اسلام اصل تجارت با مناطق دیگر – چه اسلامی و چه غیر اسلامی – را پذیرفته است.[1] اما میتوان گفت که در شرایط برابر، اولویت با واردات کالا از کشورهای اسلامی بوده و نیز اولویت با وارد کردن کلاهایی است که نیازهای بیشتری از مسلمانان را برطرف نموده و اقتصاد آنان را قویتر میکند. همچنین طبیعی است که تجارت اجناسی که مانند مشروبات الکلی، مصرف آنها در جامعهی اسلامی حرام است، مورد تأیید رهبران اسلامی نباشد. اما اینکه دقیقا بهتر است چه چیزی تجارت شود، موضوعی نیست که تبیین آن بر عهدهی معصومان(ع) باشد، بلکه این موضوع باید با توجه به نیازهای جامعه در زمانها و مکانهای مختلف تعیین شود، و حتی اگر روایتی هم توصیه به تجارت کالای خاصی کند، ناظر به آن خواهد بود که آن کالا در آن زمان بیشتر مورد نیاز بود و در منطقهی مسلمانان تولید نشده و یا تولید آن به اندازه کافی وجود نداشت؛ لذا حکم کلی را نمیتوان از آن برداشت کرد.[2]
البته مراقبت بر حفظ عزت و برتری مسلمانان و خودکفایی نسبی در اقتصاد مسلمانان امری پسندیده بوده و نباید با این ارتباط اقتصادی، استقلال و عزت اسلام و مسلمانان خدشهدار شود.
بنابراین، در برخی زمانها ممنوعیت واردات و همچنین استفاده از کالاهایی که در داخل کشورهای اسلامی تولید میشود، امری مناسب به نظر میرسد.
[1]. «استفاده از دسترنج دیگران »، 94494؛ «ارزش ذاتی برخی از شغلها»، 78154؛ «محل درآمد زندگی پیامبر(ص) بعد از بعثت»، 71665؛ «منبع درآمد هزینه زندگی امامان شیعه»، 26845.
[2]. «سرمایه گذاری در شرکت های خارجی»، 2092؛ «مصادره اموال مشرکان»، 8903.