در مورد اعتقادات یهود می توان به آنچه موسی بن میمون گفته است، اشاره کنیم. موسی بن میمون عالم دینی و پزشک و فیلسوف یهودی است که در سال 1135 میلادی به دنیا آمد و در سال 1204 از دنیا رفت. وی در جوامع یهودی جهان از احترام شایان توجهی برخورداراست. وی به آیین یهود لباسی نو پوشاند و 13 اصل برای مذهب یهود ترتیب داد به این شرح:1. وجود خدا؛2. یگانگی او؛
3. مجرد بودن او؛
4. نداشتن زمان؛
5. حکمت او در امور؛
6. عدالت؛
7. قابل تقرب بودن از راه عبادت؛
8. اعتقاد به نبوت؛
9. برتر بودن حضرت موسی؛
10. اعتقاد به آسمانی بودن تورات؛
11. عدم جواز نسخ احکام؛
12. آمدن مسیحای موعود؛
13. قیامت و جاودانگی نفس آدمی.
الف: نام خاص خدا در دین یهود «یهوه» است به معنای «باشنده»، «موجود». از آنجا که تلفظ این نام حتی از روی تورات حرام است کسی حرکات واقعی و حقیقی آن را نمی داند و گاهی در کتاب های علمی غرب از باب احتیاط آن را بدون حرکت YAWH ثبت می کنند. اما گروهی از محققان برآنند که ضبط حقیقی آن «یهوه» است.
یکی دیگر از نام های خدا «ا هیه ا شیر ا هبه» است به معنای «هستم آنچه هستم». این نام در «سفر خروج» (14:3) آمده است و نیز در برخی از ادعیه اسلامی مانند دعای شب عرضه وارد شده و در اثر استنساخ افراد کم اطلاع به «آهیا شر ا هیا» تبدیل گردیده است. خدایی که آنان بدو اعتقاد دارند، خدایی است که در امور عالم مداخله نمی کند شریعتی دیگر نمی آورد و در واقع «یدالله مغلوله» است.
ب: یهودیان به نبوت معتقدند و در مورد آن بحث های کلامی گسترده ای دارند. هم چنین برای نبوت معنای ویژه ای قائلند که پیشگوئی است و پیامبر بزرگی هم چون اشعیا، ارمیا، حزقیال و هوشع به عنوان نبی- یعنی پیشگو- شهرت دارند.
ج: یهودیت یک دین قومی است و یهودیان به غیر بنی اسرائیل برای ورود به آن دین روی خوش نشان نمی دهند. به گفته تورات موجود، بنی اسرائیل «قوم خدا» هستند (لاویان، 12:26) و خدا حضرت ابراهیم (ع) عهد بسته است که «نیل تا فرات» را به بنی اسرائیل عطا کند.(پیدایش، 21-18:17 و 18:15)، بنی اسرائیل به رهبری حضرت موسی و حضرت یوشع او به ادعای کتاب یهود، با بی رحمی و سنگدلی! بخش هایی از آن سرزمین را تصرف کردند. (اعداد، 18-7:31 و یوشع، باب 6 به بعد).
یهودیت تبلیغ ندارد، زیرا یهودیان آن دین را یک نعمت الهی مخصوص نژاد بنی اسرائیل می دانند. با این وصف اگر کسی یهودی شود، او را می پذیرند. در تلمود توصیه شده است که هر گاه کسی بخواهد یهودی شود باید ذلت های این قوم را به او تفهیم کرد تا اگر مرد این میدان نیست پا در آن نگذارد. تحمیل یهودیت به ندرت (مثلا در مورد اصحاب اخدود) وجود داشته است. یهودیان مردم را به صهیونیسم دعوت می کنند.
د: در مورد عبادت نزد یهودیان باید گفت که: قبله یهود معبد سیلمان (مسجد الاقصی) است. «سامریان» فرقه ای از دین یهود، قبله را کوه «جرزیم» در نزدیکی اورشلیم می دانند. آنان روزی سه بار نماز می خوانند؛ نماز صبح، عصر و مغرب.
