در پاسخ به این پرسش به چند نکته اشاره می شود:
1. روانشاسان مراحل عمر و زندگی انسان را به دو دسته تقسیم می کنند:
الف. مرحله وابستگی و فکری و عدم استقلال در تصمیم گیری
در این مرحله شخصیت و اندیشه انسان به دلیل عدم استواری و رشد عقلانی بسیار انعطاف پذیر است و متأثر از محیط و اطرافیان می باشد. روان شناسان نام این مرحله را مرحله «دیگر پیروی Heteronomy» نامیده اند.
ب. مرحله استقلال فکری و رشد و بلوغ اندیشه است. انسان در این مقطع قدرت تمیز و تشخیص حق از باطل را دارند و به یک استواری فکری دست یافته اند. انسان ها اگر چه در بخش اول از عمر خود (دوران عدم استقلال فکری) متأثر از محیط و فرهنگ اطراف خود هستند ولی پس از رشد و استلال عقلی می توانند در پی کشف حقیقت باشند و حق را از ناحق تمیز دهند. این دوره مرحله خود پیروی (Autonomy) نامیده شده است.
بنابراین فردی که در یک محیط مسیحی یا اسلامی بزرگ شده است، پس از رسیدن به مرحله بلوغ و رشد عقلانی، می تواند در پی کشف حقیقت باشد و دین حق را از دین باطل تمیز بدهد. بویژه در زمان حاضر که ارتباط با مراکز علمی دین پژوهی راه این مسأله هموارتر از گذشته است.
2. عوامل مؤثر در شکل گیری شخصیت انسان متعدد است:
الف. عامل وراثت
ب. عامل محیط
ج. عامل تربیت
د. عامل اراده و اختیار
سهم هر کدام از این عوامل برای ساختن شخصیت و اندیشه انسان معین و مشخص است. قرار گرفتن در محیط مسیحی (عامل محیط) تا حدودی معین در انسان تأثیر دارد. ولی تأثیر آن تا اندازه ای نیست که موجب سلب اراده و اختیار و استقلال فکری انسان شود.
بلکه روان شناسان تأثیر تربیت را تا حدودی بیشتر از دو عامل دیگر می دانند و معتقدند با تربت می شود عامل محیط و وراثت را تحت الشعاع قرار داد.
بنابراین آن فرد مسیحی که در خانواده مسیحی رشد یافته است، اولا پس از رشد و استقلال فکری می تواند در پی کشف دین حق باشد و آن را به دست آورد و واقعا اگر پس از تمام تلاش ها و مشورت ها، بدون تعصب و هوای نفس، دینی را برگزید خداوند در روز قیامت او را در جرگه نجات یافتگان قرار خواهد داد.
و ثانیا قدرت و نفوذ محیط آن قدر زیادت نیست که اختیار و تشخیص را از انسان سلب کند.
در پایان به دو نکته اشاره می شود:
1. تفاوت های محیطی و جغرافیایی یک امر گریز ناپذیر است. لاجرم کسی که شرائط محیطی سالم و سازنده ای ساکن است، باید احساس مسئولیت شکرگزار نعمت الهی باشد و از آن به نحو احسن در راستای رشد و سعادت خود و دیگران استفاده بهره برداری کند.
2. کمال و سعادت هر انسانی در حقیقت نسبت سود به سرمایه است. یعنی حسنات و درجات را نسبت به نعمت ها می سنجند. هر کس از نعمت و امکانات بیشتری برخوردار بوده مسئولیت و وظایف بیشتری دارد. لذا کسی که در محیطی قرار گرفته که راه کشف حقیقت تقریبا برای او مسدود یا دشوار و دیریاب است به خاطر سیطره امپراطور تبلیغاتی مسئولیت و وظیفه او از کسی که در فضائی باز زندگی می کند متفاوت است و خداوند در روز قیامت این ملاحظات را اعمال می کند. به عبارت دیگر بر اساس روایات وارده از معصومین در قیامت سه دیوان برای هر کس گشوده می شود:
1. دیوان حسنات
2. دیوان سیئات
3. دیوان نعمات
و حسنات و سیئات هر کس و معدل گیری آن بر اساس دیوان نعمات است.
