خوشایند و ناخوشایندهای زندگی
امام علی (علیه السلام) نامهای به ابن عباس می نویسد و در آن، جملهای بیان میکند که ابن عباس میگوید: «بعد از سخن پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) از هیچ سخنی به این اندازه، بهرهمند نشدم!». جمله پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم) در توصیف همین حالت یاد شده انسان است. ایشان میفرماید:« آدمی گاه، از رسیدن به چیزی شادمان میشود که حتما به او میرسیده است، و از نرسیدن به چیزی ناراحت میشود که هرگز به آن دست نمی یافت.»
به خوبی روشن است که «غیر منتظره دانستن» پدیدهها، موجب خرسندی یا ناخرسندی ما میشوند؛ چیزی که با واقعیت، سازگاری ندارد. واقعیت، این است که همه چیز بر اساس تقدیر الهی رقم میخورد. تلخ و شیرین زندگی، تحت برنامهای منظم، هدفمند و حکیمانه قرار دارد. اگر انسان، زندگی را به جای این که یکپارچه شیرین بخواهد و یا یکپارچه تلخ ببیند، تحت برنامهای هوشمند و حکمیانه بداند، واکنش متفاوتی به خوشایند و ناخوشایند زندگی ابراز میکند؛ دیگر نه از آن سرمستی ها خبری خواهد بود و نه از آن بی تابیهای طاقت فرسا و مأیوس کننده. قرآن کریم در این باره تصریح میکند: هیچ مصیبتی ناخواسته در زمین و نه در وجود شما روی نمیدهد مگر این که همه آنها قبل از آن که زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است و این امر برای خدا آسان است! این به خاطر آن است که برای آنچه از دست داده اید، تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است، دل بسته و شادمان نباشید و خداوند، هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد!؟
حکمت و فایده دانستن این که حوادث دنیا مکتوب و مقدارند، این است که انسان در از دست دادن، اندوه نخورد و در به دست آوردن، شادی نکند. مرحوم علامه طباطبایی در این باره میگوید: این جمله، بیانگر علت مطلبی است. البته اشتباه نشود که در آیه قبل، دو چیز بود: یکی خبری که خدا میداد از نوشتن حوادث قبل از وقوع آن، و یکی هم خود حوادث، و آیه مورد بحث، بیانگر خبر دادن خداست، نه خود حوادث و معنایش این است که: این که ما به شما خبر می دهیم که حوادث را قبل از این که حادث شود نوشتهایم، برای این خبر می دهیم که از این به بعد، دیگر به خاطر نعمتی که از دستتان میرود، اندوه مخورید، و به خاطر نعمتی که خدا به شما میدهد، خوشحالی مکنید. برای این که انسان اگر یقین کند که آنچه فوت شده باید میشد، و ممکن نبود که فوت نشود، و آنچه عایدش گشت باید می شد و ممکن نبود که نشود، ودیعهای است که خدا به او سپرده. چنین کسی که در هنگام فوت نعمت، خیلی غصه میخورد، و نه در هنگام فرج و آمدن نعمت، شاد میشود.
منطق اهل بیت (علیهم السلام) نیز همین بوده است. وقتی کاروان اسرای کربلا به شام و به دربار یزید رسید، یزید به امام زین العابدین علا رو کرد و با خواندن آیه فما أصابکم من مصیبة فبما کسبت أیدیکم خواست بگوید که این حادثه، کیفر اعمال خودتان بوده است. امام زین العابدین (علیه السلام) در پاسخ وی فرمود:« هرگز! این آیه در باره ما نازل نشده است، بلکه در باره ما این آیه نازل شده است که، هیچ مصیبتی ناخواسته در زمین و نه در وجود شما روی نمیدهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است و این امر برای خدا آسان است. این بخاطر آن است که برای آنچه از دست داده اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد!» سپس فرمود:« پس ما کسانی هستیم که بر آنچه از دنیا از دست داده ایم، افسوس نمی خوریم و به خاطر آنچه به دست می آوریم، سرمست نمی شویم.» فاطمه صغرا نیز در کوفه و در دربار شخص جلاد و خون آشامی همچون عبیدالله بن زیاد، با استناد به همین اصل میگوید:« بدون تردید نباید دلهایتان شما را به خاطر خونهایی که از ما ریختید و اموالی که از ما به غارت بردید، به خوشحالی و شادمانی فراخواند؛ زیرا آن مصیبتهای سخت و گرفتاریهای بزرگی که ما دیدیم، پیش از آن که رخ دهد در کتاب (لوح محفوظ) ثبت بوده است و این بر خداوند آسان است تا این که به خاطر آنچه از دست داده اید، تأسف مخورید و به خاطر آنچه به دست می آورید، سرمست نشوید، و خداوند، هیچ متکبر فخر فروشی را دوست ندارد.»
وقتی مسلمانان صدر اسلام دچار بحران می شدند، منافقان، شاد و خوشحال به آنان طعنه میزدند. خداوند متعال برای تسکین، آنان را به مسئله تقدیر الهی متوجه میکند و خطاب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) میفرماید:« گاه نیکی به تو رسد، آنها را ناراحت میکند و اگر مصیبتی به تو رسد، میگویند: «ما تصمیم خود را از پیش گرفتهایم». و باز میگردند در حالی که خوشحالاند! بگو: «هیچ حادثهای برای ما رخ نمیدهد، مگر آنچه خداوند برای ما نوشته و مقرر داشته است. او سرپرست و مولای ماست و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند!». منظور از «حسنة» و «مصیبة» به قرینه سیاق، آثار نیک و خسارت هایی است که جنگ به بار میآورد، از قبیل: پیروزی، غنیمتهای مالی و اسیران از یک طرف، و کشته شدن و زخم برداشتن و شکست از طرف دیگر. گویا اختیار امرشان نخست از دستشان بیرون بوده و بعد آن را به دست گرفته و بر آن مسلط شدهاند، و از دست نداده و نگذاشتهاند که فاسد تباه گردد. بنابراین، معنای آیه این میشود که: این منافقان، بدخواه تو اند، اگر غنیمت به دست آوری و پیروز شوی، ناراحت میشوند، و اگر کشته و یا زخمی شوی و یا به هر گرفتاری دیگری دچار شوی، میگویند ما قبلا خود را از این گرفتاریها بر حذر داشتیم، و آن گاه با خوشحالی از تو روی میگردانند.
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص224-221، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، چاپ دوم، 1394