در صورتی که دست کم ده مرد درکنیسه وجود داشته باشد نماز برگزار می شود و در این حال یک نفر که معمولا پیرتر از سایرین است و عبری را خوب می داند جلو می ایستد و قسمت هایی از تورات را با دعاهایی به عبری می خواند و در مواردی رکوع می کنند و معروف ترین چیزی که خوانده می شود به نام «شمع» – یعنی: بشنو – از آیاتی در قسمت های مختلف تورات است از آن جمله این عبارت که: «ای اسرائیل بشنو یهوه خدای واحد است. پس یهوه خدای خود را به تمامی قوت خودنما». (تثنیه، 4-5 :6)
و: در مورد قیامت باید گفت که: تورات ذکری از قیامت نیست مگر یکی دو اشاره مبهم مانند: تثنیه 16:8، ولی تلمود از قیامت بسیار سخن گفته است. از نظر تورات، نعمت ها و بلاهای این جهان پاداش دینداری و بی دینی است. (ر.ک: استاد حسین توفیقی، نگاهی به ادیان زنده جهان)
برای مطالعه بیشتر ر.ک:
1. جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت؛
2. حسین توفیقی، نگاهی به ادیان زنده جهان.
ی: آن گونه که بررسی ها نشان می دهد پیش از اسارات قوم یهود و آوارگی آنان توسط آشوریان، اندیشه ظهور منجی در ادبیات مذهبی، غیر مذهبی، اساطیر و افسانه ها و روایات مکتوب و شفاهی بنی اسرائیل جایی نداشت.
در سده دوم پیش از میلاد بود که ظهور نجات بخش قوم خدا در اذهان و افکار یهود پدید آمده و توسعه یافت. دانیال نبی به دنبال رنج های پیاپی قوم یهود پایان زجرها را نوید داد. (دانیال یکی از پیامبران بنی اسرائیل است و کتابی از عهد عتیق به نام اوست) البته تمام این تلاش ها و تحقیقات در آثار به جا مانده از بیانات موسی (ع) است و با وجود تحریفات کتاب مقدس است.
در پایان باید به چند مطلب توجه کرد تا نکند که این نوشته باعث سوء فهم و گمراهی گردد به جای آنکه راه گشا باشد، این مطالب از این قراراند:
1. محققان و دانشمندان و حتی خود یهودیان به این واقعیت که کتاب مقدسی را که به حضرت موسی (ع) نسبت می دهد و در دست آنهاست نه توسط حضرت موسی نوشته شده است و نه حتی در زمان حیات وی جمع آوری شده است. بلکه مطالب این کتاب پس از 100 سال پس از رحلت حضرت موسی توسط دیگران به نگارش درآمده است. و در واقع کتابی است تاریخی که در ضمن آن احکامی نیز آورده شده است.
2. قوم بنی اسرائیل، قومی اند که در طول تاریخ خود، انبیاء بسیاری را در میان خود به قتل رسانند و مطامع دنیایی آنقدر آنها را جذب کرده است که از هر نوع تفسیر و نسبتی به پیامبران خود اباء و ترسی ندارند.
3. مطلب سوم، بحث حادثه ساختگی و شوم صهیونیسم است، نامی که یهودیت با آن گره خورده است و با آن شناخته می شود. صهیونیسم (ZIONISM) نام یک جنبش ناسیونالیستی یهودی است، که هدف آن ایجاد یک دولت خودمختار یهودی در فلسطین است. سردمداران این تفکر شیطانی حتی به آموزه های همین کتاب مقدس خود (عهد عتیق) با تمام تحریفات آن، پای بند نیستند. و کلمات و جملات آن را به گونه ای تفسیر می کنند که مطامع و خواسته های دنیایی آنان برآورده گردد.
در آخر ذکر این مطلب ضروری است که دین یهودیت و کتاب مقدس آنان با تمام تحریفات آن، باز کاملا دگرکون نگشته است و گویا دست شیطان آنقدر توانا نبوده که بتواند تمام نوری که در آن است را خاموش گرداند. از این رو گاهی اوقات مطالبی در آن دیده می شود که حق است و با آیات قرآن همخوانی دارد.
