در مورد فلسفه حج مطلب بسيار زياد است، ما براي اختصار به چند مورد در خصوص فلسفه حج، از نگاه آيات و روايات اشاره كرده و سپس به تجزيه و تحليل كلّي و جمع بندي مطالب مي پردازيم.
الف: فلسفة حج از ديدگاه قرآن
1. «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلي كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ»[1] و مردم را دعوت عمومي به حج كن تا پياده و سواره بر مركب هاي لاغر از هر راه روي دوري به سوي تو آيند.
«لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلي ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ»[2]تا شاهد هر منافع گوناگون خويش (در اين برنامه حيات بخش) باشند؛ و در ايّام معيّني نام خدا را، بر چهار پاياني كه به آنان داده است،(به هنگام قرباني كردن) ببرند، پس از گوشت آنها بخوريد و بينواي فقير را اطعام نماييد.
ب: فلسفه حج از ديدگاه روايات
1. مولا علي ـ عليه السّلام ـ در خطبة 192 نهج البلاغه به تفصيل در مورد فلسفة حج مطالبي فرموده اند كه به بعضي از قسمت هاي اين خطبه اشاره مي شود.
خداوند متعال حج بيت الله الحرام را بر شما واجب گردانيد و آن را قبله ي مردم قرار داد …. خداوند سبحان آن خانه را پرچم و نشانه ي اسلام و پناه پناهندگان مقرّر داشت و حج آن را لازم نمود و رفتن به آن جا را فرمان داد.
در جاي ديگر چنين بيان مي كنند: ….. در اطراف خانه (خدا) تحليل«لا اله الاّ الله» مي گويند و بر پاهايشان هروله مي كنند در حالي كه براي خدا ژوليده مو و غبار آلوده هستند ….. خداوند ايشان را (در زيارت بيت الحرام به اين امور) امتحان و آزمايش نمود. امتحاني بزرگ و سخت و آشكار و كامل كه آن را سبب دريافت رحمت و رسيدن به بهشت گردانيد … .[3]در جاي ديگر در رابطه با تشريح برخي از حكمت ها و مصالح احكام آئين اسلام مي فرمايد:
«فرض اللهُ ….. و الحجَّ تقوية للدين …..»[4] خداوند واجب گردانيد حج را براي تقويت دين و قوت يافتن آئين اسلام، (چون گرد آمدن طوائف مختلف موجب آشکار شدن عظمت و بزرگي اسلام مي شود)
ج: تجزيه و تحليل كلي فلسفة حج
1. بُعد اخلاقي حج:
مهمترين فلسفة حج همان دگرگوني اخلاقي است كه در انسانها به وجود مي آورد، مراسم «احرام» انسان را به طور كلي از تعينات مادي و امتيازات ظاهري و لباس هاي رنگارنگ و زر و زيور بيرون مي برد و آنها را كه در حال عادي بار سنگين امتيازات موهوم و درجه ها و مدالها را بر دوش خود احساس مي كنند يك مرتبه سبكبار و راحت و آسوده مي كند.
2. بُعد سياسي حج:
حج عامل موثري براي وحدت صفوف مسلمانان است و عامل مبارزه با تعصبات ملي و نژاد پرستي و محدود نشدن در حصار مرزهاي جغرافيايي است و وسيله اي است براي انتقال اخبار سياسي كشورهاي اسلامي از هر نقطه به نقطة ديگر.
و بالاخره حج، عامل موثري است براي شكستن زنجيرهاي اسارت و استعمار و آزاد ساختن مسلمين.
3. بُعد فرهنگي حج:
ارتباط قشرهاي مسلمانان در ايام حج مي تواند به عنوان مؤثرترين عامل مبادلة فرهنگي و انتقال فكرها درآيد. مخصوصاً با توجه به اين كه اجتماع شكوهمند حج، نمايندة طبيعي و واقعي همة قشرهاي مسلمان جهان است (چرا كه زوار كعبه از ميان تمام گروهها، نژادها و زبان هايي كه مسلمانان به آن تكلم مي كنند برخاسته و در آنجا جمع مي شوند.) لذا در روايات اسلامي مي خوانيم که يكي از فوائد حج نشر اخبار آثار رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ به تمام نقاط جهان اسلام است.[5]4. وحدت
شگفت انگيزترين حكمتي كه در حج مشهود است، احساس وحدت و همبستگي است كه در حد اعلاي مفهوم انسانيت، به بركت اسلام به وجود مي آيد. به گونه اي که عالم و جاهل، كوچك و بزرگ، زن و مرد، سياه و سفيد، در كنار يك«كانون» و بر اساس يك «قانون» مي جوشند و مي خروشند، مي روند و مي دوند، مي نشينند و بر مي خيزند. و اين خيزش و خروش، رفت و بازگشت، چرخيدن و گرديدن همه در يك جهت و در يك خط و در يك مدار و بر يك محور است و او «الله» است و «الله»، «اكبر» است.[6]و حج بهترين فرصت و زمان براي توبه، ياد مرگ و معاد، از همه چيز بريدن و صحراي عرفات و مشعر را ديدن و در انتظار فرج موعود «عج» نشستن است.[7]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. استاد مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ناشر؛ انتشارات دارالكتب الاسلاميه، تهران 1374 ش، جلد 14.
2. امام علي ـ عليه السّلام ـ ، نهج البلاغه، ترجمه و توضيح علامه محمد تقي جعفري ـ رحمة الله عليه ـ ناشر انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامي تهران 1375 ش، جلد 2.
4. استاد جوادي آملي، صهباي دين، ناشر؛ انتشارات دفتر نشر اسراء 1378 ش.
پي نوشت ها:
[1] . حج/ 27 و 28.
[2] . حج/ 27 و 28.
[3]. فيض الاسلام، نهج البلاغه، ترجمه دشتي، خطبه هاي اول و 192 و كلمات قصار شمارة 252.
[4] . همان.
[5] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، انتشارات تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374 ش، ج14، ص 79 و 80.
[6] . فيض الاسلام جعفري، محمد تقي، شرح نهج البلاغه، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1375 ش، ج2، ص 227.
[7] . قرائتي، محسن، تفسير نور، تهران، انتشارات مركز فرهنگي درسهايي از قرآن، 1381 ش، ج 8، ص 35.