خونبهای حسین بن علی(ع)
آنهائی که قاتلان سالار شهیدان (ع) بودند، اینها در کوفه به وسیله قیام مختار اعدام شدند و از بین رفتند؛ الآن آنها نیستند که ما خونبها را از آنها بگیریم! به تعبیر بزرگان، کسانی که باید خونبها را از آنها گرفت، الآن شارون ها و امثال شارون ها هستند.
خونبهای حسین بن علی(ع)
گفتاری از آیت الله جوادی آملی/
خونبهای حسین بن علی(ع)
درخصوص تحقق رسالت پیامبر درحوزه منطقه ای باید گفت در سوره مبارکه آل عمران فرمود: ما پیغمبر را برای همه فرستادیم. امّا آنهائی که بهره می برند، مردان با ایمان خالصند:لقد منّ الله علی المؤم نین ا ذ بعث ف یه م رسولاً م ن انفس ه م(1). ما برای همه فرستادیم، ولی مؤمنان،این بار را می کشند. منّت، ه ی النّ عمه العظمی. آن نعمت بزرگ توانفرسا را عرب می گوید: «منّت»، نه منّت یعنی زبانی ممنون کردم اینها را ! این بار سنگین را فقط مؤمنین می کشند؛ پیغمبر برای همه آمده، ولی یک عدّه خاص گفتند لبیک !
حسین بن علی که از پیغمبر است، آن هم منّت الهی است برای مؤمنین؛ این گروه خاص گفتند لبیک. پیشاپیش همه، پیشگام همه،فرزندان شما پدران و مادران بزرگوار شهداست که اینها گفتند لبیک.این مؤمنین اند که این منّت را پذیرفتند، این نعمت عظما را پذیرفتند و به این داعیه پاسخ مثبت دادند. پس آثار محلّی و منطقه ای،یک برکتی است که مؤمنان ویژه از آن استفاده می کنند. امّا آن صبغه جهانی بودنش مورد بهره برداری همه مردم است.
ایام سوگ و ماتم سالار شهیدان هم همین طور است. در سراسر جهان اسلام، بلکه درکل عالم اینچنین است، در ایران اسلامی هم اینچنین است که دو گروه از حسین بن علی استفاده می کنند. یک عدّه روز عاشورا استفاده می کنند، تا حدودی مسائل را رعایت می کنند، در یک مقطع خاصی سعی می کنند منزّه از عیب، مبرّای از نقص باشند و یک عدّه مردان و زنان و دختران و پسران جوانند که شیفته أبی عبد الله اند، بین خود و بین خدای خود حسابی باز می کنند. حضرتش به ما فرمود: اگر شما به دنبال گناه رفتی، اینچنین نیست که گناه در کام شما همیشه شیرین باشد ! فرمودند: شما یک غذای فربهی دارید که تا زنده اید هم سود آور است، هم کام بخش. غذای خوب را که انسان در تمام مدّت عمر می خورد؛ میوه اینطور است، عسل اینطور است، شیر اینطور است، غذای سالم و حلال اینطور است. انسان تا زنده است از این غذاها استفاده می کند؛ این غذاها هم فربه می کند، سلامت او را تأمین می کند، هم لذت بخش است. امّا برخی از امور است که غذا نیست، سم است. یک نشاط کاذبی دارد در مقطع اوّل؛ بعد آدم معتاد می شود در مقطع دوّم؛ باید بار این اعتیاد را بکشد در مقطع سوّم؛ لذّت نبرد در مقطع چهارم. مگر آنهائی که معتادند، در اواخر اعتیاد مثل اوائل اعتیاد از این ماده سمّی طرفی می بندند؟! اینها مجبورند این سم را بخورند، بی لذّت !! اوّل ممکن است نعشه ای بشود و لذّت ببرد، معتادان خمر هم همین طورند؛ ممکن است خمر، آن خمّار را بد مستی بکند، ولی وقتی دستگاه گوارش او عادت کرد، او معتاد شد؛ ناچار است این ماده حرام را بخورد، این آلوده را بخورد، بارش را بکشد،دستگاه گوارش را تهدید بکند بی لذّت ! آخرها که لذّت نمی برد، چون معتاد شد.
