طلسمات

خانه » همه » مذهبی » خلاصه سؤال: دختري 17 ساله هستم از كاشان كه در زندگي مشكلات زيادي داشتم. از اول پدرم با مادرم مشكل داشت. هميشه با هم دعوا مي كردند. پدرم بهانه مي گرفت و مرا كتك مي زد، مادرم خيلي ساده بود. اين مسايل باعث شد كه من نتوانم خودم را جلو بكشم و موفق شوم. الآن هم در زندگي خود مشكلاتي داريم. پدرم از همه فاميل هايش خود را دور كرده و با كسي رفت و آمد ندارد. گاهي وقت ها تصميم مي گيرم از خانه فرار كنم. كارهاي سنگيني انجام داده ام كه الآن كمردرد شديد دارم. از شما خواهش مي كنم مرا راهنمايي كنيد، كه چه كار كنم؟!

خلاصه سؤال: دختري 17 ساله هستم از كاشان كه در زندگي مشكلات زيادي داشتم. از اول پدرم با مادرم مشكل داشت. هميشه با هم دعوا مي كردند. پدرم بهانه مي گرفت و مرا كتك مي زد، مادرم خيلي ساده بود. اين مسايل باعث شد كه من نتوانم خودم را جلو بكشم و موفق شوم. الآن هم در زندگي خود مشكلاتي داريم. پدرم از همه فاميل هايش خود را دور كرده و با كسي رفت و آمد ندارد. گاهي وقت ها تصميم مي گيرم از خانه فرار كنم. كارهاي سنگيني انجام داده ام كه الآن كمردرد شديد دارم. از شما خواهش مي كنم مرا راهنمايي كنيد، كه چه كار كنم؟!

مشكلات خانواده
در بعضي خانواده ها اختلافات شديدي بين پدر و مادر و والدين و فرزندان از سوي ديگر ظاهر مي شود كه در نتيجه باعث مي شود نوجوانان احساس عدم امنيت نمايند و هميشه نگران آيندة خود باشند. در بعضي مواقع روابط خانواده يا ديگر اقوام نيز تيره شده و بر ناراحتي آن ها مي افزايد.
در اين گونه موارد همة اعضاي خانواده احساس ناراحتي مي كنند. اما هيچ كس خودش را مقصر نمي داند. فكر مي كند ديگري مقصر است. تا زماني كه گذشت و واقع بيني در بين اعضاي خانواده ايجاد نشود و همه نسبت به يكديگر احترام نگذارند، آرامش در خانواده برنمي گردد. به نظر مي رسد كه ريشه اختلافات و درگيري هاي بين پدر و مادر شما به اوايل زندگي مشترك آنان و در واقع انتخاب نادرست آنان بر مي گردد.[1] تحقيقات نشان داده است كه بسياري از اختلافات و درگيري هاي خانوادگي به قبل از ازدواج و سالهاي نخست زندگي آنها بر مي گردد. افرادي كه از روي علاقه و شناخت و آگاهي همسر آينده اش را انتخاب نكند، قطعاً با مشكلاتي مواجه مي شود. بنابراين، در اصل ايجاد مشكل شما مقصر نيستيد و اين مشكلات در واقع به پدر و مادر شما مربوط مي شود، اما در رابطه با تشديد آن ممكن است شما هم دخالت داشته باشيد بنابراين بايد اعمال و رفتار خود را مورد بازنگري قرار دهيد.[2]اين كه شما از پدر و مادر خود گلايه داريد و مي گوييد آن ها باعث افت و عدم پيشرفت شما شده و هميشه دعوا مي كنند و كتك مي زنند، حق با شما است، اما توجه داشته باشيد كه اين گونه برخورد كردن با فرزند، تا حدودي به خاطر بي سوادي پدر و مادرها و ناآشنايي آنان با مسايل تربيتي و نيازهاي فرزندان است. اگر والدين نيازهاي عاطفي فرزندان را بدانند، هيچگاه با آن ها دعوا نمي كنند و كتك نمي زنند. به هر حال، اين شرايطي است كه به نحوي بر شما تحميل شده و چاره اي نداريد جز اين كه با آن بسازيد. يقين داشته باشيد كه پدر شما بيشتر رنج مي برد و از اين وضعيت ناراضي است، اما نمي داند چگونه بايد با اين قضايا برخورد كند.

