وقتی الهیون می گویند : خدا عالم را از عدم آفریده است منظورشان این نیست که عدم منشاء پیدایش عالم است ؛ بلکه مقصودشان این است که عالم نبود و خدا آن را ایجاد کرد . این قول در مقابل قول کسانی است که می گفتند : ماده ی عالم ازلی است و خدا تنها شکل دهنده و تدبیر کننده عالم است ؛ اینها در واقع خالقیت خدا را مثل خالقیت انسان می پنداشتند ؛ یعنی همان طور که انسان از مواد موجود اشیایی را می سازد خدا نیز از ماده خام موجود عالم را شکل داده است ؛ توحید باوران در مقابل این قول ، قائل شده اند که خدا نه تنها به ماده ی عالم ، شکل می دهد و آن را تدبیر می کند ، بلکه خود ماده را هم بدون هیچ سابقه ای پدید آورده است ؛ همان گونه که انسان صورتهای ذهنی خود را پدید می آورد ؛ انسان هر چه را اراده می کند در همان لحظه در ذهن او پدیدار می شود ؛و چنین نیست که در ذهن انسان ماده اولیه ای باشد تا انسان در ذهن خود به آن ماده اولیه شکل دهد ؛ بلکه اراده کردن انسان همان و پدیدار شدن صورت ذهنی همان ؛ در مورد خدا و مخلوقات نیز امر به همین قرار است ؛ یعنی اراده کردن خدا همان و پدیدار شدن مخلوق همان ؛ لذا خداوند متعال فرمود: « إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْ ءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ »(نحل /40)( زمانی که آن را اراده کردیم ، فقط همین است که می گوییم موجود شو ؛ پس موجود می شود.)
بر همین اساس متکلمین و فلاسفه اسلامی ، عالم را اراده و علم فعلی خدا می دانند؛ یعنی معتقدند که عالم خلقت ، عین اراده فعلی خدا ( اراده خدا در مقام فعل) و عین علم فعلی خدا ( علم خدا در مقام فعل )است ؛ همانطور که صور ذهنی انسان ، عین علم او و عین اراده اوست ؛ ـ البته باید توجه داشت که برای خدا ذهن معنی ندارد ؛ و این مثال تنها برای تقریب به ذهن است ـ بنابر این عالم در واقع چیزی نیست جز ظهور اراده و علم خدا ؛ و به قول عرفا ، عالم ، ظهور و تجلی اسماء خداست . این که ما می پنداریم که هر موجودی باید از چیزی ساخته شود در واقع به خاطر این است که ما در عالم ماده موجود می بینیم که هر چیزی از چیز دیگر ساخته می شود . اما این صرفا مربوط به تغییراتی است که در مواد موجود عالم رخ می دهد , نه خود ماده اولیه .
بر همین اساس متکلمین و فلاسفه اسلامی ، عالم را اراده و علم فعلی خدا می دانند؛ یعنی معتقدند که عالم خلقت ، عین اراده فعلی خدا ( اراده خدا در مقام فعل) و عین علم فعلی خدا ( علم خدا در مقام فعل )است ؛ همانطور که صور ذهنی انسان ، عین علم او و عین اراده اوست ؛ ـ البته باید توجه داشت که برای خدا ذهن معنی ندارد ؛ و این مثال تنها برای تقریب به ذهن است ـ بنابر این عالم در واقع چیزی نیست جز ظهور اراده و علم خدا ؛ و به قول عرفا ، عالم ، ظهور و تجلی اسماء خداست . این که ما می پنداریم که هر موجودی باید از چیزی ساخته شود در واقع به خاطر این است که ما در عالم ماده موجود می بینیم که هر چیزی از چیز دیگر ساخته می شود . اما این صرفا مربوط به تغییراتی است که در مواد موجود عالم رخ می دهد , نه خود ماده اولیه .