خلاصه اي از تاريخ قرآن
برابر آيات و روايات فراوان، قرآن در طول مدت بعثت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) تا رحلت ايشان، به تدريج نازل گشته است. (1) در آيه 32 سوره ي فرقان مي خوانيم:
« وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا ».
اعتراض كفّار اين است كه چرا قرآن به صورت يك جا نازل نمي شود. در پاسخ، به بيان حكمت نزول تدريجي پرداخته شده است. (2)
در آيه 106 سوره ي اسراء نيز آمده است:
« وَقُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلاً ».
مكث را در مفردات راغب ايستادن هم راه با چشم به راهي ( ثبات مع انتظار ) معنا كرده است. (3) « وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلاً » دلالت بر نزول تدريجي قرآن دارند.
رواياتي از شيعه و سني نيز كه به آن در تاريخ جمع قرآن اشاره خواهيم كرد بر متفرق بودن اجزاي قرآن و نبودن آن در يك مجموعه واحد دلالت مي كند. (4)
قرآن در عصر نزول بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به تدريج كه نازل مي گشته نگارش مي يافته است. بهترين دليل بر اين ادعا، شهرتِ غيرقابل انكار تعدادي از صحابه بر كتابت وحي است. برخي از محققان نام چهل تن از آنان را برشمرده اند. (5) اين ها چنان كه نقل شده و برخي از روايات آن خواهد آمد، اجزاي قرآن را بر روي نوشت افزارهايي مانند چوب هاي درخت خرما ( عُسُب ) سنگ هاي سفيد و نازك ( لخاف ) استخوان شانه هاي برخي از حيوانات به ويژه شتر ( اكتاف ) و … مي نوشته اند. (6) اما اين نوشته ها- چنان كه از روايات جمع قرآن به دست مي آيد- در عصر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) يك جا و مجموعاً بين دو جلد گردآوري نشده بود.
تاريخ جمع قرآن متكفل بيان چگونگي تدوين و جمع آوري آن اجزاي متفرق در يك مجموعه واحد است. روايات و نقل هاي فراواني درباره ي چگونگي جمع قرآن انگيزه هاي آن و نخستين جمع آوران در جوامع روايي شيعه و سني و متون تاريخي در دست است.
ظاهر برخي از روايات وارد شده در پاره اي از كتب روايي شيعه اين سات كه نخستين جامع قرآن حضرت علي (عليه السّلام) بوده است. (7) از جمله در روايتي از امام صادق (عليه السّلام) مي خوانيم:
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به علي (عليه السّلام) فرمود: قرآن پشت رخت خواب من در اوراق، پاره چوب ها و كاغذهاست، آن ها را برگيريد، گردآوريد و چنان كه يهود با تورات كردند، ضايع نسازيد. علي (عليه السّلام) دست به كار شدند و آن ها را در پارچه اي زرد، گردآوردند و بر آن در خانه خويش مهر زدند و فرمودند جامه بيرون از خانه برنخواهم گرفت تا قرآن را جمع كنم. راوي مي گويد: [ در ايام جمع آوري قرآن ] وقتي كسي بر آن حضرت وارد مي شد بدون عبا نزد او مي رفتند تا اين كه قرآن را جمع آوردند. (8)
گردآوري قرآن به وسيله حضرت علي (عليه السّلام) در روايات اهل سنت هم آمده است، (9) منافاتي ندارد با جمع ديگري از آن به دستور ابوبكر، نظارت عمر به دست زيد بن ثابت كه در روايات و نقل هاي ديگري آمده است. در مشهورترين اين روايات نقل شده است:
زيد بن ثابت مي گويد: زماني كه عده اي از قاريان در نبرد يمامه كشته شده بودند، ابوبكر پي من فرستاد. وقتي بر او وارد شدم عمر را نزد او ديدم. ابوبكر با اشاره به عمر گفت: او پيش من آمده است و از شدت سختي كشته شدنِ قرآن دانان در نبرد يمامه خبر مي دهد. من از كشته شدن ساير قرآن دان ها در جاهاي ديگر و از ميان رفتن قرآن در هراسم. از اين رو بايد قرآن را در يك مجموعه گردآوري كنيم. در اين باره به عمر گفتم: چگونه كاري را انجام دهيم كه پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به آن اقدام نكرد؟ وي گفت: سوگند به خدا، اين كار خير است. هم چنان عمر در اين باره با من سخن گفت تا خداوند آنچه را در قلب او انداخته بود در دل من هم جاي داد و با او هم رأي گشتم. زيد مي گويد: در آن وقت عمر نزد او نشسته بود و چيزي نمي گفت. ابوبكر، خطاب به من ادامه داد: تو جواني هستي عاقل و از نظر ما بي پيرايه. براي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وحي را مي نوشتي، بنابراين به گردآوري آن همت كن. زيد مي گويد: به خدا سوگند، اگر جابه جا كردن كوهي از كوه ها را بر گردن من مي گذاشتند برايم سنگين تر از جمع قرآن كه از من خواستند نبود. از اين رو گفتم: چگونه كاري را انجام دهم كه رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) انجام نداده است؟ ابوبكر گفت: سوگند به خدا، كار خيري است هم چنان پافشاري كرد تا خداوند دل مرا نيز مانند ابوبكر و عمر بر انجام آن گشاده گردانيد و به همان نظري رسيدم كه آن دو داشتند. بنابراين پي جمع قرآن رفتم و آن را از روي ورق پاره ها، سنگ نوشته ها، استخوان هاي شانه ي حيوانات، پوست درختان و حافظه مردان گرد آوردم. تا اين كه اواخر سوره ي برائت را نزد خزيمة بن ثابت انصاري يافتم و نزد ديگري نديدم: « لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ … » تا پايان سوره، مجموعه هايي كه از قرآن جمع آوري شد نزد ابوبكر بود تا از دنيا رفت. سپس نزد عمر بود و پس از او، پيش حفصه دختر او ماند. (10)
جمع آوري قرآن در عهد ابوبكر كه با انگيزه گردآمدن همه ي قرآن در يك مجموعه ي معين و جلوگيري از نابود شدن آن به وقوع پيوست، زمينه ساز جمع آوري آن در عهد عثمان بود كه برابر روايات و نقل هاي تاريخي براي پرهيز از تشتت در قرائات و يكسان كردن آن در همه سرزمين هاي اسلامي انجام گرفت. درباره ي جمع آوري قرآن در عهد عثمان نيز روايت مشهوري در دست است:
حذيفة بن يمان به همراه عراقي ها با شامي ها در نبرد ارمنستان و آذربايجان مي جنگيد. وي اختلاف هم رزمان خود را در قرآن ديده بود. وقتي بر عثمان وارد شد به وي گفت: پيش از اين كه امت اسلام، هم چون يهود و نصارا در كتاب خدا اختلاف كنند، آنان را درياب. عثمان از پي حفصه فرستاد كه نسخه هاي قرآن را بفرست تا از روي آن ها قرآن هايي فراهم سازيم و پس فرستيم. حفصه نسخه هاي قرآن را نزد عثمان فرستاد. عثمان آن ها را به زيد بن ثابت، سعيد بن عاص، عبدالرحمن بن حارث بن هشام و عبدالله بن زبير تحويل داد و از آنان خواست تا از آن قرآن ها نسخه برداري كنند. وي به سه نفر اخير كه قرشي نسب بودند گفت: هر كجا شما با زيد بن ثابت در چگونگي نوشتن قرآن اختلاف داشتيد آن را به زبان قريش بنويسيد؛ چرا كه قرآن به زبان قريش نازل شده است. هنگامي كه مصحف هايي بدين طريق فراهم شد عثمان براي هر گوشه از سرزمين هاي اسلامي يكي از آن مصحف ها را فرستاد و دستور داد غير از آن را بسوزانند. زهري [ از راويان حديث ] مي گويد خارجة بن زيد براي من نقل كرد كه زيد بن ثابت مي گويد: آيه اي از سوره ي احزاب را كه از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي شنيدم- در ميان نوشته ها- گم كرده بودم. آيه اين بود: « مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ » (11) به دنبال آن گشتم تا نزد خزيمة بن ثابت يا ابن خزيمه يافتم و آن را در جاي خود در سوره ي احزاب نهادم. زهري مي گويد: در آن موقع در كلمه « تابوت » اختلاف كردند. قرشي ها مي گفتند: « تابوت » درست است و زيد بن ثابت مي گفت: « تابوة ». اختلاف را نزد عثمان بردند، وي گفت: بنويسيد: « تابوت »؛ زيرا قرآن به زبان قرشي نازل شده است. (12)
از جمع آيات و روايات و نقل هاي تاريخي كه نمونه هايي از آن گذشت چنين به دست مي آيد كه جمع و گردآوري قرآن پس از نزول آن، سه مرحله تاريخي را به خود ديده است تا به شكل مدوّن و مجموعاً يك كتاب واحد درآمده است: در مرحله ي نخست، به دستور و نظارت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بر نوشت افزارهاي معمول آن زمان نگاشته شده است. در مرحله دوم، به دستور ابوبكر به صورت يك مجموعه ي واحد فراهم گشته است، اما در كنار آن مصحف هاي ديگري كه خارج از نظارت او و به وسيله ي افراد ديگر از صحابه جمع آوري شده بود در دست مسلمين قرار داشت. در مرحله سوم، عثمان براي پرهيز از اختلاف در قرآن، با يك اقدام حكومتي و هماهنگ از روي نسخه ي فراهم شده توسط ابوبكر، نسخه ي واحدي فراهم آورده و نمونه هايي از آن را به نقاط مهم و عمده ي سرزمين هاي اسلامي آن زمان فرستاد و تلاش كرد ساير نسخه هاي فراهم شده از قرآن را براي يكسان سازي نسخه هاي قرآن از ميان برد. در اين كه قرآن موجود كه هم اكنون در محضر آن هستيم، همان است كه در عهد عثمان به طور هماهنگ فراهم گشت، بين مسلمين اختلافي نيست و نسل به نسل به تواتر قطعي، زندگي بخش حيات اسلامي مسلمانان بوده است.
پينوشتها:
1. البته ظهور برخي از آيات از جمله آيه نخست سوه ي قدر دلالت بر نوعي نزول دفعي كل قرآن هم دارد، ر.ك: الميزان، ج20، ص 330، تفسير سوره قدر و استاد شهيد مطهري، درس هايي از قرآن، تهران: نشر مطهري، چاپ اول، ص 36، تفسير سوره ي قدر.
2. براي آگاهي بيشتر ر.ك: سيدمحمدحسين طباطبائي، الميزان، ج15، ص 208؛ فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان، ج4، ص 168 و جلال الدين سيوطي، الاتقان، ج1، ص 151.
3. راغب اصفهاني، مفردات الفاظ قرآن، ص 491.
4. ر.ك: جلال الدين سيوطي، همان، ص 146 و بحراني، البرهان في تفسير القرآن، المقدمه، ص 36.
5. حجتي، تاريخ قرآن، ص 202.
6. همان، ص 215 و زرقاني، مناهل العرفان، ج1، ص 239.
7. ر.ك: علامه مجلسي، بحارالأنوار، ج92، ص 40 به بعد و بحراني، البرهان في تفسير القرآن، المقدمه، ص 36 به بعد.
8. إنّ رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) قال لعليّ (صلي الله عليه و آله و سلم): يا عليّ، إنّ القرآن خَلفَ فراشي في الصحف و الجرائد و القراطيس فخذوه واجمعوه و لا تضيّعوه كما ضيّعت اليهود التوراةَ. فانطلق عليّ (عليه السّلام) فجمعه في ثوب أصفر ثمّ ختم علي في بيته و قال، لا أرتدي حتي أجمعَه قال: كان الرجل ليأتيه فيخرج إليه بغير رداء حتي جمعه ( بحراني، همان ).
9. ر.ك: جلال الدين سيوطي، الاتقان، ج1، ص 304 به بعد؛ صحيح البخاري، ج6، ص 225 و متّقي هندي، كنزالعمال، ج2، ص 571.
10. صحيح البخاري، ج6، ص 225 و متّقي هندي، كنزالعمال، ج2، ص 571.
11. احزاب، آيه 33.
12. متّقي هندي، كنزالعمال، ج2، ص 581.
منبع مقاله :
سرامي، سيف الله؛ (1392)، جايگاه قرآن در استنباط احكام، قم: بوستان كتاب ( مركز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، چاپ دوم