نقش و وظيفه شما در خانواده
در چنين شرايطي كه خانوادة شما در حال درگيري با خود و اطرافيان و ديگر اقوام است، نقش شما به عنوان يك فرد تحصيل كرده و جوان آگاه بيدار بسيار مهم و تعيين كننده مي باشد. به جاي اين كه شما از اوضاع گلايه داشته باشيد و احساس ناراحتي كنيد، بايد به نحوي در حلّ مشكلات بكوشيد و نقش ميانجي را ايفا نماييد. اگر مشكلات خانوادگي شما حل نشود در آينده با مشكلات بيشتري مواجه خواهيد شد به خصوص در مورد ازدواج شما كه يك مسأله بسيار مهم است.
اولين كاري كه شما در خانواده بايد انجام دهيد اين است كه اعتماد پدر و مادر را نسبت به هم و به خود جلب نماييد. يكي از روش هاي آن احترام كردن و برخورد مناسب و شايسته است. طرز صحبت و بيان در ايجاد روابط عاطفي و حل مشكلات خانوادگي بسيار مؤثر است. همانطوري كه شما به محبت نياز داريد و پدر و مادرتان توجهي به اين نياز شما ندارد، آن ها نيز به محبت نياز دارند ولي چون روابط شان با هم و با ديگران مطلوب نيست، كسي به آن ها محبت نمي كند. حال اگر شما پيشقدم شويد و با رفتار و گفتار خود نسبت به آنها احترام بگذاريد، در مرور زمان هم مشكلات خانوادگي شما حلّ خواهد شد و هم آن ها شما را دوست خواهند داشت.
در مواقعي كه پدر خسته نيست و مي دانيد كه وضعيت نسبتاً نرمال و طبيعي دارد. با وي صميمانه صحبت نماييد. البته سعي كنيد مسايل خانوادگي را مطرح نكنيد. از هر موضوعي كه مي خواهيد حرف بزنيد به نحوي موضعگيري كنيد كه به دلخواه پدر شما است. صحبت كردن و تبادُل اطلاعات باعث مي شود كه پدر شما را قبول كند و به عنوان يك فرد در خانواده بپذيرد.[3] (اين كار نياز به زمان و تلاش دارد)
البته با مادر نيز صحبت كنيد، مادر، بهتر از شما مي شناسد و از عادات و اخلاق پدر آگاه است. ببينيد چه مواقعي و در برابر چه مسايلي بيشتر حساس است و عكس العمل نشان مي دهد. سعي كنيد از گفتن مسايلي كه باعث ناراحتي پدر است، دوري نماييد. اگر شما گذشت داشته باشيد و به پدر احترام بگذاريد، به احتمال زياد، ايشان هم از رفتارهاي زشت و خشن دست بردار خواهد شد.
مقيد باشيد كه در فرصت هاي مناسب ارتباط كلامي با پدر و مادرتان داشته باشيد و آن را محدود به مواقعي كه دچار بحران و تنش در خانواده مي شويد، نكنيد.
اگر واقعاً شما به اين نكات عمل كنيد و نيت شما اصلاح خانواده و رفع تنش و مشكلات باشد، خداوند شما را ياري مي كند و سعادت و خوشبختي را به زندگي شما باز مي گرداند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. محمدرضا شرفي، خانواده متعال، انتشارات انجمن اوليا و مربيان، 1381.
2. بهروز حسن بيگلو،‌روان شناسي خانواده، انتشارات سرآمد كاوش، 1278.
3. علي قائمي، خانواده و نقش بنيادي آن، سازمان ملي جوانان، 1380.
4. غلامعلي افروز، روان شناسي رابطه، انتشارات نوادر.

پي نوشت ها:
[1] . فليپ برنشتاين، شناخت و درمان اختلافهاي زناشويي، ترجمه: ميرابي، نشر خدمات فرهنگي رسا، 1377، فصل اول.
[2] . بيرامي، منصور، خانواده و آسيب شناسي آن، انتشارات آيدين، 1378، فصل سوم.
[3] . خداياري فرد، محمد، مسائل نوجوانان و خانواده، نشر انجمن اوليا و مربيان، 1373، فصل 1 و 2.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد