حکمت و فلسفه زيارت
حکمت و فلسفه زيارت
حکمت زيارت
زيارت، حضور عارفانه ي عاشق در ديار معشوق، ديدار عاشقانه ي زائر از سراي مزور، اظهار عشق و ارادت محب به محبوب، دل دادن صميمانه ي دل داده در کوي دل دار، سرسپردن سرباز فداکار در پيش پاي سردار، اعلان فروتني دين دار در برابر دين و پيشوايان ديني و اذان ايمان و دين داري است.
زيارت، اعلام وفاداري صادقانه ي مريد است به مراد، ابراز علاقه ي مطيع است به مطاع و اعلام خود فراموشي جان بر کف مخلص است نسبت به جانان.
زيارت عرضه ي خويشتن بر ترازو و ابزار سنجش است، ايستادن در برابر آينه و معيار کمال و نشاني کوي کمال به انسان تعالي طلب است که به کجا مي توان رسيد.
زيارت ، سفري مشتاقانه آگاهانه و عاشقانه است که از سراي دل آغاز مي شود، از راه دل عبور مي کند و سرانجام نيز در منزل دل به مقصد ومقصود مي رسد و بار بر زمين مي نهد.
فلسفه زيارت
تعظيم، تکريم، گرامي داشت وياد کردن انسانهاي شايسته ، هنرمند ، فرهيخته ، فرهنگ ساز، نقش آفرين، مصلح، متحول کنندگان تاريخ و …. نيز زنده نگه داشتن نام و ياد آنان پس از مرگ، لازمه ي محبت ، عشق ارادت انسان به نيکي ها و کمالات است و ريشه در فطرت و سرشت آدمي دارد.
امروزه شاهديم که ملتها و مليتهاي مختلف بزرگان علم، ادب و هنر خويش را با برگزاري سمينارها، همايشها، کنفرانس ها و … گرامي مي دارند. فضايل و کمالاتشان را بر مي شمارند، به وجود آنان افتحار ميکنند و… اين نکوداشت ها اختصاص به عصر حاضر ندارد بلکه در طول تاريخ ادامه داشته، هر چند که در کيفيت و کميت مختلف بوده است.
تلاش جوامع گوناگون برحفظ آثار نيکان و احياي ميراث گذشتگان و رواج موزه ها نمونه اي از نکوداشت مفاخر نياکان است. بدين ترتيب در تکريم و تعظيم صاحبان کمال، تفاوتي بين زندگان مردگان صاحب کمال نيست.
گر چه در کيفيت و شکل نکوداشتها هر روز تغييراتي حاصل مي شود ولي ريشه ي اين بزرگ داشت ها، تکريم ها و تعظيم ها، زيبادوستي انسان و عشق و ارادت فطري او به کمال است. هر کسي با کشش دروني و خداداد خويش، زيبايي را دوست مي دارد، به کمال عشق مي ورزد، صاحبان کمال و زيبايي را مي ستايد و در مقابل آنان از خود فروتني نشان مي دهد. چنان که از عوامل و انگيزه هاي عبادت آدمي در پيشگاه کمال مطلق (جل و علي) نيز همين کمال دوستي است. حتي بت پرستان نيز از آن جهت در برابر هياکل چوبي و سنگي کرنش مي کنند که آنها را صاحب کمال و برخوردار از جمال مي پندارند هر چند در آن پندار و اين کردار صائب نيستند.
(ادب فناي مقربان – اثر آيت الله جوادي آملي)
منبع:ويژه نامه ارمغان بهار محمدي
/خ