ابوذر یاسری
در نشانههای ظهور، ویژگیهای پیچیدهای دربارة شخصیّت رهبر قیام یمانی بیان شده و روایات، در خصوص نام او گوناگون است. در یک سخن، نام او مردّد بین حسن یا حسین آمده12 و در دیگری سعید نامیده شده و او را «نصر» نیز خواندهاند.13 دربارة دلیل نامیدن وی به نصر، از رسول اکرم(ص) نقل شده که زیرا خداوند را یاری میرساند.
اشاره:
روایات اهل بیت(ع) از پرچم یمانی، به عنوان پرچم جهاد مسلّحانه با دشمنان قیامکنندة آل محمد(ص)، مهدی موعود(ع) نام بردهاند. رسول اعظم(ص) در حالی که یمنیان را میستود چنین فرمود: «[ایشان] قومی رقیق القلب و با ایمان راسخاند که «یاریکننده» از آنان است؛ [او] با همراهی هفتاد هزار نفر قیام میکند و جانشین من و جانشین وصیّام را یاری میکند».
مقالة حاضر به معرّفی یمانی و دستهبندی روایات مربوط به قیام او و بیان اهمیت حرکت این شخصیت عصر ظهور میپردازد.
1. اهمیت و جایگاه قیام یمانی
در روایاتی از امامان معصوم ما، به وقوع نهضتی اسلامی در آخرالزّمان در یمن، قبل از ظهور امام عصر(ع) اشاره شده که هدف آن، یاری آن حضرت و زمینهسازی ظهور مبارک ایشان است. در خصوص بررسی سندی و اعتبار حدیثی این دسته از روایات، طبق نقل نویسندة کتاب «عصر ظهور»1 و بنابر آنچه در روایات مربوط به امام مهدی(ع) آمده است، سند تعدادی از آنها صحیح2 و وقوع این قیام حتمی است، و امامان اهل بیت(ع) آن را از جملة پنج نشانة قطعی ظهور مهدی موعود(ع) بر شمردهاند. در برخی از روایتها پرچم یمانی هدایتبخشترین پرچمها یاد شده؛ تا آنجا که بر ضرورت پیوستن و دفاع از آن، بیش از پرچم شرقی ایرانی (به رهبری خراسانی) تأکید شده است. آغاز قیام یمانی مقارن شورش سفیانی ـ اصلیترین دشمن امام مهدی(ع) ـ در ماه رجب قبل از ظهور و محلّ آن صنعا، توصیف شده است. در اینجا به روایات مربوط به قیام یمانی و ویژگیهای ذکر شده برای آن دقّت میکنیم.
الف) از نشانههای حتمی ظهور: امام صادق(ع) در بیانی راجع به حتمی بودن علامت قیام یمانی برای ظهور امام عصر(ع) فرمودند: «قبل از قیام قائم(ع) وقوع پنج علامت حتمی است: [خروج] یمانی، سفیانی، صیحة آسمانی، کشته شدن نفس زکیّه و فرو رفتن در بیداء»،3 حضرت امام رضا(ع) نیز در خصوص کسی که ادّعا میکرد، امام زمان(ع) است، فرمودند: «قبل از ظهور، سفیانی، یمانی، مروانی و شعیب بن صالح خواهند آمد، پس او چگونه چنین ادّعایی میکند؟»4
ب) شکنندة چشم سفیانی: در سخنی از امام ششم شیعیان نقل شده است که آن حضرت(ع) ضمن اشاره به جایگاه قیام یمانی، از او به عنوان شکنندة چشم سفیانی ـ دشمن امام مهدی(ع) ـ یاد میکنند: «سفیانی کجا خواهد بود؟ و حال آنکه هنوز شکنندة چشم او از صنعای یمن خروج نکرده است».5
ج) همزمانی با سفیانی و خراسانی: حضرت رضا(ع) در سخنی دیگر، حرکت یمانی را همزمان با شورش سفیانی و خراسانی در یک سال، یک ماه و یک روز بیان میکنند و میفرمایند: «خروج سفیانی، یمانی و خراسانی در یک سال، یک ماه و یک روز و ترتیب آنها همچون رشته مهرهها پشت سر هم خواهد بود. سختی از هر سو پدید آید، وای بر کسی که با آنها مخالفت و دشمنی کند».6
د) هدایتبخشترین پرچمها: در ادامة روایت پیشین، امام صادق(ع) میفرمایند: «در میان درفشها (پرچمها)، هدایتگرتر از درفش یمانی وجود ندارد، چون درفش حق است و شما را به سوی صاحبتان دعوت میکند».7
ه) تخلف از او، جایز نیست: در روایتی که ذکر شد، امام صادق(ع) در ادامة سخن بیان میفرمایند که، «وقتی یمانی قیام میکند، فروش اسلحه به مردم حرام است. پس به سوی او بشتابید که درفش او درفش هدایت است. بر هیچ مسلمانی سرپیچی از او جایز نیست و اگر کسی چنین کند، اهل آتش است، زیرا او مردم را به حق دعوت میکند».8
و) یمانی، پیرو علی(ع): از هشام بن حکم نقل شده است که چون «طالب حق» خروج کرد، به امام صادق(ع) گفته شد: آیا امیدوارید این شخص یمانی باشد؟ حضرت فرمودند: «خیر، یمانی پیرو علی(ع) است، در حالی که این شخص از آن حضرت بیزاری میجوید».9 نویسندة کتاب «الفجر المقدس و ارهاصات الیوم الموعود»10 یمانی را از فرزندان زیدبن علی الحسین(ع) دانسته است.
112. نام و نسب یمانی
در نشانههای ظهور، ویژگیهای پیچیدهای دربارة شخصیّت رهبر قیام یمانی بیان شده و روایات، در خصوص نام او گوناگون است. در یک سخن، نام او مردّد بین حسن یا حسین آمده12 و در دیگری سعید نامیده شده و او را «نصر» نیز خواندهاند.13 دربارة دلیل نامیدن وی به نصر، از رسول اکرم(ص) نقل شده که زیرا خداوند را یاری میرساند.14 چنانکه در روایات نخستین این نوشتار، عنوان «منصور» برای او انتخاب شده بود که به سبب یاری رسانیاش نسبت به قیام امام عصر(ع) بود.15 همچنین در روایاتی دیگر به نقل از عبدالله بن عمرو بن عاص از رسول خدا(ص) آمده است که پدر وی، قریشی است. در کتاب «فتن» ابن حماد آمده است: «ای اهل یمن، میگویند که منصور از شماست. سوگند به کسی که جانم در دست اوست، پدرش قریشی است و اگر بخواهم (قصد کنم) که نسب او را تا دورترین جدّش نام ببرم، چنین کنم».16 از این روایت برمیآید که «منصور» صرفاً کنیة یمانی است، نه نام او. به نقل نویسندة کتاب «رایات الهدی و الضّلال فی عصر الظّهور» دلایلی قطعی در دست است که ثابت میکند، رهبر یمانی از اهل بیت(ع) و خصوصاً از نسل امام حسین(ع) است.17
3. مختصّات قیام یمانی
الف) زمان و محلّ آغاز قیام: در جمعبندی روایات یمانی، باید بگوییم که دو دسته روایت در زمینة حرکت وی وجود دارد به گونهای که زمان مشترک آن، قبل از خروج سفیانی است. دستة نخست این روایات، قیام وی را قبل از سفیانی میداند و دستة دوم، به قیام وی همراه با امام مهدی(ع) تصریح دارد؛ چنانکه میفرماید: «… آن پرچم حقّی است زیرا به جانب صاحبتان فرا میخواند».18 از این نکته آشکار میشود که قیام وی همزمان با ظهور صاحبالامر(ع) است و مردم را به یاری آن حضرت فرا میخواند.