فرق ( حق ) و ( حلال ) با «باطل » و«حرام »
فرق حلال و حرام، فرق زشت و زیبا، فرق حسن و قبیح، فرق صدق و کذب، فرق حق و باطل این است که حق تا آخرین لحظه،هم کام بخش است، هم فربه کننده. باطل یک نشاط کاذبی دارد در اوائل، بعد آدم باید بار آن را بکشد، بدون لذّت ! بروید از این خمّارها و معتادها بپرسید که الآن شما از این مواد لذّت می برید یا ناچارید بار اعتیاد را بکشید؟ گفتند: گناه و خلاف اینطور است. اوّل یک لذّت کاذبی دارد، بعد آدم را معتاد می کند، انسان در مقطع سوّم باید بار اعتیاد را بکشد، در مقطع چهارم دستش خالی است، این یک بارکشی رایگان است ! اوّل کسانی که حرف حسین بن علی و سائر ائمه (علیهم السّلام) را به خوبی ادراک کردند همین شهیدان بزرگوارهستندکه اجرشان را گرفتند.
لزوم پاسداشت ویژه مقام شهداء توسط خانواده های آنان
البتّه مسئولان موظّفند بیش از گذشته خدماتی که مقدورشان باشد ارائه کنند، مردم موظّفند شما را بیش از گذشته تکریم کنند، هر چه از دستشان بر آید کوتاهی نکنند و بهترین راه این است که به شما، مخصوصاً به فرزندان شاهد توجه بدهند که عظمتتان را رایگان نفروشید! مبادا کسی فرزند شهید باشد و عمرش را تاراج کند، چوب حراج بزند !
جوان مخصوصاً فرزند شهید باید بداند عمر، وقت، فراغت نه درآمد است، نه هدیه است، نه کادوئی است، نه غنیمت است، نه میراث ! انسان اینها را می تواند هزینه کند؛ عمر سرمایه است. هیچ عاقلی سرمایه را هزینه نمی کند! برای همه ما هم همینطور است. یک وقت است یک کسی تاجر است، درآمدی دارد؛ درآمدش را هزینه می کند، چه برای خود، چه برای مهمانها. یا غنیمتی در جبهه نصیبش شده؛ این را چه برای خودش، چه برای بچه هایش هزینه می کند؛ این کار خوبی است. یا مالی به او ارث رسیده، این را هزینه می کند. یا در یک جائی جایزه ای برنده شده، هدیه ای دادند، چشم روشنی ای دادند؛ این را هزینه می کند، اینها درست است. امّا اینکه یک کاسب بیاید سرمایه خود را بگیرد، برای مهمانها پذیرائی کند، هزینه کند؛ این سرمایه خوری فردایش زندان رفتن است! آیاهیچ عاقلی سرمایه را خرج می کند؟ درآمد را خرج می کنند، نه سرمایه را ! ما بالأخره یا 60 سال یا 70 سال عمرمی کنیم؛ این 70 سال سرمایه است. اگر کسی سرمایه را داد، باید دلمایه بگیرد ! دولت تا آن وقتی که متوجه نبود که نفت سرمایه است، خسارت دید. وقتی متوجه شد که نفت درآمد نیست تا هزینه بکند و سوبسید بدهد؛ نفت سرمایه است. سرمایه را آدم می دهد، به کارخانه تبدیل می کند؛ سرمایه را می دهد، به پیشرفت فرهنگ تبدیل می کند؛ سرمایه را به سرمایه تبدیل می کند، نه سرمایه را هزینه بکند ! از آن روزی که فهمیدند نفت سرمایه است، نه در آمد؛ دارند راه اقتصاد صحیح را طی می کنند.
ضرورت مجهز شدن به همّت عالی و بسنده نکردن به امور متوسط
یک جوانی که در خیابان پرسه بزند، به جای اینکه برود کتابخانه یا در منزلش مطالعه کند یا با دوست نا باب دارد قدم می زند؛ او به عمرش چوب حراج زده. مگر آدم چقدر فرصت درس خواندن و ترقّی دارد؟ هرگز نگوئید من لیسانس و فوق لیسانس شدم بس است ! برای اینکه حسین بن علی (ع) به ما فرمود: خدای سبحان همّت بلند را دوست دارد. یک وقت است یک کسی استعداد بیش از این ندارد، همان مقدار درس بس اش است. اگر کسی در خویشتن احساس استعداد می کند، یک فروغی در درون می بیند، آمادگی ای دارد؛ هرگز به لیسانس و فوق لیسانس اکتفا نکند ! این حتماً باید استاد بشود، حتماً باید دکتر بشود، حتماً باید در سطح دانشگاه یا حوزه مدرّس رسمی بشود، نوآوری و فن آوری داشته باشد، به جهان اسلام خدمت بکند؛ اگرنشد به کشور خود خدمت بکند.
فرمود: نّ الله سبحانه و تعالی یح بّ معال ی الامور و یکره سفسافها (2). فرمود: خدای سبحان همّت های بلند، قدم های والا، طبع بلند را دوست دارد؛ طبع پست را هرگز دوست ندارد ! مبادا کسی فکر بکند که این برای روستای من یا شهر من یا استان من کافی است! اگر کسی در خود استعدادی می بیند، باید بگوید من برای کشور باید کارآمد باشم، برای جهان اسلام باید کارآمد باشم؛ این پیام حسین بن علی است.
بنابراین یک سلسله پیام های عمومی دارد، بر اساس رحمه ل لعالمین بودن، کافّهً ل لنّاس بودن که صبغه انسانی دارد، همه استفاده می کنند؛ یک سلسله پیام های خصوصی دارد که مؤمنان استفاده می کنند و اوّلین گروه، شهدای بزرگوار، یعنی فرزندان شما مادران و خواهران بزرگوار است که اینها ندای هل م ن ناص ر(3) سالار شهیدان را پاسخ مثبت دادندومهمترین عاملی که این شهداء را با جاذبه خاص خود به صحنه های نبرد برد، همان عشق سالار شهیدان بود. ما در مراسم عزاداری به یکدیگر این دو مطلب را عرض می کنیم که: اعظم الله اجورنا و اجورکم ب مصاب نا ب الحسین و جعلنا و ا یّاکم م ن الطّال بین ل ثار ه (4). آن بخش اوّل، بخش الهی بودن صحنه است که از خدا می خواهیم اجر همه ما را در این مصیبت،بزرگ بدارد. بخش دوّم آن وظیفه ای است که ما نسبت به اسلام و مسلمانها و میهن اسلامی مان داریم و آن این است که می گوئیم: خدا آن توفیق را به ما بدهد که ما خونبهای حسین بن علی را بگیریم.
امکان خونخواهی امام حسین (ع) از مستکبران فعلی دنیا
آنهائی که قاتلان سالار شهیدان (ع) بودند، اینها در کوفه به وسیله قیام مختار اعدام شدند و از بین رفتند؛ الآن آنها نیستند که ما خونبها را از آنها بگیریم! به تعبیر بزرگان، کسانی که باید خونبها را از آنها گرفت، الآن شارون ها و امثال شارون ها هستند. چون این شعار، شعار رسمی ماست که در محرّم به یکدیگر می گوئیم: خدایا ! آن توفیق را به ما بده که ما خونبهای حسین بن علی را بگیریم.
اگر از ما بپرسند که به تو چه که حالا خونبها می خواهی بگیری، خونبهای هر کسی مال بچه های اوست. ما هم می گوئیم: ما فرزندان حسین بن علی هستیم. چون خونبهای پدر را پسر می گیرد، ما هم فرزندان حسین بن علی هستیم. چرا؟ برای اینکه پیغمبر فرمود: أنا و علیّ ابوا هذ ه الامّه (5)، من و علی بن أبیطالب دو پدر این مردمیم و منظور از علی بن أبیطالب شخص آن حضرت نیست، بلکه مقام امامت است که 12 امام دارای این مقامند. امروز ما فرزندان ولی عصریم (أرواحنا فداه). برای اینکه امامت سایه افکن است بر سر ما ! پس حسین بن علی (ع) پدر روحانی ما بود. وقتی پدر روحانی ما را شهید کردند، ما باید خونبها را از شارون ها بگیریم.
نجات « ظالم » و «مظلوم » از ذلّت؛ یکی از اهداف قیام سیّد الشهداء (ع)
وجود مبارک حسین بن علی (ع) در تمام این صحنه ها به تک تک اصحاب بزرگوارشان این جمله را می فرمود که ما برای آن قیام کردیم که بشر را از ذلّت نجات بدهیم. هم ظالم ذلیل است، هم مظلوم. ظالم ذلیل است، زیرا در اسارت غضب است؛ مظلوم ذلیل است، برای اینکه در اسارت ظالم است. ما آمدیم که ذلّت را از جامعه بشری طرد کنیم، ذلّت زدائی کنیم و همین طور هم شده ! تک تک اینها به این آثار رسیدند. لذا هرگز اینها چیزی از کسی درخواست نمی کردند ! وقتی نوبت به خود سالار شهیدان رسید،به او گفتند شما فقط بگوئید ما حکومت اموی را قبول داریم. از همان مدینه می فرمود: هیهات م نّا الذّ لّه، در بین راه هم فرمود و در کربلا هم فرمود و شعار رسمی آن حضرت این بود که: الا ا نّ الدّع ی وابن الدّع ی قد رکزنی ب ین اثنتین؛ ما اهل ذلّت نیستیم (6) ! بچه هایمان هم اهل ذلّت نیستند ! اصحاب ما هم اهل ذلّت نیستند ! و ما این شهادت را استقبال می کنیم.
چون اینچنین بود، در مواقع حساس اینها گریه نمی کردند ! یعنی مثلاً زینب کبری، زین العابدین، سائر دودمان نبوی و علوی (علیهم السّلام)، اینها اشکی نمی ریختند ! البتّه در جای حساس که خودشان تنها بودند، عزاداری می کردند. وجود مبارک امام سجاد سالیان متمادی اشک می ریخت که با آن اشک و با آن گریه مسأله را حل کنند وگرنه در مجلسین دولت اموی، یعنی آنجا که جای سخنرانی زینب کبری بود یا جای سخنرانی امام سجاد (سلام الله علیهما) بود، هیچ کدام گریه نمی کردند ! فقط از عظمت أبی عبد الله و هدف نهضت و هدف سائر سربازان و اصحاب و انصار سخن می گفتند. وجود مبارک زینب کبری هم در کوفه فرمود: هؤلآء قوم کتب الله علیه م القتل فبرزوا لی مضاج ع ه م (7). اینها رادمردانی بودند که سرگذشت و سرنوشت اینها را ذات أقدس له شهادت قرار داد. اینها این راه را عالمانه و مختارانه و متفکرانه و آزادانه انتخاب کردند برای حفظ دین و روزی معلوم می شود که حق با اینها بود و شما دودمان اموی محکوم به شکستید !!
بیانات حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (مدظلّه العالی) در دیدار با خانواده های معظّم شاهد شهرستان آمل و مسئولان بنیاد شهید استان مازندران به مناسبت ایام سوگواری
خونبهای حسین بن علی(ع)
درخصوص تحقق رسالت پیامبر درحوزه منطقه ای باید گفت در سوره مبارکه آل عمران فرمود: ما پیغمبر را برای همه فرستادیم. امّا آنهائی که بهره می برند، مردان با ایمان خالصند:لقد منّ الله علی المؤم نین ا ذ بعث ف یه م رسولاً م ن انفس ه م(1). ما برای همه فرستادیم، ولی مؤمنان،این بار را می کشند. منّت، ه ی النّ عمه العظمی. آن نعمت بزرگ توانفرسا را عرب می گوید: «منّت»، نه منّت یعنی زبانی ممنون کردم اینها را ! این بار سنگین را فقط مؤمنین می کشند؛ پیغمبر برای همه آمده، ولی یک عدّه خاص گفتند لبیک !
حسین بن علی که از پیغمبر است، آن هم منّت الهی است برای مؤمنین؛ این گروه خاص گفتند لبیک. پیشاپیش همه، پیشگام همه،فرزندان شما پدران و مادران بزرگوار شهداست که اینها گفتند لبیک.این مؤمنین اند که این منّت را پذیرفتند، این نعمت عظما را پذیرفتند و به این داعیه پاسخ مثبت دادند. پس آثار محلّی و منطقه ای،یک برکتی است که مؤمنان ویژه از آن استفاده می کنند. امّا آن صبغه جهانی بودنش مورد بهره برداری همه مردم است.
ایام سوگ و ماتم سالار شهیدان هم همین طور است. در سراسر جهان اسلام، بلکه درکل عالم اینچنین است، در ایران اسلامی هم اینچنین است که دو گروه از حسین بن علی استفاده می کنند. یک عدّه روز عاشورا استفاده می کنند، تا حدودی مسائل را رعایت می کنند، در یک مقطع خاصی سعی می کنند منزّه از عیب، مبرّای از نقص باشند و یک عدّه مردان و زنان و دختران و پسران جوانند که شیفته أبی عبد الله اند، بین خود و بین خدای خود حسابی باز می کنند. حضرتش به ما فرمود: اگر شما به دنبال گناه رفتی، اینچنین نیست که گناه در کام شما همیشه شیرین باشد ! فرمودند: شما یک غذای فربهی دارید که تا زنده اید هم سود آور است، هم کام بخش. غذای خوب را که انسان در تمام مدّت عمر می خورد؛ میوه اینطور است، عسل اینطور است، شیر اینطور است، غذای سالم و حلال اینطور است. انسان تا زنده است از این غذاها استفاده می کند؛ این غذاها هم فربه می کند، سلامت او را تأمین می کند، هم لذت بخش است. امّا برخی از امور است که غذا نیست، سم است. یک نشاط کاذبی دارد در مقطع اوّل؛ بعد آدم معتاد می شود در مقطع دوّم؛ باید بار این اعتیاد را بکشد در مقطع سوّم؛ لذّت نبرد در مقطع چهارم. مگر آنهائی که معتادند، در اواخر اعتیاد مثل اوائل اعتیاد از این ماده سمّی طرفی می بندند؟! اینها مجبورند این سم را بخورند، بی لذّت !! اوّل ممکن است نعشه ای بشود و لذّت ببرد، معتادان خمر هم همین طورند؛ ممکن است خمر، آن خمّار را بد مستی بکند، ولی وقتی دستگاه گوارش او عادت کرد، او معتاد شد؛ ناچار است این ماده حرام را بخورد، این آلوده را بخورد، بارش را بکشد،دستگاه گوارش را تهدید بکند بی لذّت ! آخرها که لذّت نمی برد، چون معتاد شد.
فرق ( حق ) و ( حلال ) با «باطل » و«حرام »
فرق حلال و حرام، فرق زشت و زیبا، فرق حسن و قبیح، فرق صدق و کذب، فرق حق و باطل این است که حق تا آخرین لحظه،هم کام بخش است، هم فربه کننده. باطل یک نشاط کاذبی دارد در اوائل، بعد آدم باید بار آن را بکشد، بدون لذّت ! بروید از این خمّارها و معتادها بپرسید که الآن شما از این مواد لذّت می برید یا ناچارید بار اعتیاد را بکشید؟ گفتند: گناه و خلاف اینطور است. اوّل یک لذّت کاذبی دارد، بعد آدم را معتاد می کند، انسان در مقطع سوّم باید بار اعتیاد را بکشد، در مقطع چهارم دستش خالی است، این یک بارکشی رایگان است ! اوّل کسانی که حرف حسین بن علی و سائر ائمه (علیهم السّلام) را به خوبی ادراک کردند همین شهیدان بزرگوارهستندکه اجرشان را گرفتند.
لزوم پاسداشت ویژه مقام شهداء توسط خانواده های آنان
البتّه مسئولان موظّفند بیش از گذشته خدماتی که مقدورشان باشد ارائه کنند، مردم موظّفند شما را بیش از گذشته تکریم کنند، هر چه از دستشان بر آید کوتاهی نکنند و بهترین راه این است که به شما، مخصوصاً به فرزندان شاهد توجه بدهند که عظمتتان را رایگان نفروشید! مبادا کسی فرزند شهید باشد و عمرش را تاراج کند، چوب حراج بزند !
جوان مخصوصاً فرزند شهید باید بداند عمر، وقت، فراغت نه درآمد است، نه هدیه است، نه کادوئی است، نه غنیمت است، نه میراث ! انسان اینها را می تواند هزینه کند؛ عمر سرمایه است. هیچ عاقلی سرمایه را هزینه نمی کند! برای همه ما هم همینطور است. یک وقت است یک کسی تاجر است، درآمدی دارد؛ درآمدش را هزینه می کند، چه برای خود، چه برای مهمانها. یا غنیمتی در جبهه نصیبش شده؛ این را چه برای خودش، چه برای بچه هایش هزینه می کند؛ این کار خوبی است. یا مالی به او ارث رسیده، این را هزینه می کند. یا در یک جائی جایزه ای برنده شده، هدیه ای دادند، چشم روشنی ای دادند؛ این را هزینه می کند، اینها درست است. امّا اینکه یک کاسب بیاید سرمایه خود را بگیرد، برای مهمانها پذیرائی کند، هزینه کند؛ این سرمایه خوری فردایش زندان رفتن است! آیاهیچ عاقلی سرمایه را خرج می کند؟ درآمد را خرج می کنند، نه سرمایه را ! ما بالأخره یا 60 سال یا 70 سال عمرمی کنیم؛ این 70 سال سرمایه است. اگر کسی سرمایه را داد، باید دلمایه بگیرد ! دولت تا آن وقتی که متوجه نبود که نفت سرمایه است، خسارت دید. وقتی متوجه شد که نفت درآمد نیست تا هزینه بکند و سوبسید بدهد؛ نفت سرمایه است. سرمایه را آدم می دهد، به کارخانه تبدیل می کند؛ سرمایه را می دهد، به پیشرفت فرهنگ تبدیل می کند؛ سرمایه را به سرمایه تبدیل می کند، نه سرمایه را هزینه بکند ! از آن روزی که فهمیدند نفت سرمایه است، نه در آمد؛ دارند راه اقتصاد صحیح را طی می کنند.
ضرورت مجهز شدن به همّت عالی و بسنده نکردن به امور متوسط
یک جوانی که در خیابان پرسه بزند، به جای اینکه برود کتابخانه یا در منزلش مطالعه کند یا با دوست نا باب دارد قدم می زند؛ او به عمرش چوب حراج زده. مگر آدم چقدر فرصت درس خواندن و ترقّی دارد؟ هرگز نگوئید من لیسانس و فوق لیسانس شدم بس است ! برای اینکه حسین بن علی (ع) به ما فرمود: خدای سبحان همّت بلند را دوست دارد. یک وقت است یک کسی استعداد بیش از این ندارد، همان مقدار درس بس اش است. اگر کسی در خویشتن احساس استعداد می کند، یک فروغی در درون می بیند، آمادگی ای دارد؛ هرگز به لیسانس و فوق لیسانس اکتفا نکند ! این حتماً باید استاد بشود، حتماً باید دکتر بشود، حتماً باید در سطح دانشگاه یا حوزه مدرّس رسمی بشود، نوآوری و فن آوری داشته باشد، به جهان اسلام خدمت بکند؛ اگرنشد به کشور خود خدمت بکند.
فرمود: نّ الله سبحانه و تعالی یح بّ معال ی الامور و یکره سفسافها (2). فرمود: خدای سبحان همّت های بلند، قدم های والا، طبع بلند را دوست دارد؛ طبع پست را هرگز دوست ندارد ! مبادا کسی فکر بکند که این برای روستای من یا شهر من یا استان من کافی است! اگر کسی در خود استعدادی می بیند، باید بگوید من برای کشور باید کارآمد باشم، برای جهان اسلام باید کارآمد باشم؛ این پیام حسین بن علی است.
بنابراین یک سلسله پیام های عمومی دارد، بر اساس رحمه ل لعالمین بودن، کافّهً ل لنّاس بودن که صبغه انسانی دارد، همه استفاده می کنند؛ یک سلسله پیام های خصوصی دارد که مؤمنان استفاده می کنند و اوّلین گروه، شهدای بزرگوار، یعنی فرزندان شما مادران و خواهران بزرگوار است که اینها ندای هل م ن ناص ر(3) سالار شهیدان را پاسخ مثبت دادندومهمترین عاملی که این شهداء را با جاذبه خاص خود به صحنه های نبرد برد، همان عشق سالار شهیدان بود. ما در مراسم عزاداری به یکدیگر این دو مطلب را عرض می کنیم که: اعظم الله اجورنا و اجورکم ب مصاب نا ب الحسین و جعلنا و ا یّاکم م ن الطّال بین ل ثار ه (4). آن بخش اوّل، بخش الهی بودن صحنه است که از خدا می خواهیم اجر همه ما را در این مصیبت،بزرگ بدارد. بخش دوّم آن وظیفه ای است که ما نسبت به اسلام و مسلمانها و میهن اسلامی مان داریم و آن این است که می گوئیم: خدا آن توفیق را به ما بدهد که ما خونبهای حسین بن علی را بگیریم.
امکان خونخواهی امام حسین (ع) از مستکبران فعلی دنیا
آنهائی که قاتلان سالار شهیدان (ع) بودند، اینها در کوفه به وسیله قیام مختار اعدام شدند و از بین رفتند؛ الآن آنها نیستند که ما خونبها را از آنها بگیریم! به تعبیر بزرگان، کسانی که باید خونبها را از آنها گرفت، الآن شارون ها و امثال شارون ها هستند. چون این شعار، شعار رسمی ماست که در محرّم به یکدیگر می گوئیم: خدایا ! آن توفیق را به ما بده که ما خونبهای حسین بن علی را بگیریم.
اگر از ما بپرسند که به تو چه که حالا خونبها می خواهی بگیری، خونبهای هر کسی مال بچه های اوست. ما هم می گوئیم: ما فرزندان حسین بن علی هستیم. چون خونبهای پدر را پسر می گیرد، ما هم فرزندان حسین بن علی هستیم. چرا؟ برای اینکه پیغمبر فرمود: أنا و علیّ ابوا هذ ه الامّه (5)، من و علی بن أبیطالب دو پدر این مردمیم و منظور از علی بن أبیطالب شخص آن حضرت نیست، بلکه مقام امامت است که 12 امام دارای این مقامند. امروز ما فرزندان ولی عصریم (أرواحنا فداه). برای اینکه امامت سایه افکن است بر سر ما ! پس حسین بن علی (ع) پدر روحانی ما بود. وقتی پدر روحانی ما را شهید کردند، ما باید خونبها را از شارون ها بگیریم.
نجات « ظالم » و «مظلوم » از ذلّت؛ یکی از اهداف قیام سیّد الشهداء (ع)
وجود مبارک حسین بن علی (ع) در تمام این صحنه ها به تک تک اصحاب بزرگوارشان این جمله را می فرمود که ما برای آن قیام کردیم که بشر را از ذلّت نجات بدهیم. هم ظالم ذلیل است، هم مظلوم. ظالم ذلیل است، زیرا در اسارت غضب است؛ مظلوم ذلیل است، برای اینکه در اسارت ظالم است. ما آمدیم که ذلّت را از جامعه بشری طرد کنیم، ذلّت زدائی کنیم و همین طور هم شده ! تک تک اینها به این آثار رسیدند. لذا هرگز اینها چیزی از کسی درخواست نمی کردند ! وقتی نوبت به خود سالار شهیدان رسید،به او گفتند شما فقط بگوئید ما حکومت اموی را قبول داریم. از همان مدینه می فرمود: هیهات م نّا الذّ لّه، در بین راه هم فرمود و در کربلا هم فرمود و شعار رسمی آن حضرت این بود که: الا ا نّ الدّع ی وابن الدّع ی قد رکزنی ب ین اثنتین؛ ما اهل ذلّت نیستیم (6) ! بچه هایمان هم اهل ذلّت نیستند ! اصحاب ما هم اهل ذلّت نیستند ! و ما این شهادت را استقبال می کنیم.
چون اینچنین بود، در مواقع حساس اینها گریه نمی کردند ! یعنی مثلاً زینب کبری، زین العابدین، سائر دودمان نبوی و علوی (علیهم السّلام)، اینها اشکی نمی ریختند ! البتّه در جای حساس که خودشان تنها بودند، عزاداری می کردند. وجود مبارک امام سجاد سالیان متمادی اشک می ریخت که با آن اشک و با آن گریه مسأله را حل کنند وگرنه در مجلسین دولت اموی، یعنی آنجا که جای سخنرانی زینب کبری بود یا جای سخنرانی امام سجاد (سلام الله علیهما) بود، هیچ کدام گریه نمی کردند ! فقط از عظمت أبی عبد الله و هدف نهضت و هدف سائر سربازان و اصحاب و انصار سخن می گفتند. وجود مبارک زینب کبری هم در کوفه فرمود: هؤلآء قوم کتب الله علیه م القتل فبرزوا لی مضاج ع ه م (7). اینها رادمردانی بودند که سرگذشت و سرنوشت اینها را ذات أقدس له شهادت قرار داد. اینها این راه را عالمانه و مختارانه و متفکرانه و آزادانه انتخاب کردند برای حفظ دین و روزی معلوم می شود که حق با اینها بود و شما دودمان اموی محکوم به شکستید !!
بیانات حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (مدظلّه العالی) در دیدار با خانواده های معظّم شاهد شهرستان آمل و مسئولان بنیاد شهید استان مازندران به مناسبت ایام سوگواری
پينوشتها:
امام حسین (ع) آمل ، حسینیه ارشاد؛ اسفند 1381
(1) آل عمران/ 164
(2) وسائل الشیعه/ 17/ 73
(3) ر. ک: بحار الأنوار/ 45/ 46
(4) وسائل الشیعه/ 14/ 509
(5) علل الشرایع/ 1/ 127
(6) اللّهوف/ 97
(7) بحار الأنوار/ 45/ 116
منبع:خبرگزاری فارس:
ارسال توسط کاربر محترم سایت :sukhteh
/ج