طلسمات

خانه » همه » مذهبی » خداشناسی و ریاضیات-خداشناسی علمی

خداشناسی و ریاضیات-خداشناسی علمی

گفتنی است روش علمی که از طریق حس و تجربه به مشاهده جهان می پردازد یکی از راه های شناخت خداوند است. زیرا که قوانین هستی و نظم حاکم بر هستی خود بهترین شاهد بر وجود حقیقتی است که جهان را تدبیر می کند البته نباید به روش تجربی-علمی بسنده کرد زیرا عالم هستی ابعادی فراتر از عالم ماده و حس دارد.برای خداشناسی سه روش حسی، عقلی و شهودی گفته شده است و هر کس به فراخور رشته تحصیلی و یا تجربه های شخصی خودش به وجود خدا پی می برد و با پروردگارش ارتباط برقرار می کند به طور مثال کسی که ریاضی دان و یا فیزیک دان است و با آگاهی بر این که در کنار وجود بسیط و محض «بی نهایت» هیچ وجود مستقلی معنا ندارد. زیرا اگر شریکی در کنار بی نهایت باشد در آن صورت بی نهایت نخواهد بود. از این طریق می تواند توحید را اثبات کند.
همچنین با مطالعه در اسرار موجود در اتم می توان پی برد که چنین شگفتی هایی در کوچکترین ذرات،
نشانه توانایی و دانایی مافوق بشر آفریننده آن است. از این رو «ماکس بلانگ» می گوید: «وقتی عظمت خدا را در اتم می بینم ناخودآگاه پیشانی بر خاک می سایم».
دلایلى که براى اثبات وجود خداوند اقامه شده است، متعدد و متنوع است. اما اصل کلى در تمامى این دلایل این است که آنها به منزله تابلوهاى راهنمایى و فلش هایى هستند که انسان را از جهت هاى گوناگون متوجه یک امر فطرى و روشن و بدیهى مى کنند، زیرا وجود خداوندمتعال از روشنترین و واضح ترین مفاهیم براى بشر است.
شاید یکى از ساده ترین این دلایل برهان نظم باشد که دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان به بیان هاى مختلف بدان تمسک جسته اند. براى نمونه مى توانید به کتاب «توحید استاد شهید مطهرى»، ص 55 ـ 98 و کتاب «اثبات وجود خدا» ویرایش «جاب» ترجمه احمد آرام و دیگران از سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى که به قلم برخى از دانشمندان علوم طبیعى نگارش یافته است و کتاب کم حجم و پرفایده «علم و ایمان در گفتگو با دانشمندان» تدوین جواد محقق از انتشارات مدرسه مراجعه کنید.
در کتاب اثبات وجود خدا، ص 227 ـ 230 بیانى از پرفسور ادموند کارل کور نفلد استاد و محقق شیمى آورده شده که پاسخ به همان مشکلى است که دوست شما مطرح کرده است. بله حقیقت مطلب این است که خداوند متعال خود را از لابلاى اتم ها و نوترون ها نمایانده است،چنانچه خود را در تمام وجود آدمیان نشان داده است منتها چشمى بینا مى خواهد.
نظمی که در ریاضیات دنبال می شود و حاکی از نظم دنیای بیرونی و نظام تکوین است, خود یکی از بهترین دلیل ها برای شناخت خداوند خواهد بود. بنده دوستی داشتم که خداوند را از طریق ریاضیات اثبات می کرد و معتقد بود یکی از بهترین راه های خداشناسی این راه است.
به طور مثال می توان گفت اعداد مراتب بسیار زیادی دارند از یک تا میلیارد و هزار میلیارد و ترلیون و هزار ترلیون و تا بی نهایت, ولی تمامی این مراتب عدد هستند و در عدد بودن مساوی اند. هم یک عدد است و هم میلیون و تفاوت اینها تنها به مرتبه است. هستی هم مانند مراتب عدد است و خداوند مانند مفهوم عدد که در تمامی اعداد هست در تمامی مخلوقات حضور دارد و با همه ذرات عالم معیت دارد و همانطور که هیچ عددی نیست که عدد بودن بر آن صادق نباشد, هیچ پدیده ای هم نیست که خدا در او حضور نداشته باشد و وجود بر آن صادق نباشد. تفکر در مراتب اعداد یکی از راه های درک مراتب هستی و چگونگی حضور خداوند در کل هستی است. ما عدد بودن تمامی مراتب اعداد را درک می کنیم و قبول داریم که همه اینها عدد هستند, ولی خود عدد بودن در خارج قابل مشاهده حسی نیست و ما تنها اعداد و معدود های آنها را در خارج مشاهده می کنیم در حالی که معتقدیم در تمامی مراتب اعداد, مفهوم عدد وجود دارد. همچنین از بی نهایت بودن مراتب اعداد می توان به مفهوم بی نهایت در هستی پی برد.
در اعداد هم کثرت هست هم وحدت, به لحاظ مراتب کثیر هستند و به لحاظ حقیقت عدد بودن وحدت دارند. ملا صدرا در باره هستی نظری دارد که می گوید: وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت. یعنی در هستی مانند اعداد, هم کثرت هست و هم وحدت و ما از این طریق می توانیم وحدت و کثرت هستی را درک کنیم. نقطه وحدت هستی ذات الهی است و کثرت ها همه مظاهر همان نقطه وحدت هستند.
همان گونه که تمامی مراتب اعداد ظهور حقیقت عدد هستند که در آنها سریان دارد. از سریان عدد در تمامی مراتب اعداد می توان به سریان حق درتمامی مخلوقات پی برد و هکذا شاید بسیاری از صفات وجود و هستی از این طریق قابل شناخت و پی گیری باشد.
ریاضیات علمی است که از دیر باز بدان توجه شایانی می شده است و حتی در دوره پنج قرن پیش از میلاد گروهی بنام فیثاغورثیان پدید آمدند و آنان اصل عالم را عدد می دانستند. افلاطون نیز بالای آکادمی خود چنین نوشته بود که: هر کسی ریاضیات نمی داند وارد نشود.
ریاضیات علم نظم است و موضوع آن یافتن، توصیف و درک نظمی است که در وضعیت‌های ظاهرا پیچیده‌ نهفته است و ابزارهای اصولی این علم ، مفاهیمی هستند که ما را قادر می‌سازند تا این نظم را توصیف کنیم. یا به تعبیر دیگر: علم ریاضی، قانونمند کردن تجربیات طبیعی است که در گیاهان و بقیه مخلوقات مشاهده می‌کنیم. علوم ریاضیات این تجربیات را دسته‌بندی و قانونمند کرده و همچنین توسعه می‌دهند. به عبارت دیگر: ریاضیات علم مدل‌دهی به سایر علوم است. یعنی زبان مشترک نظریات علمی سایر علوم، علم ریاضی می‌باشد و امروزه اگر علمی را نتوان به زبان ریاضی بیان کرد، علم نمی‌باشد.
در یک تقسیم بندی ریاضی را می توان به ریاضی کاربردی و ریاضی محض تفسیم کرد. ریاضیات بر خلاف تصور بعضی از افراد یکسری فرمول و قواعد نیست که همیشه و در همه‌جا بتوان از آن استفاده کرد بلکه ریاضیات درست فهمیدن صورت مساله و درست فکر کردن برای رسیدن به جواب است. رئیس اتحادیه بین‌المللی ریاضیدانان جهان در یازدهمین اجلاس آکادمی جهان سوم که اخیرا در تهران برگزار شد، عنوان کرد که بهتر است بگوییم ریاضیات و کاربردهای آن، نه اینکه ریاضیات را به محض و کاربردی تفکیک کنیم چرا که به اعتقاد ریاضیدان ها هیچ مقوله ریاضی نیست که روزی کاربردی برای آن پیدا نشود. ریاضیات محض بیشتر به قضایا و استدلالها ، منطق موجود در آنها و چگونگی اثباتشان می‌پردازد اما در ریاضیات کاربردی چگونه استفاده کردن و به کارگرفتن قضایا، آموزش داده می‌شود، به عبارت دیگر در این شاخه، کاربرد ریاضیات در مسائل موجود در جامعه بیان می‌گردد. وقتی صحبت از ریاضی محض می‌شود نباید تصور کرد که تنها باید در گوشه‌ای نشست و به حل مسائل ریاضی پرداخت بلکه این علم ، بخصوص در مدارج بالا، ارتباط نزدیکی با طبیعت دارد به عبارت دیگر ایده‌های ریاضی از ذهن پژوهشگران نمی‌روید بلکه ریاضیدان ها غالبا الهام خود را از طبیعت می‌گیرند و به قول «ژان باپتیت فوریه» ریاضیدان مشهور قرن نوزدهم فرانسه «تعمق در طبیعت، پربارترین منابع اکتشافات ریاضی است».
عموما ریاضیات کاربردی به شاخه‌ای از ریاضی گفته می‌شود که کاربرد علمی مشخصی داشته باشد برای مثال در اقتصاد، کامپیوتر، ‌فیزیک و یا آمار و احتمال کاربرد داشته باشد و ریاضی محض نیز به شاخه‌ای گفته می‌شود که به نظریه‌پردازی ریاضی می‌پردازد اما باید توجه داشت که امروزه این دو گرایش آن‌چنان در هم ادغام شده‌اند که مرزی را نمی‌توان بین آنها مشخص کرد.
با ذکر این حرفها نخواستیم ریاضی را به شما معرفی کنیم و یا در مقام تعریف آن برآییم. باید توجه داشت که علم از نظر اسلام ، نور و روشنایی است و با علم شما می توانید از حقیقت پرده بردارید و آنرا از حجاب به در آورید. علم به تعبیری نوری است که خداوند در قلب فرد مومن می تاباند.
حال باید گفت که روش برخورد با جهان و برداشت از آن بستگی به جهان بینی شما دارد . اگر جهان بینی شما الهی باشد به هر چه در عالم طبیعت نگاه کنید در آن رنگ خدایی خواهید دید.
اگر فردی با علم و دانش به سراغ طبیعت رود بهتر می تواند در آن وجود خدا را درک کند. ریاضیات نیز از این امر مستثی نیست، این علم با کشف قوانین موجود در طبیعت که خالق این قوانین خداوند است می تواند به خوبی پرده از حجاب آنچه پنهان است بردارد. و باید بداند که او نیست که این قوانین را در طبیعت نهاده است بلکه او فقط آنها را کشف می کند، و اگر هم بخواهیم به گونه ای دیگر بگوییم باید گفت که او با توان و نیروی خدا دادی این کار را می کند.
خوب علاوه بر اینکه این علم امروزه جای خود را در تمام عرصه های زندگی بشر باز کرده است باید گفت که چون علم است و جنبه واقع نمایی دارد بهتر می تواند حضور خداوند را نشان دهد هرچند که این احساس حضور خداوند بدون خواندن ریاضی هم حاصل می گردد اما نکته قابل تأمل این است که هر چه علم انسان بیشتر و دقیق تر باشد بهتر می تواند از رموز این عالم پرده بردارد و خدا را بیشتر احساس کند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد