و جهاد با دشمنان و … ، ايشان از قوت علمي فقهي برخوردار بود و ديدگاه سياسي خود را تقويت مي کرد . اين گونه برخورد جز براي يک سياستمدار و فقيه کامل ممکن نيست ؛ چرا که بايد فقاهت آنچنان قوي باشد که بتواند پشتوانه و تکيه گاهي براي سياست باشد . معظم له سخنان سياسي خود را از بعد فقهي نگاه مي کرد . جا دارد که تحقيقات و مطالعات عميقي بر بيانات ايشان صورت گيرد . آيه الله حکيم همواره تلاش مي نمود تا کارها و گفته هاي خود را به شکل دقيق و موضوعي يادداشت کند . به تطبيق بيانات و گفت وگو هاي خبري و مطبوعاتي با شرع مقدس اهتمام ويژه داشت . هيچ گاه در مقابل فشارها عقب نشيني نکرد و شکست نخورد . در موضع گيري هاي سياسي و بيانات خود افراط نمي کرد . قادر بود تصاوير فقهي فوق العاده اي را در زمينه ي موضوعات ديني سياسي و ديني تاريخي ارايه دهد که اين قدرت از تجربه ي سياسي برخورد با اقشار مختلف مردم و جامعه شناختي و مطالعه بر روي تحولات اجتماعي نشأت مي گرفت که تجربه ي گران بهايي به شمار مي آيد .
نظر آيه الله حکيم قدس سره الشریفاين بود که بر همگان واجب است که در فهم و تشخيص اوضاع عمومي جامعه از فقيه جامع الشرايط پيروي کنند ؛ فقيهي که در مسايل مربوط به مصلحت عامه ي مسلمين ولايت دارد ، اما اگر افرادي به واجب خود عمل نمي کردند ، آن ها را دشمن نمي دانست ، بلکه معتقد بود که بايد براساس مشترکات با آنان همکاري کرد .
همواره مي گفت : « ما آماده ايم تا با نيروهاي اسلامي عهد ببنديم » . آشکار بود که در اين راه رنج و سختي تحمل نموده است ؛ چرا که مي فرمود : « من حاضرم حتي بر کلمه ي” بسم الله الرحمن الرحيم ” با آنان پيمان ببندم ؛ زيرا حداقل همه بر اين کلمه اتفاق نظر دارند ». با وجود اين که مردم و مراجع ايشان را به عنوان مرجع ديني و سياسي پذيرفته بودند ، ولي نمي خواست نظر خود را بر آنان تحميل کند ، بلکه در مقابل امتناعشان نه تنها عکس العمل نشان نداد ، بلکه فرمود : « اگر بر کلمه ي ” بسم الله الرحمن الرحيم ” عهد ببنديم ، از هيچ بهتر است . »
سيد محسن حکيم مشاور و سخن گوي مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق :
شهيد آيه الله حکيم قدس سره الشریفمي کوشيد در رفتار خود با ديگران تساوي و عدالت را رعايت کند با وجود سن بالا و خستگي ناشي از فعاليت هاي روزمره ، چنانچه در مجلسي حضور مي يافت ، مقيد بود که به احترام هر فرد تازه وارد ، از جاي خود برخيزد . مي کوشيد تا شخصاً به تمامي امور مردم ، رسيدگي کند . اگر فردي نامه اي براي ايشان مي نوشت ، مقيد بود که خود پاسخش را بنويسد ، هر چند وقت زيادي مي گرفت ، و پاسخ به تمامي نامه هاي رسيده کار ساده اي نبود . با اين حال توجه ايشان به مسايل عبادي و مذهبي از اهميت به سزايي برخوردار بود . روزانه يک جزء قرآن کريم تلاوت مي کرد و چنانچه روزي اين فرصت از وي – به گونه اي – سلب مي شد ، مي کوشيد تا روز ديگر آن را جبران نمايد .
روايت حزن و اندوه
آخرين لحظات زندگي شهيد بزرگوار آيه الله سيد محمد باقر حکيم قدس سره الشریف؛
ساعت نزديک يک بود که حاج آقا براي اقامه ي نماز به حرم رسيدند و به حضرت علي عليه السلام ابراز ارادت نمودند ، و به سمت جايگاه ايراد خطبه تشريف بردند . خطبه هاي ايشان هميشه يک ساعت طول مي کشيد. در آن روز نيز با استمداد از اميرالمؤمنين و اين که آيا ما اگر به آن دنيا بياييم از ما استقبال خواهند کرد؟ و با قرائت زيارت عاشورا و مقتل و گريه ، خطبه ها را پايان دادند و پس از نماز ، در حين خارج شدن نيز سلامي مجدد به اميرمؤمنان عليه السلام عرض کردند . هنگام خارج شدن از صحن دوباره برگشتند که ما نگران شديم ، ولي متوجه شديم که نعلين از پايشان بيرون آمده است و اين براي اولين بار بود که اتفاق مي افتاد . بار سوم نيز سلامي به حضرت علي عليه السلام عرض نمودند و خارج شدند . با عجله حاج آقا را سوارخودرو کرديم . به راننده ي خودروي حاج آقا گفتم که زودتر حرکت کنند . حدود بيست متر جلوتر ، ناگهان صداي انفجار همه جا را از آن خود کرد . ماشين اسکورت جلوتر از انفجار عبور کرده بود ، ولي خودرو حاج آقا متلاشي شد و هيچ اثري از سرنشينان و خود خودرو باقي نماند . صوت انفجار مرا نيز از حالت طبيعي خارج کرده بود . وقتي به خود آمدم ، متوجه شدم که خودرو حامل مواد منفجره سمت راست ( جنب بازار مقابل حرم ) پارک شده است . نظر برخي بر اين بود که با کنترل از راه دور خودرو را منفجر کرده اند ، ولي من که شاهد صحنه بودم ، فکر نمي کنم ؛ زيرا هنگامي که خودروي حاج آقا به موازات ماشين حامل مواد منفجره قرار گرفت ، انفجار رخ داد و اين کار آن چنان دقيق و با سرعت بود که برخي شاهدان و نمازگزاران خيال کردند و خودروي حاج آقا قبل از انفجار از محل عبور کرده است .
بر اساس برنامه ي قبلي قرار بود نيم ساعت پس از نماز جمعه با حاج آقا به کربلا برويم ؛ از اين رو باک خودروي ايشان را پر از بنزين کرده بوديم ، انفجار آن قدر شديد بود که موج آن لباس و پوشش افرادي که در فاصله ي دورتر بودند را نيز به طور کامل از بين برده بود . در اين واقعه ي شوم نزديک به يک صد و بيست نفر به شهادت رسيدند .
من از ناحيه پا مجروح شدم و چون خون زيادي از بدنم رفته بود ، بي هوش شدم . وقتي چشم باز کردم ، خود را در بيمارستان ديدم . در آن جا شهادت حاج آقا را به من اطلاع دادند .
آخرين وداع شهيد بزرگوارآيه الله محمد باقرحکيم با ملت ايران
شهيد آيه الله سيد محمد باقر حکيم قدس سره الشریفدر آخرين سخنراني خود قبل از خطبه هاي نماز جمعه ي تهران در حالي که مي گريست ، فرمود : « افتخار ما و شما در اين است که ما شهيدانمان را چون ستاره اي پس از ستاره ي ديگر به سوي خدا فرستاديم. فرصت ايجاب نمي کند که درباره ي آينده عراق که در نظرمان است ؛ سخن بگويم ، اما من براي اسلام در آينده ي اين کشور افق روشني را مي بينم . استقلال و تماميت ارضي عراق اصلي ترين و محوري ترين بحث و هدف ما است که براي عملي کردن آن تصميم جدي گرفته ايم . در کنار استقلال براي تحکيم اراده ي مردم عراق در تمام امور مختلف ، با جديت تلاش مي کنيم. بايد عدالت در عراق عملي شود ، عدالتي که در هر زمينه اي مفقود بود و بعد از آن براي بازسازي عراق تلاش مي کنيم و عراق را ان شاء الله در حالت عادي خود و در رابطه با کشورهاي همسايه ، برادران و دوستان خود بازگردانيم و از خداوند مي خواهيم که ما را ياري کند .
امروز که اين جا ايستاده ام، يادآور روزهايي است که من در ميان شما – در 25 سال گذشته – بودم و در تمام اين سال ها با حضور در اين مکان مقدس با نفس علما و شهيدان بزرگ ايران نفس کشيدم . بزرگاني ؛ چون امام خميني قدس سره الشریفو ديگر شهيدان و مبارزان بزرگ ايران . من نزد اين عزيزان و در همين مکان درس آموختم و در دنيايي زندگي کردم که نمي توانم در اين دقايق کوتاه آن را تفسير کنم . دنيايي که پر از جان فشاني ، قهرماني ، صبر و ايستادگي و پيروزهاي الهي بود .
دنيايي که با سازندگي اين کشور بزرگ ، با عزت و کرامت، اسلامي ، محب اهل بيت عليهم السلام ، مؤمنان عاشق امام حسين عليهم السلام و مفتخر به داشتن بارگاه متبرک امام رضا عليه السلام همراه است .
من در تمام اين دوره با بزرگواري ، عزت ، کرامت ، عشق و مهرباني و جهاد در ابران زندگي کردم .
افتخار ما و شما در اين است که شهيدانمان را چون ستاره اي پس از ستاره ي ديگر براي اوج و تعالي و قرب به خداوند به سوي شهادت فرستاديم و خداوند را به خاطر اين نعمت بزرگي که به ما و شما عطا کرد ، شکر گزاريم .
سال ها پيش در همين مکان مقدس با تمام شهيدان ، ائمه معصومين عليهم السلام و پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله عهد و پيمان بستيم که در اين راه گام برداريم و امروز شاکر خداونديم که ما را ياري نمود تا در اين راه ثابت قدم و پايدار بمانيم . امروز نيز بار ديگر با تمام اين ارواح پاک ، با همه ي شهيدان مقدس ايران ، با ملت پرافتخار اين کشور و با رهبري الهي اين ملت ، با ولي امر مسلمين و با روح امام راحل قدس سره الشریفو با تمام خانواده هاي شهيدان ايراني و خانواده هاي مفقودين اين کشور ، تعهد و پيمان مي بنديم که بر اين راه باقي بمانيم .
ما ؛ يعني تمام عراقيان و مجاهدين عراقي که در اين کشور با عطر نفس هاي شهيدان نفس کشيده اند ؛ از آن ها الگو پذيرفتند و اين شهيدان را اسوه ي خود قرار دادند . از محبت هاي شما ملت عزيز و بزرگوار تشکر مي کنيم ؛ زيرا به جاي آوردن شکر از بنده ي خدا ، شکر گذاري از خداوند است . من در اين جا با تمام وقايع اين مکان مقدس زندگي کردم ؛ با شهيدانش ، با دشمني ها ، شعارها و پلاکاردها و تظاهرات ها و همه ي اين وقايع را ديدم و با آن ها زندگي کردم و اين از سعادت و خوشبختي من است که با روح بزرگ مردم ايران زندگي کردم ».
آيه الله حکيم که با بغض سخنان خود را ايراد مي کرد ؛ در پايان بياناتش در حالي که مي گريست ، فرمود :
از خداوند متعال مي خواهم که اين آخرين ديدار من با شما نباشد و بتوانم بار ديگر اين عهد را با شما ملت عزيز و بزرگوار تجديد کنم . 1
پی نوشتها:
1.حکيم عشق ، ويژه نخستين سالگرد شهادت آيه الله حکيم قدس سره الشریف.
منبع:ماهنامه ی نامه ي جامعه 37-36
/ن