1. روانشاسان مراحل عمر و زندگی انسان را به دو دسته تقسیم می کنند:
الف. مرحله وابستگی و فکری و عدم استقلال در تصمیم گیری
در این مرحله شخصیت و اندیشه انسان به دلیل عدم استواری و رشد عقلانی بسیار انعطاف پذیر است و متأثر از محیط و اطرافیان می باشد. روان شناسان نام این مرحله را مرحله «دیگر پیروی Heteronomy» نامیده اند.
ب. مرحله استقلال فکری و رشد و بلوغ اندیشه است. انسان در این مقطع قدرت تمیز و تشخیص حق از باطل را دارند و به یک استواری فکری دست یافته اند. انسان ها اگر چه در بخش اول از عمر خود (دوران عدم استقلال فکری) متأثر از محیط و فرهنگ اطراف خود هستند ولی پس از رشد و استلال عقلی می توانند در پی کشف حقیقت باشند و حق را از ناحق تمیز دهند. این دوره مرحله خود پیروی (Autonomy) نامیده شده است.
بنابراین فردی که در یک محیط مسیحی یا اسلامی بزرگ شده است، پس از رسیدن به مرحله بلوغ و رشد عقلانی، می تواند در پی کشف حقیقت باشد و دین حق را از دین باطل تمیز بدهد. بویژه در زمان حاضر که ارتباط با مراکز علمی دین پژوهی راه این مسأله هموارتر از گذشته است.
2. عوامل مؤثر در شکل گیری شخصیت انسان متعدد است:
الف. عامل وراثت
ب. عامل محیط
ج. عامل تربیت
د. عامل اراده و اختیار
سهم هر کدام از این عوامل برای ساختن شخصیت و اندیشه انسان معین و مشخص است. قرار گرفتن در محیط مسیحی (عامل محیط) تا حدودی معین در انسان تأثیر دارد. ولی تأثیر آن تا اندازه ای نیست که موجب سلب اراده و اختیار و استقلال فکری انسان شود.
بلکه روان شناسان تأثیر تربیت را تا حدودی بیشتر از دو عامل دیگر می دانند و معتقدند با تربت می شود عامل محیط و وراثت را تحت الشعاع قرار داد.
بنابراین آن فرد مسیحی که در خانواده مسیحی رشد یافته است، اولا پس از رشد و استقلال فکری می تواند در پی کشف دین حق باشد و آن را به دست آورد و واقعا اگر پس از تمام تلاش ها و مشورت ها، بدون تعصب و هوای نفس، دینی را برگزید خداوند در روز قیامت او را در جرگه نجات یافتگان قرار خواهد داد.
و ثانیا قدرت و نفوذ محیط آن قدر زیادت نیست که اختیار و تشخیص را از انسان سلب کند.
در پایان به دو نکته اشاره می شود:
1. تفاوت های محیطی و جغرافیایی یک امر گریز ناپذیر است. لاجرم کسی که شرائط محیطی سالم و سازنده ای ساکن است، باید احساس مسئولیت شکرگزار نعمت الهی باشد و از آن به نحو احسن در راستای رشد و سعادت خود و دیگران استفاده بهره برداری کند.
2. کمال و سعادت هر انسانی در حقیقت نسبت سود به سرمایه است. یعنی حسنات و درجات را نسبت به نعمت ها می سنجند. هر کس از نعمت و امکانات بیشتری برخوردار بوده مسئولیت و وظایف بیشتری دارد. لذا کسی که در محیطی قرار گرفته که راه کشف حقیقت تقریبا برای او مسدود یا دشوار و دیریاب است به خاطر سیطره امپراطور تبلیغاتی مسئولیت و وظیفه او از کسی که در فضائی باز زندگی می کند متفاوت است و خداوند در روز قیامت این ملاحظات را اعمال می کند. به عبارت دیگر بر اساس روایات وارده از معصومین در قیامت سه دیوان برای هر کس گشوده می شود:
1. دیوان حسنات
2. دیوان سیئات
3. دیوان نعمات
و حسنات و سیئات هر کس و معدل گیری آن بر اساس دیوان نعمات است.