در خصوص موقعیّت جغرافیایی قیام یمانی، به شهرهایی همچون: صنعا، عدن، کنده و منطقة ابین اشاره رفته است؛ البته روایات صنعا مستفیض بوده، از طریق شیعه و سنّی نقل شده است.19 گفته میشود شاید منظور از نامهای مختلف برای نقطة آغازین قیام، همانا تحدید پایتخت قیام باشد چنانکه از ایران نیز با نامهایی همچون خراسان، قم، طالقان و… یاد شده است، امّا بیشتر این روایات بر خراسان و قم متمرکز است.
ب) رنگ و نشان پرچم یمانی: همانطور که میدانیم، در روایات مربوط به حرکتهای سیاسی ـ نظامی
عصر ظهور، نشانههای رایات و پرچمهای هر حرکت بیان شده تا مؤمنان بتوانند در برخورد با این قیامها و رهبران آنها دچار اشتباه نشوند و در آن وقت و شرایط بسیار حساس تشخیص صحیح لازم را بدهند. به عنوان نمونه، رنگ پرچم قیامکنندة ایرانی (خراسانی) «سیاه» گفته شده است.
در خصوص پرچم نهضت یمانی، از امام صادق(ع) نقل شده است: «یمانی از یمن با پرچمهای سفید خروج میکند».20 امام علی(ع) نیز فرمودند: «[سفیانی] لشکری را به مدینه میفرستد… در آن هنگام، مهدی و سپیدنشان از مدینه به مکه میگریزند».21 که بنا بر روایت پیشین، گویا منظور از سپیدنشان همان یمانی است. همچنین در خصوص یمانی، در روایت دیگری از سطیح کاهن چنین نقل شده است که، فرمانروایی که مانند پنبه سفید است، به نام حسن یا حسین از صنعای یمن قیام میکند22 که با توجه به آنچه از صاحب این نام و قیامکنندة یمانی گفتیم، این شخص باید همان یمانی موعود باشد.
ج) اهداف و مراحل قیام یمانی: قیام یمانی به چند مرحله قابل تقسیم است. این مراحل عبارتند از:
1. اعلام همبستگی و همپیمانی نظامی با قیام خراسانی: که در ادامه از این موضوع سخن خواهیم گفت.
2. دعوت و فراخوان یمانی به سوی مذهب حقّة اهلبیت پیامبر(ص): در روایتی صحیح از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: «هنگامی که یمانی قیام کرد، به سوی او برخیز و بر هیچ مسلمانی جایز نیست که با او به مقابله برخیزد؛ زیرا هر کس چنان کند، از اهل دوزخ باشد زیرا او به حق و راهی مستقیم فرا میخواند».23 منظور از دعوت به حق در سخنان اهل بیت(ع)، دعوت به امامت است.
قیام یمانی از این نظر با نهضت خراسانی که امام علی(ع) آن را وصف نموده، مشترک است. آن حضرت(ع) دربارة خراسانی میفرمایند: «به حقیقت، برای آل محمّد(ص) در طالقان گنجی است که خداوند آن را هر وقت که بخواهد آشکار مینماید: [آنان] راهیانی به سوی حق[اند] که به دین خدا فرا میخوانند».24 همچنانکه امام کاظم(ع) فرموده است: «مردی از اهل قم قیام میکند و مردم را به سوی حق فرامیخواند…».25
3. یاری رساندن به انقلاب امام مهدی(ع) و فراخواندن به بیعت آن حضرت: این هدف از اهداف قیام یمانی پیش از این نیز بیان شد که، پرچم یمانی از جمله پرچمهای یاوران امام مهدی(ع) است.
د) همپیمانی یمانی و خراسانی: در روایات مربوطه به قیام یمانی، به همپیمان شدن وی با خراسانی و یاری به او در برابر دشمنانش اشاراتی رفته است. مانند این روایات: «و خداوند عزّوجلّ برای او ـ یعنی امام مهدی(ع)ـ خراسان را میگشاید و اهل یمن از او اطاعت میکنند».26 امام رضا(ع) نیز در سخنی اشاره به همپیمانی آن دو میکنند، آنجا که دربارة نشانههای نزدیک به فرج از آن حضرت پرسیدند و ایشان فرمودند: «آیا به اجمال میخواهی یا اکثار»؟ آن مرد میگوید: بلکه اجمال بفرمایید، پس امام فرمودند: «هرگاه که پرچم قیس را در مصر و پرچم کندی [یعنی یمانی] را در خراسان درک کردی».27
همچنین در بیان امیر مؤمنان(ع) دربارة خصوصیات مشترک یمانی و خراسانی در جنگ دمشق و آزادسازی آن از سیطرة سفیانی چنین آمده است: «و [سفیانی] به روش ستمکاران نخستین عمل میکند و خداوند از آسمان بر عملش خشم میگیرد، آنگاه جوانی را از مشرق که به اهل بیت پیامبر(ص) فرامیخواند، علیه او برمیانگیزاند. اینان اصحاب پرچمهای سیاه هستند. خداوند به ایشان عزت اعطا و پیروزی را برایشان نازل میفرماید، پس احدی با ایشان به نبرد نمیپردازد مگر اینکه او را شکست میدهند و سپاه قحطانی [یمنی] به حرکت درمیآید… و جوان یمنی در پی نابود کردن حمّاز جزیره [سفیانی] است تا آنکه در دمشق فرود میآیند و آن را [در مدّت زمانی] سریعتر از دریا فتح میکنند».28 و این حدیث در مقام توصیف رویارویی نظامی در مرزهای سوریه بین خراسانی و سفیانی است که پس از سپاه یمانی تحت فرماندهی او برای یاری رساندن به خراسانی وارد میدان نبرد میشوند.
و آخر سخن اینکه به هر روی، اشارات و تصریحات موجود در کلام حکیمانة امامان هدایت(ع)، «ساسـة العباد» شیعیان را، به ویژه ساکنان سرزمینهای درگیر، از جمله مناطق استراتژیکی همچون یمن و ایران را به تکالیف حسّاس و سرنوشت سازشان در سالهای منتهی به ظهور مقدّس امام(ع) در شناخت حرکتها و رهبران آنها و اقدام به موقع بیش از پیش توجّه میدهد؛ باشد که متوجّه گردیم.
ه) پیوستن یمانی به امام مهدی(ع): یمانی، چند ماه پس از قیام و نهضت خود در یمن، سرانجام به سرزمین حجاز میرود و پس از آشکار شدن امام مهدی(ع) در میان گروه اندک یاران خویش در مدینه، در کنار آن بزرگوار قرار میگیرد.
و) حرکت یمانی به همراه امام مهدی(ع) از مدینه: پس از آنکه سفیانی، لشکر خود را برای دستگیری امام مهدی(ع) به مدینه میفرستد، یمانی همراه با امام زمان(ع) به مکه میرود. چنانکه در روایت امیرالمؤمنین(ع) نیز آمده است: «سپاهی به مدینه فرستاده می شود. پس هر کس از آل محمد(ص) را که توانستند، میگیرند و مردان و زنان از بنیهاشم کشته میشوند. در آن هنگام، مهدی و سپیدنشان از مدینه به مکه میگریزند. پس گروهی در جستجوی آن دو فرستاده میشوند، در حالی که آن دو به حرم خدا و امنیت او رسیدهاند».29
از ارطاط نیز نقل شده است: «سپس مهدی و منصور از مدینه در حال فرار خارج میشوند و سفیانی گروهی را برای گرفتن آن دو میفرستد. پس هنگامی که مهدی و منصور به مکه رسیدند، لشکریان سفیانی در بیداء فرود میآیند و در زمین فرو میروند. سپس مهدی(ع) خارج میشود تا آنکه از مدینه عبور کند».30
ز) فرجام قیام یمانی
گفتیم که نقطة مقابل یمانی، دشمن سرسخت امام مهدی(ع) یعنی سفیانی است که یمانی با وی درگیر میشود. در مجموعة روایات اهل بیت(ع) خبری مبنی بر شکست یمانی به ما نرسیده است. البته در «الفتن» ابن حمّاد از خروج کنندة دیگری از یمن نیز نام برده شده است که مردم را مانند کشتار عصر جاهلیت میکشد و رنگ پرچمش زرد است. او نیز با سفیانی درگیر و در نهایت مغلوب میشود.31 اما با توجه به نوع اعتقاد و روش بر حقّ یمانی موعود و رنگ متفاوت پرچم او با فرد یاد شده، حکم به تفاوت حرکت این دو شخص داده شده و گفته شده شاید وی قحطانی، قیامکنندة ظالمی که از سفیانی شکست میخورد و به دست یمانی موعود کشته میشود، باشد.
در خصوص فرجام قیام یمانی موعود، که از او با صفت منصور یاد شده، در روایاتی از امام صادق(ع) نقل شده است: «سفیانی با هر کسی که با او درگیر شود، چیره میشود مگر یمانی. … سپس یمانی را هدف قرار میدهد. پس یمانی برای دفع شرّ او به پا میخیزد و سفیانی در پی جنگهای فراوان و درگیریهای سخت شکست میخورد و یمانی او را دنبال میکند. در نتیجه، جنگها و شکستهای سفیانی زیاد میشود. پس یمانی، سفیانی و پسرش را کنار رود «لوّ» در میان اسیران مییابد و آن دو را تکّه تکّه میکند».32
ماهنامه موعود شماره 108
پینوشتها:
1. نک: عصر ظهور، ترجمة مهدی حقّی، ص 149.
2. سند صحیح، سندی است که تمام راویان آن مورد وثوقاند.
3. شیخ طوسی، الغیبـة، ص267؛ کمالالدّین صدوق، ص649؛ ارشاد مفید، ج2، ص279؛ طبرسی، إعلام الوری، ص426.
4. بحارالانوار، ج 52، ص 233.
5. معجم احادیث الامام المهدی(ع)، ج3، ص478، به نقل از: شیخ محمّد جواد خراسانی، مهدی منتظر، ص257.
6.کتاب الغیبـة، نعمانی، ص171؛ بحارالانوار، ج52، ص232؛ إعلام الوری، ص429.
7. بشارة الاسلام، ص 93 به نقل از: کتاب الغیبـة نعمانی.
8. همان.
9. بحارالانوار، ج 52، ص 75.
10. این کتاب با عنوان «شش ماه پایانی» توسّط انتشارات موعود عصر(عج) به فارسی برگردانده شده است.
11. مجتبی الساده، شش ماه پایانی، ترجمة محمود مطهرینیا، ص89.
12. بحارالانوار، ج 52، ص 162.
13. کنز العمّال، ص 11، ح 31442 به نقل از ابن عساکر.
14. همان.
15. کتاب الغیبـة نعمانی، ص 39.
16. ابن حمّاد، الفتن، ص 237.
17. الفتلاوی، مهدی، رایات الهدی و الضلال فی عصر الظهور، ص 100.
18. کتاب الغیبـة نعمانی، ص171؛ بحارالانوار، ج52، ص232.
19. رایات الهدی و الضّلال فی عصر الظّهور، ص101.
20. مختصر اثبات الرجعـة، ح 16؛ به نقل از مجلة تراثنا، سال 2، ش 4، صص 454ـ455.
21. ابن حماد، الفتن، ص 223، جزء 5، ح 877.
22. بحارالانوار، ج 51، ص 163، ب 11.
23. ر.ک: کتاب الغیبـة، نعمانی، ص 171، بحارالأنوار، ج 52، ص 232.
24. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج7، ص48.
25. بحارالانوار، ج60، ص216.
26. یوسف شافعی، عقدالدّرر، ص90.
27. إعلام الوری، ص429.
28. متّقی هندی، کنزالعمال، ص14، ح3968.
29. ابن حماد، همان.
30. همان، ص 212، جزء 4، ح 850.
31. همان، ص 199، جزء 4، ح 809.
32. مختصر اثبات الرجعـة، ح 16؛ به نقل از مجلة تراثنا، سال 2، ش 4، صص 454ـ455.