«إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»؛مائده (5)، آیه 55. «ولىّ شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آورده اند؛ همان کسانى که نماز را برپا مى دارند و در حال رکوع، زکات مى دهند».
این اوصاف، در هر کس باشد، او جانشین رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى باشد. زمخشرى، دانشمند سنى، در تفسیر آیه فوق، اذعان مى کند که این آیه، درباره امیرمؤمنان(علیه السلام) نازل شد.ه است الکشاف، ج 1، ص 649.
ب) از سوى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به اسم امیرمؤمنان(علیه السلام)، به عنوان جانشین بلا فصل خود تصریح شده است. بنابراین، شیعه معتقد است که به دلیل نام بردن او از سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله)، او خلیفه بلافصل رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى باشد. به دو نمونه ذیل که یکى در آغاز و دیگرى در فرجام رسالت، صورت پذیرفت، دقت کنید:
1. ماجراى یوم الدار؛
پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در آغاز دعوت علنى که با دعوت از خویشاوندنش شروع شد، به فرمان خداوند، اقوام و بستگان نزدیک خود را جمع و رسالت خویش را به آنان ابلاغ کرد و در همان مجلس اعلام کرد که هر کس از شما در پذیرفتن دعوت من سبقت جوید، او پس از من، جانشینم خواهد بود که از میان آنان، فقط حضرت على(علیه السلام) جواب مثبت داد و دعوت آن حضرت را پذیرفت و بعد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «انت اخى و وصیى و وزیرى و وارثى و خلیفتى من بعدى ؛الارشاد، ج 1، ص 7. تو، برادر، وصى، وزیر، وارث و جانشین بعد از من هستى».
2. روز غدیر؛
در بازگشت از حجه الوداع، خداوند بر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، چنین وحى فرستاد: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ»؛مائده (5)، آیه 67. «اى پیامبر! آن چه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ کن» و پیامبر نیز در غدیر خم دستور خدا را ابلاغ کرد و در میان جمعیت انبوه مسلمان، دست على را گرفت و به مردم نشان داد و فرمود: «من کنت مولاه فهذا ولیه»؛سنن الترمذى، ج 5، ص 591. آن گاه، خداوند به پیامبرش، چنین بشارت داد: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً»؛مائده (5)، آیه 67. «امروز، دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما (به عنوان) آیینى برگزیدم».
امیرمؤمنان(علیه السلام)، داراى فضایل فراوانى است که مخصوص اوست و روایاتى از زبان مبارک رسول خدا(علیه السلام) درباره حضرت نقل شده است که همه مى توانند امر جانشینى را روشن کنند. حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) مى فرمود:
1. «اَنَا دارُ الحِکمَةِ و علىٌّ بابُها؛علامه حلى، نهج الحق، ص 236. من سراى حکمت و علم هستم و على(علیه السلام)،دروازه آن».
2. «واَقضاهُم علىُ بنُ ابیطالب ؛بحارالانوار، ج 40، ص 193. آگاه ترین شخص به قضاوت، حضرت على(علیه السلام) است».
3. «اِنَّ علیاً مِنى و اَنَا مِنْهُ و هو ولىُّ کلِّ مؤمنٍ بَعدى ؛سنن الترمذى، ج 5، ص 591. على از من است و من از او و او بعد از من، ولىّ هر مؤمنى است».
بنابراین، شیعه معتقد است که خلافت، یک منصب الهى است و تعیین آن هم از جانب خداست؛ زیرا علم به این که چه کسى شایستگى این مقام را دارد، از قدرت غیر خداوند و فرستادگانش خارج است. از این رو، ابوبکر نمى تواند خلیفه منصوب پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) باشد؛ زیرا خلافت او، نه با شورا بود و نه با إجماع مسلمانان صورت گرفت. جمعى از علماى اهل سنت، همانند ابویعلى حنبلى،ر.ک: ماوردى، الاحکام السلطانیة، ص 33. غزالى الارشاد فى الکلام، ص 424. و محى الدین عربى،شرح سنن الترمذى، ج 13، ص 229. وجود هر گونه اجماعى را براى خلیفه اول اساساً انکار کرده، بلکه آن را غیر لازم دانسته اند! از این رو، مى توان مدعى شد که خلافت ابوبکر،یک انتصاب است؛ البته نه از سوى خدا و رسولش؛ بلکه فقط با اشاره و رأى یک نفر و آن هم عمربن الخطاب.