طلسمات

خانه » همه » مذهبی » خودسازی یکباره

خودسازی یکباره

جانى که طعم تلخ گناه را نچشیده ، از صفا و نورانیت فطرى برخودار است آماده انجام هر نوع نیکى و خیر است و خود به خود به سوى کمال و صلاح جذب مى شود . قلبى که مورد هجوم لشکریان شیطان قرار نگرفته و به تسخیر اهریمن زشتى و آلودگى در نیامده به راحتى از گناه و پلشتى کناره مى گیرد و حریم بندگى حق را حفظ مى کند . عبور از خط قرمز عصیان و مزه مزه کردن گناه و راه دادن شیطان به حرم الهى ، موجب مى شود که ترک گناه و فاصله گرفتن از آلودگى ها ، سخت و دشوار گردد . همه سعى شیطان این است که ارتکاب گناه را کوچک و بى اهمیت جلوه دهد تا راه نفوذ خود را به حریم پاک قلب بیابد و سراسر قلب را به تصرف خود در آورند . امیر مؤمنان ( علیه السلام ) مى فرماید : « تَرکُ الخَطیئه اَیسَر مِن طَلَب التُّوبه و کَم مِن شَهوه ساعَه اُرثت حُزنا طَویلاً . . . » 1 « گناه نکردن از درخواست توبه آسان تر است ، چه بسا لحظه اى شهوت ، اندوهى طولانى به دنبال آورد . . . » ترک یکباره گناهان
اگر در اثر سستى و بى توجهى ، غبار گناه بر چهره جان نشست و تیر عصیان پرنده سفید بال قلب را صید و مجروح نمود ، باید زمین دل را از خار و خاشاک گناه ، پاک کرد و آثار عصیان را از صفحه روح بر طرف نمود . اگر اراده قوى باشد و آمادگى لازم براى انقلاب درونى و تصفیه باطن فراهم باشد ، مى توان به طور دفعى و به یکباره ، قلب را از آلودگى ها شست و شود داد . و مى توان با یک حمله مردانه لشکریان شیطان را زا قلب بیرون راند و در خانه دل را براى همیشه بر روى آنها بست و صحن و سراى جان را منزل گاه فرشتگان الهى و محل تابش انوار خدایى قرار داد . این کار نظیر آن است که فرد معتادى که سال ها آلوده به استعمال مواد خانمان سوز مخدر بوده و از خرمن وجودش جز خاکسترى باقى نمانده با تصمیمى راسخ و همتى مردانه به یکباره دست از این عمل بکشد و براى همیشه از آن فاصله بگیرد . به گواه تاریخ افراد بسیارى بدین وسیله بر نفس خویش غلبه کرده اند و با اراده اى استوار بساط آلودگى و گناه را بر چیده اند .
ابوبصیر که از یاران حضرت صادق ( علیه السلام ) است مى گوید : « یکى از کارگزاران و عمال سلطان در کوفه ، همسایه من بود ، دارایى و ثروت فراوانى را از راه حرام گرد آورده بود و خانه اش کانون هر گونه آلودگى و فساد بود . تحمل چنین همسایه اى براى من عذاب آور بود . بارها زبان به نصیحت او گشودم و از سر صدق و دلسوزى او را اندرز دادم ولى دم گرم من در آهن سرد او اثرى نداشت . با همه ناامیدى یک روز در این باره زیاد اصرار کردم و خواهش را از حد گذراندم . او به من گفت : مى دانم در چنگال نفس اسیرم و در دام شیطان افتاده م ولى عصیان و گناه عادت من شده و نمى توانم آن را ترک کنم . مى دانم بیمارم ولى راه درمان و نجات را نمى دانم . از تو مى خواهم که اگر به محضر پرفیض طبیب روح و امام نور ، حضرت صادق ( علیه السلام ) رسیدى ، احوال زار مرا بر او عرضه بدارى ، شاید در کار من فرجى شود . »
ابوبصیر مى گوید : « سخنان آن مرد مرا متأثر کرد و پیوسته به یاد حرف هاى او بودم . زمانى در مدینه ، آفتاب جمال امام صادق ( علیه السلام ) را زیارت کردم و قصه غصه همسایه ام را شرح دادم . »
حضرت ( علیه السلام ) فرمود : « وقتى به کوفه برگشتى آن مرد به دیدنت مى آید ، به او بگو که جعفر بن محمد ( علیه السلام ) مى گوید : اُخرُج ممَّا أَنتَ فِیه و أنَا أَضمَنُ لک الجنَّه » « از ذلت گناه بیرون آى تا من بهشت را برایت ضامن شوم . »
ابوبصیر مى گوید : « به کوفه برگشتم ، مردم به دیدنم آمدند و در بین آنها همسایه ام نیز بود . وقتى خواست برود با اشاره به او فهماندم که با او کار دارم . هنگامى که منزل خلوت شد به او گفتم : من احوال تو را به حضرت صادق ( علیه السلام ) گفتم و آن حضرت ( علیه السلام ) به تو سلام رساند و در مقابل رهایى از بند گناه ، بهشت را براى تو ضمانت کرد . »
این جمله کوتاه طوفانى در دل آن مرد بر پا کرد و چون تیرى بر قلب او نشست با صداى بلند شروع به گریستن کرد و پرسید : « تو را به خدا سوگند آیا جعفر بن محمد ( علیه السلام ) چنین گفت ؟ قسم خوردم که این عین سخن آن امام همام است . گفت : همین سخن مرا کافى است . این جمله را گفت و رفت . چند روزى از او بى خبر بودم . یک روز پیغام فرستاد که با تو کارى دارم . به منزلش رفتم . از پشت در مرا صدا زد و گفت : اى ابوبصیر ! من به سفارش حضرت صادق ( علیه السلام ) عمل کردم و به یکباره از ورطه گناه بیرون آمدم از همه گناهان دست شستم . همه اموال حرام و حتى لباس هایم را به صاحبانش برگرداندم و الآن لباسى بر تن ندارم و لخت و برهنه پشت در ایستاده ام . »
ابوبصیر مى گوید : « از توبه و انقلاب روحى آن مرد خوشحال شدم و از نفوذ سخن امام صادق ( علیه السلام ) غرق شگفتى شدم . به منزل رفتم و مقدارى لباس و غذا براى او تهیه کردم و برایش بردم . پس از مدتى دوباره مرا خواست . به منزلش رفتم دیدم بیمار است . تا مدتى بیمار بود و من پیوسته از او پرستارى و مراقبت مى کردم ولى بى فایده بود یک روز حالش وخیم شد و در آستانه مرگ قرار گرفت . بر بالینش نشستم و او در حال جان دادن بود . ناگهان به هوش آمد و گفت : اى ابوبصیر ! حضرت صادق ( ع ) به وعده اش وفا کرد . این را گفت و جان سپرد . »
ابوبصیر مى گوید : « مدتى گذشت و من عازم سفر حج شدم و به محضرت امام ( علیه السلام ) شرفیاب گشتم . یک قدمم در دالان منزل آن حضرت ( علیه السلام ) و قدم دیگرم در صحن خانه بود که حضرت ( علیه السلام ) فرمود : اى ابوبصیر ! ما به وعده ضمانت خود در مورد همسایه ات وفا کردیم . »
2 این نمونه و موارد فراوان دیگر ثابت مى کند که پیمودن این راه و مغلوب ساختن نفس وسوسه گر و انقلاب درونى براى پاکسازى دل از همه بدى ها و زشتى ها براى ما نیز امکان پذیر است . دعوت مردان الهى به این برنامه و سفارش مؤکد آنها دلیل بر عملى بودن و امکان پذیر بودن آن است .
امیرمؤمنان ( علیه السلام ) و بزرگ اسوه تهذیب و خودسازى مى فرماید : « غَالِبوا أنفُسَکُم عَلى تَرک العَادَات و جَاهِدوا أهوَائَکُم تَملِکُوهَا 3 براى رهایى از عادت ها بر نفس خود چیره شوید و با خواسته ها و میل ها مبارزه کنید تا مهار نفس را به دست گیرید . »
ترک عادت هاى زشت و ناروا از منظر بزرگان دین و پیشوایان معصوم ( علیهم السلام ) شاخه اى از عبادت و زمینه قرب به بارگاه ربوبى است . امیرمؤمنان ( علیه السلام ) در سخنى زرین ، ترک عادت را برترین عبادت شمرده است : « أفضلُ العِبَادَه تَرک العَاده » .
4 سنگینى ترک یکباره گناه و گران بودن کناره گرفتن ناگهانى از عادت هاى زشت نباید انسان را به هراس اندازد و در عزم و اراده او سستى و خلل وارد سازد ، چون در این پیکار بى امان و نبرد سخت ، امدادهاى الهى و نصرت پروردگار ، یار و پشتیبان ما است و خداوند به مجاهدان جبهه مبارزه با نفس و رزمندگان صحنه ستیز با آلودگى ها وعده نصرت و هدایت داده است : « وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ » .
ترک تدریجى گناه
هر چند ترک ناگهانى و دفعى گناه و عادات مذموم موفقیت بزرگى در راه خودسازى است ولى نیازمند اراده اى پولادین و شرایط و زمینه هاى مناسب است و به همین دلیل عده کمى موفق به انجام آن مى شوند . راهى که براى همگان امکان پذیر است و درصد پیروزى و موفقیت آن بالا است ، ترک تدریجى و آهسته گناهان است . نفسى که سال ها به گناه عادت کرده و روزگارى با آن انس داشته ، از ترک ناگهانى آن دچار ترس و اضطراب مى گردد و این کار براى او بس سخت و دشوار است . ولى اگر از برخى گناهان شروع کنیم و به تدریج و با رفق و مدارا میزان ارتکاب آن را کاهش دهیم تا به کلى آن را کنار بگذاریم و همین عمل را نسبت به گناهان دیگر تکرار کنیم در مى یابیم که با ترک هر گناهى دریچه اى از نور و صفا به شبستان قلب ما گشوده شده و به همان میزان از سرکشى نفس و وسوسه شیطان کاسته شده است . با رفتن هر شیطانى ، فرشته اى جان آن را مى گیرد و با زدودن هر نقطه سیاهى از صفحه دل ، روشنایى و نورانیت جایگزین مى گردد . البته در طول این مدت باید مراقب بود که گناهان ترک شده دوباره تکرار نشود و دشمن رانده شده از در دوباره از پنجره وارد نشود . جهادگر جبهه مبارزه با نفس باید پیوسته گوش به زنگ و هوشیار باشد و لحظه اى از دشمن غافل نشود . باید نیروى خود را با امکانات دشمن بسنجد ، به تقویت نیروى خویش بپردازد و از همه نیروها و فرصت ها براى غلبه و پیروزى بر دشمن استفاده کند .
5 براى موفقیت در این مسیر دورى از دو زمینه بسیار کارساز است
. 1 دورى از دوستى ناباب !
بدون شک انسان موجودى اثرپذیر است و ارتباط و رفاقت و دوستى خواسته یا ناخواسته در او تأثیر مى کند . دوستان خوب و شایسته ، انسان را به سوى زیبایى ها و کمال و رشد سوق مى دهند و انسان را با کردار خوب و مکارم اخلاق مأنوس مى سازند . دوست خوب از نعمت هاى بزرگ خداوند است ولى دوست بد ، عامل انحطاط و سقوط و بدبختى است و موجب دور شدن از هر نوع فضیلت و رشد است . اگر همنشین انسان آلوده و گناهکار باشد ، نه تنها زشتى و قبح گناه را در نزد انسان مى شکند بلکه آن را زیبا و موجه جلوه مى دهد .
از دیدگاه قرآن ثمره دوستى با نااهلان و آلودگان ، تأسف و حسرت شدید در قیامت و دورى یاد خداوند است :
« وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظّالِمُ عَلى یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً ( یا وَیْلَتى لَیْتَنِى لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلاً ( لَقَدْ أَضَلَّنِى عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِى وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً » 6 « به یادآور روزى که ستمکار دست به دندان مى گزد و مى گوید : اى کاش ! با رسول راهى برگزیده بودم . واى بر من کاش فلان شخص را دوست خود انتخاب نکرده بودم . او مرا از یاد حق گمراه ساخت بعد از آن که یاد حق به سراغ من آمده بود و شیطان همواره خوار کننده انسان بوده است . »
دوستان ناباب وگمراه طناب رفتن به جهنم و سقوط در منجلاب هر گونه آلودگى و فساد مى باشند . اهمیت رفاقت و دوستى تا بدانجا است که انسان حتى در عقیده و دین با دوستش هماهنگ و هم مسلک مى گردد : « ألمَرءُ على دِین خَلیلِه ، فَلیَنظُر أحَدُکُم من یخَالِل » 7 « انسان بر دین دوستش مى باشد ، پس هر کس باید بنگرد با چه کسى دوست است . »
امیرمؤمنان ( علیه السلام ) که دلسوز بشریت و آشناى به فراز و نشیب تهذیب و خودسازى است ، اینگونه به ما اعلام خطر کرده است : « إیَّاکَ و مَعَاشِره الاشرَار فَانَّهُم کالنَّارِ مُباشرتهَا تحرق 8 از دوستى با بدان و اشرار بپرهیز ، زیرا آنان همانند آتشند و هر کس به آنها نزدیک شود خواهد سوخت . »
. 2 فاصله گرفتن از لغزشگاه ها
حواس انسان به منزله دریچه هاى ورودى قلب انسان مى باشد و هر چه از این دریچه ها وارد شود , در درون دل براى خود جایى مى یابد و در آنجا منزل مى کند . پاک کردن چیزى که بر قلب انسان نقش بسته و بیرون راندن چنین مهمان ناخوانده اى کارى بس سخت و دشوار است . پس بهتر است از اول فیلترى بر دریچه قلب و حواس خود نصب کنیم و بر در دل نگهبانى بگماریم تا هیچ چیز بدون اجازه و خودسر وارد حریم کبریایى قلب نگردد : « أَلقَلبُ حرمُ اللَّه فَلاتَسکُن حَرَم اللَّه غَیر اللَّه » 9 « دل حرم خداست ، پس غیر خدا را در آن راه مده . »
نگهدارى چشم و گوش از مناظر شهوت انگیز و شرکت نکردن در مراسم و مجالسى که شهوت را به هیجان مى آورد و ارتباط نداشتن با افرادى که ترویج کنند . این گونه مفاسد مى باشند از ضروریات تهذیب نفس و خودسازى است . حرام بودن شرکت در مجالس گناه مثل مجلس قمار و شراب و نگاه به نامحرم و خلوت کردن با او و نگاه فیلم هاى مبتذل و دیدن صحنه هاى غیر اخلاقى همگى در راستاى دور کردن انسان از لغزش ها و جلوگیرى از در غلطیدن او به دام امیال افسار گسیخته و خواهش هاى فضیلت سوز است و تشریع حجاب و منع نگاه به نامحرم دقیقا در همین راستا است . خواسته اسلام فراهم شدن محیط و اجتماع براى تهذیب نفس و رشد و تعالى روحى است و چنین زمینه اى جز با دورى و برکنار بودن از عوامل انحراف و گناه و آلودگى مهیا نمى گردد .
10 طبیب جان ، امیرمؤمنان ( علیه السلام ) در سخنى جانبخش مى فرماید : « إِذَا أَبصَرَت العَین الشَّهوَه عُمى القَلبُ عَن العَاقِبَه » 11 « هنگامى که چشم شهوت را ببیند ، قلب از عاقبت اندیشى کور مى گردد . »
مسأله اجتناب از امورى که انسان را به لغزش و سقوط مى کشاند به اندازه اى حیاتى و حساس است که امیرمؤمنان ( علیه السلام ) در سخنى دلنواز مى فرماید : « مَن کَثُرَ فِکره فِى المَعَاصِى دَعَتهُ إِلَیهَا » 12 « فکر زیاد در گناه انسان را به آن ترغیب مى کند . »
پى نوشت ها
1 . کلینى ، اصول کافى ، ج 2 ، ص 2
. 451 . برگرفته از : قمى ، شیخ عباس ، منتهى الآمال ، انتشارات هجرت ، چاپ 14 ، تابستان 80 ، ج 2 ، ص 3
. 247 . تصنیف غرر الحکم ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى ، چاپ دوم ، 1378 ، ص 243 ، ح 4
. 4934 . همان ، ص 199 ، ح 5
. 3947 . نگاه کنید : آیت الله امینى ، ابراهیم ، خودسازى ، ص 6
. 93 . فرقان ، آیات 27 – 7
. 29 . محمدى رى شهرى ، محمد ، میزان الحکمه ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى ، چاپ اول ، 1362 ، ج 5 ، ص 297 ، ح 8
. 10221 . تصنیف غرر الحکم ، ص 431 ، ح 9
. 9821 . علامه مجلسى ، محمد باقر ، بحارالانوار ، ج 70 ، ص 25 ، ح 10
. 27 . نگاه کنید : امینى ، ابراهیم ، خودسازى ، ص 11
. 101 . تصنیف غرر الحکم ، ص 305 ، ح 12
. 6978 . تصنیف غرر الحکم ، ص 186 ، ح . 3543

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد