طلسمات

خانه » همه » مذهبی » خداوند در قرآن مي فرمايد: «ما انسان را نيكو آفريديم.»، يعني در نهاد انسان بدي و گناه جايي نداشته، پس چرا انسان ها گناه و خلاف مي‌كنند؟

خداوند در قرآن مي فرمايد: «ما انسان را نيكو آفريديم.»، يعني در نهاد انسان بدي و گناه جايي نداشته، پس چرا انسان ها گناه و خلاف مي‌كنند؟

بنابراين امر به خوبي روشن است که در ‌خلقت انسان نقصي ندارد و انسان در آغاز خلقت بر فطرت و سرشت پاک خلق شده است، بنابراين، هر چه هست، مربوط به خود ما مي‌شود. اين «خود ما» طيف‌هاي گوناگوني را شامل مي‌شود، والدين، دوستان، معلمان، مردم كوچه و بازار، سران احزاب و فرقه‌ها و… .
انسان با توجه به اختياري که دارد مي تواند  راه هدايت و ضلالت را بپيمايد، برخي از پيروي هواي نفس و شياطين پرهيز مي کنند و راه هدايت مي روند و عده اي هم راه خطا و شياطين را مي روند.
اما مسئله اصلي اين است كه آيا خود انسان در خطايي كه مرتكب مي‌شود چه نقشي دارد؟ گيرم كه پدر، مادر، معلم، جامعه همه مسبّب اين خطا باشند، آيا خود انسان نقشي دارد يا ندارد؟ واضح است كه هيچ وجداني منكر سهم خود انسان در اعمال خودش نيست، خوب يا بد، اين نكته جواب سؤال اول را مي‌دهد. قرآن كريم در سوره قيامت در دو جا به حسّ وجدان و قاضي دروني انسان اشاره مي‌فرمايد و در هر دو جا به جنگ انسان با وجدان تصريح مي‌كند. در جايي مي‌فرمايد: علت انكار انسان نسبت به مسئلة قيامت و ديرپنداري او اين است كه مي‌خواهد در زندگي هر چه مي‌خواهد، بكند؛ بل يريد الانسان ليفجر اَمامه»[1] و در آية ديگر مي‌فرمايد: «انسان به خودش آگاه است»[2] هر چند عذرهايي در دفاع از خود بتراشد.
در قرآن كريم و روايات اسلامي، به اشتراك گناهكاران در وزر و وبال و آثار گناهان اشاره شده است. يعني با توجه به نقشي كه در پيداشدن گناه دارند، به همان اندازه وزر و عذاب آن هم به ايشان مي‌رسد، لذا خداوند مي فرمايد.
«لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ؛[3] كساني كه پيامبران را انكار مي‌كنند و با حرفشان ديگران را هم گمراه مي‌كنند مي‌خواهند بار ديگران را هم به بار سنگين خود اضافه كنند و چه بد چيزي را بار مي‌كنند. نيز در روايات آمده است: «من سن سنة ضلالة فله وزر من عمل بها؛[4] هر كه سنت بدي را بنا نهد بار هر كه به آن عمل كند به گردن اوست.»
البته خود گناهكار با توجه به عذاب وجداني كه دارد و سعي مي‌كند با توجيه و عذرهاي گوناگون تقصير را از سر خود برداشته و ديگران را مقصّر اصلي بداند، در خواست مي‌كند كه عذاب مقصّرين ديگر دو برابر شود (تا لااقلّ مقداري از احساس دروني‌اش كاسته و آرامش كاذبي يابد). قرآن كريم به اين معنا اشاره دارد.
«قالت أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَ‏آتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ؛[5] گروهي كه در آخر وارد جهنم مي‌شوند دربارة اولين واردين (كه باعث بر گمراهي آنها بوده‌اند) مي‌گويند: اي پروردگار ما! اين پيشگامان ما را گمراه كردند به اينان عذابي دو برابر بده و قرآن در جواب مي‌فرمايد: «لكلِ ضعف»؛ براي هر يك عذاب مضاعف است. خود اين آيه نشان مي‌دهد كه همه مقصران در گناه مجرم كيفر خواهند شد.
پس، گرچه سرشت و آفرينش ابتدايي انسان پاک است، ولي برخي از انسان با استفاده از اختياري که دارند از هواي نفس و وسوسه هاي شيطاني پيروي و مرتکب گناه مي شوند.

پي نوشت ها:
 [1]. قيامت/5.
 [2]. قيامت/14.
[3] . نحل/ 25.
[4] . ديلمي، اعلام الدين، قم،آل البيت، 1408 هـ .ق، ص 389.
[5] . اعراف/ 38.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد