«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَمَّا یَرْوُونَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ عَلَى صُورَتِهِ فَقَالَ هِیَ صُورَةٌ مُحْدَثَةٌ مَخْلُوقَةٌ وَ اصْطَفَاهَا اللَّهُ وَ اخْتَارَهَا …». [1]
این روایت و روایات دیگری که همین معنا را میرسانند، در منابع و مآخذ حدیثی شیعه و اهلسنّت[2] نقل شده، و از دیدگاه سندی در نظر محدثان فریقین، حدیثی قابل پذیرش به شمار میآید.[3]
برخی از دانشمندان شیعی، در تبیین این حدیث، چند وجه را بدین قرار ذکر کردهاند:
- ضمیر «ها» به آدم(ع) برمیگردد و مقصود، خلق دفعی آدم(ع) است. به عبارت دیگر، از آنجا که پیدایش آدم(ع) بدون سپری کردن مراحلی است که انسان از بدو انعقاد نطفه طی میکند، در این حدیث آفرینش آدم(ع) به صورت دفعی و کامل مورد اشاره قرار گرفته است.[4]
- آفرینش انسان بر صورت خداوند، از باب تشریف است؛ یعنی همانطور که خدای متعال کعبه را از جهت تشریف، خانه خود خوانده، از همین جهت صورت انسان را نیز به جهت شرافت آن به خود نسبت داده است. چنانکه مضمون پارهای از روایات نیز به این وجه دلالت دارد.[5]
- ضمیر «ها» به فردی برمیگردد که در جریانی از سوی دیگری زشت شمرده شده است:
پیامبر(ص) از مردى شنید که به دیگری میگفت که خدا روی تو را زشت گرداند و روى هرکس که شبیه تو است! حضرتشان فرمود: چنین مکن و این سخن را مگوى که خدا آدم را بر صورت او یعنی صورت فرد مضروب(و مورد شماتت قرار گرفته) آفریده است.[6] به عبارتی تمام انسانها تقریباً از یک شکل و شمایل برخوردارند.
- مقصود این است که انسان مثال خداوند است؛ یعنی انسان مظهر تام خداوند و مثال او در اسما و صفات است؛ و میدانیم که بین مِثل و مثال فرق است؛[7] مثل با ممثّل در تمام حقیقت مشترک است، ولی مثال فقط در صفات و نسبتها مشترک است و خداوند مثل ندارد، ولی مثال دارد.[8]
در هر صورت چه ضمیر «صورته» در این حدیث را به خداوند برگردانیم که معنای حدیث این باشد که خداوند انسان را بر صورت خودش(خداوند) خلق کرده، یا ضمیر را به آدم یا شخص زشت شمرده شده برگردانیم، این حدیث ربطی به بحث اصالت وجود یا ماهیت ندارد، و هیچکدام از این معانی، اثبات یا نفیکننده اصالت وجود یا ماهیت نیست؛ علاوه بر آنکه اثبات اصالت ماهیت نیز به تنهایی ثابتکننده جبر یا اختیار انسان نخواهد بود.
[1]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 134، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق؛ ابن بابویه، محمد بن على، توحید، ص 152- 153، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، 1398ق.
[2]. بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع الصحیح، ج 7، ص 125، بیروت، دارالفکر، بیتا؛ ابن حنبل، احمد، المسند، ج 2، ص 244، بیروت، دارصادر، بیتا؛ مسلم بن حجّاج، صحیح مسلم، ج 8، ص 32، بیروت، دارالفکر، 1403ق.
[3]. مجله پژوهشهای قرآن و حدیث، تحقیق در متن و اسناد حدیث «انّ الله خلق آدم علی صورته» و نقد دیدگاه ابن عربی 2، پهلوان، منصور، آذرخشی، مصطفی، ص 3- 11، سال چهل و سوم، شماره 2ـ1389، پاییز و زمستان.
[4]. کراجکى، محمد بن على، کنز الفوائد، ج2، ص 167- 168، قم، دارالذخائر، چاپ اول، 1410ق.
[5]. کافی، ج 1، ص 134.
[6]. «وَ مِنْهَا مَا رَوَاهُ الزُّهْرِیُّ عَنِ الْحَسَنِ قَالَ مَرَّ النَّبِیُّ ص بِرَجُلٍ مِنَ الْأَنْصَارِ وَ هُوَ یَضْرِبُ وَجْهَ غُلَامٍ لَهُ وَ یَقُولُ قَبَّحَ اللَّهُ وَجْهَکَ وَ وَجْهَ مَنْ تَشْبَهُهُ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ ص بِئْسَمَا قُلْتَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ عَلَى صُورَتِهِ یَعْنِی صُورَةَ الْمَضْرُوب». کنز الفوائد، ج 2، ص 168 .
[7]. ر. ک: (منظور از مثل خدا در قرآن)، 6070.
[8]. «المراد منه کونه مخلوقا على مثال الرب تعالى و الفرق حاصل بین المثال و المثل و الاول لا یستلزم الثانى، فان مثل الشیء هو المشارک له فى تمام الحقیقة و مثاله هو مشار که فى النسب و الاضافات، و اللّه سبحانه منزه عن المثل لا عن المثال لقوله تعالى: وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى فِی السَّماواتِ». (روم، 27). صدر الدین شیرازى، محمد بن ابراهیم، شرح أصول الکافی، ج 2، ص 14، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، چاپ اول، 1383ش.