خانه » همه » مذهبی » خداوند در قرآن کريم چقدر به مسأله معاد و جهان پس از مرگ پرداخته است؟

خداوند در قرآن کريم چقدر به مسأله معاد و جهان پس از مرگ پرداخته است؟

در قرآن كريم بيش از ثلث آياتش با زندگي ابدي ارتباط دارد و به نحوي از انحاء دربارة عالم پس از مرگ و روز قيامت و كيفيّت حشر اموات و ميزان و حساب و ضبط اعمال و بهشت و جهنم و جاودانگي عالم آخرت و ساير مسائلي كه به عالم پس از مرگ مربوط مي شود بحث كرده است.[1]در يك دسته از آيات بر لزوم ايمان به آخرت، تأكيد شده است:[2]«و بالآخرة هم يوقنون؛ و آنانند كه به آخرت يقين دارند».
و در دستة ديگر به پيامدهاي انكار آن گوشزد شده است: [3]
«و انَّ الذين لايؤمنون بالاخرة اعتدنا لهم عذاباً اليماً؛ و اينكه براي كساني كه به آخرت ايمان نمي آورند عذابي سخت و دردناک آماده كرده ايم»
و در دستة سوم نعمت هاي ابدي شمرده شده است:[4]« علي سرر موضونة، متكئين عليها متقابلين، يطوف عليهم ولدان مخلدون؛ بر تخت هايي جواهر نشان روبروي هم     تكيه داده اند، بر گردشان پسراني جاودان (به خدمت) مي گردند».
و در دستة چهارم عذاب هاي جاوداني بيان شده است:[5]«في سموم و حميم و ظل من يحموم لابارد و لاكريم؛ در ميان باد گرم و آب داغ و سايه اي از دود تار نه خنك و نه خوش».
همچنين در آيات فراواني رابطة بين اعمال نيك و بد با نتايج اخرويِ آنها ذكر گرديده و نيزبه شبهات منكران پاسخ داده شده است چنانكه منشأ تبهكاري ها و كج روي ها فراموش كردن يا انكار قيامت و روز حساب شمرده  شده است:[6]«ان الذين يضلون عن سبيل الله لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب؛ در حقيقت كساني كه از راه خدا به دور مي روند به (سزاي) آنكه روز حساب را فراموش كرده اند عذاب سخت خواهند داشت».
بنابراين با دقت در آيات قرآن به اين نتيجه مي رسيم كه بخش عمده اي از سخنان پيامبران و بحث ها و جدال هاي ايشان با مردم اختصاص به موضوع معاد داشته است و حتّي مي توان گفت تلاش آنها براي اثبات اين اصل، بيش از تلاشي بوده است كه براي اثبات توحيد كرده اند.[7]زيرا اكثر مردم براي پذيرفتن اين اصل سرسختي بيشتري نشان مي داده اند، كه علّت اين سرسختي مردم را در مقابل اصل معاد در دو عامل مي توان خلاصه كرد:
يكي عامل مشترك در انكار هر امر غيبي و نامحسوس و ديگري عامل مختص به موضوع معاد يعني ميل به بي بندوباري و عدم مسئوليّت در برابر اعتقادات و تكاليف ديني كه موجب برخي محدوديت ها براي انسان مي گردد.[8]لازم به ذكر است كه در قرآن كريم دو نوع استدلال براي معاد وجود دارد كه يكي استدلال بر معاد بر اساس توحيد است، كه قرآن كريم مي فرمايد:
آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريده ايم و اينكه شما به سوي ما بازگردانيده نمي شويد؟».[9]قرآن مي گويد، ممكن نيست خدا، خدا باشد ولي معادي نباشد، يعني اگر معاد نباشد خلقت عبث است و وقتي كه خلقت عبث و بيهوده باشد بنابراين خدائي وجود نخواهد داشت، ولي وقتي كه ما خوب تدبّر كنيم مي بينيم كه آفريدگاري يگانه و توانا اين جهان را خلق كرده  و او خدايي است كه حكيم است و حكمتش اقتضاء مي كند كه معادي هم بايد باشد تا متمّم و مكمّل خلقت باشد و معاد جزئي از خلقت است كه با نبودن آن خلقت ناقص و بيهوده خواهد بود.[10]يك سلسله استدلال هاي ديگر هم در قرآن هست كه همان نظام موجود و مشهود را دليل بر قيامت قرار مي دهد:
و به يقين انسان را از عصاره اي از گِل آفريده ايم. سپس او را (به صورت) نطفه اي در جايگاهي استوار قرار داديم. آنگاه نطفه را به صورت علقه (آويزك) در آورديم. پس آن علقه را (به صورت) مضغه گردانيديم و آنگاه آن مضغه را استخوان هايي ساختيم، بعد استخوان ها را با گوشتي پوشانيديم، آنگاه (جنين را در) آفرينشي ديگر پديد آورديم. آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است. بعد از اين (مراحل) قطعاً خواهيد مرد. آنگاه شما در روز رستاخيز برانگيخته خواهيد شد[11]».
قرآن مي فرمايد اي مردم اگر در بعث و قيامت شكّ داريد پس به خلقت خودتان بنگريد كه چگونه نطفه را از خاك آفريديم و نطفه را به علقه و علقه را به مضغه تبديل كرديم و بعد براي مغضه استخوان قرار داديم، بعد گوشت پوشانديم و بعد شما را به صورت طفل در آورديم و سپس شما حتماً خواهيد مرد، چگونه همة اين امور حقيقت دارد و قطعي است، پس روز قيامت هم به طور قطع برانگيخته خواهيد شد و «معاد» و رستاخيز هم از اموري است كه جزئي از خلقت است و وجودش در اين سير تكاملي ضروري و قطعي است.[12]
آيات «معاد» براي موعظه بسيار عالي و شگفت انگيز است، در اواخر سورة حشر مي فرمايد:
اي كساني كه ايمان آورده ايد از خدا پروا پيشه كنيد و هركسي بايد بنگرد كه براي فردا (ي خود) از پيش چه فرستاده است و (باز) از خدا بترسيد. در حقيقت خدا به آنچه مي كنيد آگاه است».[13]با دقّت در اين آيات در مي يابيم كه تعبير به «ولتنظر» تعبير بسيار عجيبي است «و بايد هر نفسي نظر كند و دقت كند در آنچه براي فردا مي فرستد» «ولتنظر» امر است و اين صريح ترين تعبيري است كه مي شود در اين زمينه آورد، يعني دقّت كنيد كه آنچه براي فردا مي فرستيد، خوب بفرستيد.[14]با تدبّر و تفكّر بيشتر در آيات قرآن كريم در مي يابيم كه اعتقاد به معاد هم سنگ اعتقاد به خداي يگانه دانسته شده است و در آيات زيادي كلمات «الله» و «اليوم الاخر» باهم بكار رفته است، بطور مثال قرآن كريم مي فرمايد:
«أعبدو الله و ارجوا اليوم الاخر و لاتعثوا في الارض؛[15] خدا را بپرستيد و به روز باز پسين اميد داشته باشيد و در زمين سر به فساد بر مداريد[16]».
و در جاي ديگر مي فرمايد:
«ذلكم يوعظ به من كان يؤمن بالله و اليوم الاخر؛[17] اين است اندرزي كه به آن كسي كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارد داده مي شود».
و اين نشانگر آن است كه مسأله معاد از نظر اهميّت بعد از مسأله توحيد از مهمترين مسائل ديني و اسلامي است و پيامبران (و بالخصوص آنچه از قرآن دربارة پيامبر ما استفاده مي شود) آمده اند براي اينكه مردم را به اين دو حقيقت مؤمن و معتقد كنند و از طرفي اعتقاد به معاد تا بدان پايه حائز اهميّت است كه همة شرايع آسماني در لزوم به جهان آخرت اتفاق نظر دارند و همچنين در تعبيرات قرآني كلمة «ايمان به قيامت» و «ايمان به يوم آخر» آمده است، يعني مسأله معاد بقدري مهم است كه مردم همانطوري كه به خداوند ايمان و اعتقاد پيدا مي كنند به آخرت هم بايد ايمان و اعتقاد پيدا كنند.[18]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. معاد در قرآن، ج 4 و 5، آيت الله جوادي آملي.
2. معاد در قرآن، آيت الله مظاهري.
 