آنچه این دین را امروزه دینی خشن و مملو از خشونت نشان می دهد ظهور دو حادثه ای است که در آن روی داده است.
1- یکی این حادثه که دینی را حضرت موسی علیه السلام آورده و به مردم زمان خود معرفی کرد به سرعت دست خوش تحریف گردید و آموزه ها و دستورات آن به گونه ای تغییر یافت که برآورده کننده خواست ها و مطامع سران این دین گردید. مساله قربانی که نشان دهنده بندگی و پشیمانی از کرده ها و نزدیک شدن به خداوند بوده به دست افرادی افتاد که آن را برآورده کننده نیازها و شهوت های خود دانستند. به طوری که در تلمود که شرح عهد عتیق است چیزهایی را می ببنیم که واقعا این دین را دینی خشن و پر خشونت نشان می دهد. آموزه هایی که تنها یهودیان را انسان معرفی می کند و غیر یهودیان را حیوان و یا در حد آنها می داند، زنان را نیز مقامشان تا مقام حیوانیت نزول می دهند و با آنان هم چون وسیله در اختیار مردان معرفی می کنند.
2- حادثه دیگر پدید آمدن حادثه ای ساختگی و شوم به نام صهیونیسم است که بدان اشاره شد.
در آخر باید خاطر نشان کرد که امکان ندارد دینی از سوی خداوند که خود منبع کامل رحمت و بخشندگی است دین و فرامینی به بشر ابلاغ گردد که خشن و مروج خشونت باشد مگر این که انسان به نحوی آگاهانه یا ناآگاهانه در آن دست ببرد و آن را منحرف و دگرگون سازد.
نکته دیگری که باید بدان اشاره کرد این است که خشونت بذاته امری ناپسند نیست بلکه یکی از جنبه های وجودی انسان است مثلا خشونتی که برای دفاع از جان فرد یا خانواده اعمال می گردد خشونتی است پسندیده و یا خشنونتی که باعث ایجاد نظم و آرامش در جامعه می گردد نیز جزء خشونت های ناپسند نیست. آن خشونتی ناپسند است که غیر عقلائی و نابحق باشد. خشونتی که مبنای آن را هوای نفس و امیال شهوانی تشکیل داده باشد.
3. مجرد بودن او؛
4. نداشتن زمان؛
5. حکمت او در امور؛
6. عدالت؛
7. قابل تقرب بودن از راه عبادت؛
8. اعتقاد به نبوت؛
9. برتر بودن حضرت موسی؛
10. اعتقاد به آسمانی بودن تورات؛
11. عدم جواز نسخ احکام؛
12. آمدن مسیحای موعود؛
13. قیامت و جاودانگی نفس آدمی.
الف: نام خاص خدا در دین یهود «یهوه» است به معنای «باشنده»، «موجود». از آنجا که تلفظ این نام حتی از روی تورات حرام است کسی حرکات واقعی و حقیقی آن را نمی داند و گاهی در کتاب های علمی غرب از باب احتیاط آن را بدون حرکت YAWH ثبت می کنند. اما گروهی از محققان برآنند که ضبط حقیقی آن «یهوه» است.
یکی دیگر از نام های خدا «ا هیه ا شیر ا هبه» است به معنای «هستم آنچه هستم». این نام در «سفر خروج» (14:3) آمده است و نیز در برخی از ادعیه اسلامی مانند دعای شب عرضه وارد شده و در اثر استنساخ افراد کم اطلاع به «آهیا شر ا هیا» تبدیل گردیده است. خدایی که آنان بدو اعتقاد دارند، خدایی است که در امور عالم مداخله نمی کند شریعتی دیگر نمی آورد و در واقع «یدالله مغلوله» است.
ب: یهودیان به نبوت معتقدند و در مورد آن بحث های کلامی گسترده ای دارند. هم چنین برای نبوت معنای ویژه ای قائلند که پیشگوئی است و پیامبر بزرگی هم چون اشعیا، ارمیا، حزقیال و هوشع به عنوان نبی- یعنی پیشگو- شهرت دارند.
ج: یهودیت یک دین قومی است و یهودیان به غیر بنی اسرائیل برای ورود به آن دین روی خوش نشان نمی دهند. به گفته تورات موجود، بنی اسرائیل «قوم خدا» هستند (لاویان، 12:26) و خدا حضرت ابراهیم (ع) عهد بسته است که «نیل تا فرات» را به بنی اسرائیل عطا کند.(پیدایش، 21-18:17 و 18:15)، بنی اسرائیل به رهبری حضرت موسی و حضرت یوشع او به ادعای کتاب یهود، با بی رحمی و سنگدلی! بخش هایی از آن سرزمین را تصرف کردند. (اعداد، 18-7:31 و یوشع، باب 6 به بعد).
یهودیت تبلیغ ندارد، زیرا یهودیان آن دین را یک نعمت الهی مخصوص نژاد بنی اسرائیل می دانند. با این وصف اگر کسی یهودی شود، او را می پذیرند. در تلمود توصیه شده است که هر گاه کسی بخواهد یهودی شود باید ذلت های این قوم را به او تفهیم کرد تا اگر مرد این میدان نیست پا در آن نگذارد. تحمیل یهودیت به ندرت (مثلا در مورد اصحاب اخدود) وجود داشته است. یهودیان مردم را به صهیونیسم دعوت می کنند.
د: در مورد عبادت نزد یهودیان باید گفت که: قبله یهود معبد سیلمان (مسجد الاقصی) است. «سامریان» فرقه ای از دین یهود، قبله را کوه «جرزیم» در نزدیکی اورشلیم می دانند. آنان روزی سه بار نماز می خوانند؛ نماز صبح، عصر و مغرب.
در صورتی که دست کم ده مرد درکنیسه وجود داشته باشد نماز برگزار می شود و در این حال یک نفر که معمولا پیرتر از سایرین است و عبری را خوب می داند جلو می ایستد و قسمت هایی از تورات را با دعاهایی به عبری می خواند و در مواردی رکوع می کنند و معروف ترین چیزی که خوانده می شود به نام «شمع» – یعنی: بشنو – از آیاتی در قسمت های مختلف تورات است از آن جمله این عبارت که: «ای اسرائیل بشنو یهوه خدای واحد است. پس یهوه خدای خود را به تمامی قوت خودنما». (تثنیه، 4-5 :6)
و: در مورد قیامت باید گفت که: تورات ذکری از قیامت نیست مگر یکی دو اشاره مبهم مانند: تثنیه 16:8، ولی تلمود از قیامت بسیار سخن گفته است. از نظر تورات، نعمت ها و بلاهای این جهان پاداش دینداری و بی دینی است. (ر.ک: استاد حسین توفیقی، نگاهی به ادیان زنده جهان)
برای مطالعه بیشتر ر.ک:
1. جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت؛
2. حسین توفیقی، نگاهی به ادیان زنده جهان.
ی: آن گونه که بررسی ها نشان می دهد پیش از اسارات قوم یهود و آوارگی آنان توسط آشوریان، اندیشه ظهور منجی در ادبیات مذهبی، غیر مذهبی، اساطیر و افسانه ها و روایات مکتوب و شفاهی بنی اسرائیل جایی نداشت.
در سده دوم پیش از میلاد بود که ظهور نجات بخش قوم خدا در اذهان و افکار یهود پدید آمده و توسعه یافت. دانیال نبی به دنبال رنج های پیاپی قوم یهود پایان زجرها را نوید داد. (دانیال یکی از پیامبران بنی اسرائیل است و کتابی از عهد عتیق به نام اوست) البته تمام این تلاش ها و تحقیقات در آثار به جا مانده از بیانات موسی (ع) است و با وجود تحریفات کتاب مقدس است.
در پایان باید به چند مطلب توجه کرد تا نکند که این نوشته باعث سوء فهم و گمراهی گردد به جای آنکه راه گشا باشد، این مطالب از این قراراند:
1. محققان و دانشمندان و حتی خود یهودیان به این واقعیت که کتاب مقدسی را که به حضرت موسی (ع) نسبت می دهد و در دست آنهاست نه توسط حضرت موسی نوشته شده است و نه حتی در زمان حیات وی جمع آوری شده است. بلکه مطالب این کتاب پس از 100 سال پس از رحلت حضرت موسی توسط دیگران به نگارش درآمده است. و در واقع کتابی است تاریخی که در ضمن آن احکامی نیز آورده شده است.
2. قوم بنی اسرائیل، قومی اند که در طول تاریخ خود، انبیاء بسیاری را در میان خود به قتل رسانند و مطامع دنیایی آنقدر آنها را جذب کرده است که از هر نوع تفسیر و نسبتی به پیامبران خود اباء و ترسی ندارند.
3. مطلب سوم، بحث حادثه ساختگی و شوم صهیونیسم است، نامی که یهودیت با آن گره خورده است و با آن شناخته می شود. صهیونیسم (ZIONISM) نام یک جنبش ناسیونالیستی یهودی است، که هدف آن ایجاد یک دولت خودمختار یهودی در فلسطین است. سردمداران این تفکر شیطانی حتی به آموزه های همین کتاب مقدس خود (عهد عتیق) با تمام تحریفات آن، پای بند نیستند. و کلمات و جملات آن را به گونه ای تفسیر می کنند که مطامع و خواسته های دنیایی آنان برآورده گردد.
در آخر ذکر این مطلب ضروری است که دین یهودیت و کتاب مقدس آنان با تمام تحریفات آن، باز کاملا دگرکون نگشته است و گویا دست شیطان آنقدر توانا نبوده که بتواند تمام نوری که در آن است را خاموش گرداند. از این رو گاهی اوقات مطالبی در آن دیده می شود که حق است و با آیات قرآن همخوانی دارد.
آنچه این دین را امروزه دینی خشن و مملو از خشونت نشان می دهد ظهور دو حادثه ای است که در آن روی داده است.
1- یکی این حادثه که دینی را حضرت موسی علیه السلام آورده و به مردم زمان خود معرفی کرد به سرعت دست خوش تحریف گردید و آموزه ها و دستورات آن به گونه ای تغییر یافت که برآورده کننده خواست ها و مطامع سران این دین گردید. مساله قربانی که نشان دهنده بندگی و پشیمانی از کرده ها و نزدیک شدن به خداوند بوده به دست افرادی افتاد که آن را برآورده کننده نیازها و شهوت های خود دانستند. به طوری که در تلمود که شرح عهد عتیق است چیزهایی را می ببنیم که واقعا این دین را دینی خشن و پر خشونت نشان می دهد. آموزه هایی که تنها یهودیان را انسان معرفی می کند و غیر یهودیان را حیوان و یا در حد آنها می داند، زنان را نیز مقامشان تا مقام حیوانیت نزول می دهند و با آنان هم چون وسیله در اختیار مردان معرفی می کنند.
2- حادثه دیگر پدید آمدن حادثه ای ساختگی و شوم به نام صهیونیسم است که بدان اشاره شد.
در آخر باید خاطر نشان کرد که امکان ندارد دینی از سوی خداوند که خود منبع کامل رحمت و بخشندگی است دین و فرامینی به بشر ابلاغ گردد که خشن و مروج خشونت باشد مگر این که انسان به نحوی آگاهانه یا ناآگاهانه در آن دست ببرد و آن را منحرف و دگرگون سازد.
نکته دیگری که باید بدان اشاره کرد این است که خشونت بذاته امری ناپسند نیست بلکه یکی از جنبه های وجودی انسان است مثلا خشونتی که برای دفاع از جان فرد یا خانواده اعمال می گردد خشونتی است پسندیده و یا خشنونتی که باعث ایجاد نظم و آرامش در جامعه می گردد نیز جزء خشونت های ناپسند نیست. آن خشونتی ناپسند است که غیر عقلائی و نابحق باشد. خشونتی که مبنای آن را هوای نفس و امیال شهوانی تشکیل داده باشد.