پي نوشت ها:
[1] . مصباح يزدي، محمدتقي، آموزش عقايد، ص341 و سبحاني، جعفر، الإلهيات، ص165 و مطهري، مرتضي، معاد، ص15.
[2] . بقره/ 4، در الميزان، ج 1، ص 49 و لقمان/4 در الميزان، ج 16، ص 214 و نمل/ 3 در الميزان، ج 15، ص 341 و …
[3] . اسراء/10 در الميزان، ج13، ص48 و فرقان/11 در الميزان، ج15، ص187 و سبأ/8 در الميزان، ج16، ص365 و مؤمنون/74 در الميزان، ج15، ص48 و… .
[4] . واقعه/ 15، 16، 17 در الميزان، ج 19، ص 126 و الرحمان/ 46 تا آخر در الميزان، ج 19، ص 113 و دهر/ 11- 21 در الميزان، ج 20، ص 140 و … .
[5] . واقعه/ 41، 42، 43 در الميزان، ج 19، ص 129 و ملك/ 6- 11 در الميزان، ج 19، ص 368.
[6] . ص/ 26 در الميزان، ج 17، ص 196 و سجده/ 14 در الميزان، ج 16، ص 259.
[7] . مصباح يزدي، محمدتقي، آموزش عقايد، ص341؛ مطهري، مرتضي، معاد، ص15 و سبحاني، جعفر، منشور عقايد، ص185.
[8] . مصباح يزدي، محمدتقي، آموزش عقايد، ص342.
[9] . مؤمنون/ 115، در تفسير الميزان، ج 15، ص 73.
[10] . مطهري، مرتضي، معاد، ص15 و 59- 107 و مصباح يزدي، محمدتقي، آموزش عقايد، ص388 و سبحاني، جعفر، الإلهيات، ص167 و 168 و سبحاني، جعفر، منشور عقايد، ص186.
[11] . مؤمنون/ 12، 13، 14، 15 و 16 و براي توضيح بيشتر به الميزان، ج15، ص 19 – 22 مراجعه شود.
[12] . سبحاني، جعفر، الإلهيات، ص176 و 177 و سبحاني، جعفر، منشور عقايد، ص187.
[13] . حشر/ 18 در الميزان، ج 19، ص224 ـ 227.
[14] . مطهري، مرتضي، معاد، ص 17- 18.
[15] . عنكبوت/ 36 در الميزان، ج 16، ص130.
[16] . مطهري، مرتضي، معاد، ص15 ـ 17 و 59 به بعد و مصباح يزدي، محمدتقي، آموزش عقايد، ص341 ـ 343، سبحاني، جعفر، الإلهيات، ص165و سبحاني، جعفر، منشور عقايد، ص 185.
[17] . طلاق/ 2 در الميزان، ج 19، ص328.
[18] . مطهري، مرتضي، معاد، ص13؛ مصباح يزدي، محمدتقي، آموزش عقايد، ص339؛ سبحاني، جعفر، منشور عقايد، ص185.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد