نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول
خَبَر
نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول
خبر در لغت در مقابل انشاء است، و آن قولی است كه در آن احتمال صدق و كذب باشد، و در اصطلاح به «سنت گفتاری و قوی» حدیث، خبر، روایت گفته میشود. مهمترین وظیفهی اصولی بررسی سند و متن حدیث است.
خبر به اعتبار سند بر دو قسم است: 1.خبر متواتر؛ 2.خبر واحد. بعضی میگویند خبر بر سه قسم است: 1.متواتر؛ 2.مستفیض؛ 3.واحد. (1) خبر واحد نیز به اعتبار روات و راویان به خبر صحیح، حسن، ضعیف و موثق تقسیم میشود-معنای هر یك از «خبر واحد» و «خبر متواتر» و «خبر مستفیض» و اقسام هریك از آنها را تحت عناوین مربوطه بیابید.
خَبَر حَسَن
خبری كه تمام راویان آنها امامی و ممدوح باشند، (بدون آنكه تصریح به عدالت آنها شده، و یا مذمتی شده باشند) و یا فردی از آنها امامی ممدوح اما غیرموثق بوده، ولو بقیه همگی امامی عادل باشند، به آن «خبر حسن» گویند. (2)
خَبَر صحیح
خبری كه تمام راویان آن امامی عادل باشند، خبر صحیح نام دارد. اگرچه بعضی «ضابط» بودن را هم اضافه كردهاند. خبر صحیح یا اعلی است، و یا اوسط و یا ادنی. خبر صحیح اعلایی خبری است كه امامی و عادل بودن تمام راویان را با علم یا شهادت دو نفر عادل، یا بعضی از آنها را با علم و بعضی را با شهادت دو عادل یافته باشیم، و اما اگر امامی و عادل بودن همه و یا بعضی را به وسیلهی شهادت یك عادل به دست آورده باشیم، به آن «صحیح اوسط» گویند. همان گونه كه اگر امامی و عادل بودن همه و یا بعضی را با ظن اجتهادی به دست بیاوریم، به آن «صحیح ادنی» گویند. (3)
خَبَر ضعیف
خبری كه تمام یا بعضی از راویان آن به جهت فسق در عقیده یا عمل و یا هر دو مورد جرح و مذمت قرار گرفته باشند، «خبر ضعیف» نامیده میشود. (4)
انواع خبر ضعیف عبارتند از: 1.مرسل؛ 2.منقطع؛ 3.معضل؛ 4.مدلّس؛ 5.معلّل؛ 6.مضطرب؛ 7.مقلوب؛ 8.شاذّ؛ 9.منكر؛ 10.متروك. (5)
خبَر مُتَواتَر (6)
تواتر در لغت به معنای یكی پس از دیگری است. در قرآن آمده: «ما رسولان را یكی پس از دیگری فرستادیم» (7) و در اصطلاح به خبر عدهای گویند كه تبانی و توافق آنان بر كذب محال بوده و از قول آنان علم حاصل شود.
در چه صورتی خبر متواتر مفید علم است؟
علماء دو شرط برای شنونده و سامع، و چهار شرط برای راویان و مخبرین به شرح زیر ذكر كردهاند:
1.شنونده نباید عالم به مضمون خبر باشد. 2.شنونده باید خالی الذهن باشد، نه آنكه مضمون خبر را از روی تقلید یا شبههای نفی كرده باشد. اما شرایط روایت كنندگان: 1.مخبرین از نظر كثرت به اندازهای باشند كه تبانی بر كذب همگی محال باشد. 2.به چیزی كه خبر میدهند علم داشته باشند. 3.مستند علم آنها حس باشد.
بنابراین اِخبار افراد بسیار به معقولات، (مثل حدوث عالم و وحدت صانع) خبر متواتر نام ندارد.
4.تمام طبقات به طور مساوی علم به مضمون خبر داشته باشند، البته طبقهی اول به مشاهده و طبقات بعدی به تواتر علم خواهند داشت.
تعداد راویان در خبر متواتر چندتاست؟ در عدد راویان خبر متواتری كه موجب علم باشد، اختلاف است. اكثر علما به جای عدد، معیار و ملاك ارائه كرده، و عدد را دایرمدار آن دانستهاند، و آن معیار «علم» است. یعنی تعداد افرادی كه از كثرت آنان علم به گفتهی آنان حاصل شود. بنابراین ممكن است در طبقهای به گفتهی «صدنفر» چنین علمی حاصل نگردد، و در طبقهای با «ده نفر» محقق شود.
اقسام خبر متواتر
خبر متواتر بر سه قسم است: 1.خبر متواتر لفظی؛ 2.خبر متواتر معنوی؛ 3.خبر متواتر اجمالی. (8)
خَبَر مُتَواتِر اِجْمالی
وقتی مطلبی را از معصوم با الفاظ گوناگون با دلالتهای گسترده یا محدود نقل كنند، به آن «متواتر اجمالی» گویند. مثلاً در یك جا از معصوم نقل میشود: «خبر مؤمن حجت است. در جای دیگر گفته میشود: «خبر انسان موثق حجت است.» در بیان سوم میآید: «خبر عادل حجت است». از مجموع آن روایات علم اجمالی به دست میآید كه بعضی از آنها از معصوم صادر شده است. حداقل علم اجمالی به صدور روایتی كه مضمون آن از همه ضیقتر و محدودتر است، ثابت میگردد كه در عبارات فوق «خبر عادل حجت است»، خواهد بود.
خَبَر مُتَواتِر لَفْظی
خبر متواتر لفظی خبری است كه الفاظ معین و مشخص به تواتر نقل شود. مثل «من كنت مولاه فهذا علی مولاه». (هركه من مولای اویم پس علی مولای اوست). كه عین همین عبارت به تواتر از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل گردیده است.
خَبَر مُتَواتَر مَعْنَوی
خبر متواتر معنوی خبری است كه با الفاظ مختلف بیان شود، اما همگی مفید یك معنی باشند.
همانند روایات بسیاری كه در مورد جنگهای علی (علیه السلام) و شجاعتهایی كه آن حضرت در صحنههای مختلف نبرد و غیرنبرد از خود نشان داد، همگی پرده از یك حقیقت برمیدارند، و آن شجاعت علی (علیه السلام) است.
خبر مجهول
خبری كه یك یا چند نفر از راویان آن از نظر عقیده مجهول الحال باشند به آن خبر و «روایت مجهولی» گویند.
خبر مرسل
دو قسم است:
1.مرسل به معنای عامّ و آن خبری است كه راویان آن همگی یا برخی در سلسلهی سند ساقط شده و به جای او از تعبیر «عن بعض» یا «بعض اصحابنا» استفاده شود.
2.مرسل به معنای خاص و آن هر حدیثی است كه تابعی به پیامبر نسبت داده بدون آنكه از واسطه و ناقل نامی برده باشد مثلاً سعید بن مسیّب بگوید: قال رسول الله… در حجیّت مراسیل دو قول وجود دارد. الف. در صورتی كه مرسل (به صیغهی اسم فاعل) ثقه باشد آن خبر حجت است. ب.روایت مرسله به هیچ وجه حجت نیست. (9)
خبر مرفوع
هرگاه یك یا چند نفر از وسط یا انتهای سند حدیثی حذف شوند و به لفظ «رَفَعَ» هم تصریح شده باشد به آن روایت مرفوعه گویند. مثلاً: روی الكلینی عن علی بن ابراهیم عن ابیه رفعه الی…
خَبَر مُسْتَفیض
مستفیض خبری است كه راویان آن سه نفر و بالاتر باشند و بعضی گفتهاند بیشتر از سه نفر باشند. (10) ولی به حدّ تواتر نرسند.
خبر مسند
خبری كه تمام راویان آن در تمام طبقات ذكر شده باشند و بدین گونه روایت به معصوم منتهی شود به آن «مسند» گویند. (11)
خبر مشهور
گاهی به خبر مستفیض اطلاق میشود و گاهی نیز به هر خبری كه سر زبانها بوده مشهور گفته میشود گرچه بیسند و یا دارای یك سند باشد. (12)
خبر مضمر
خبری كه مخبر عنه با ضمیر غائب مشخص شده باشد به آن خبر مضمر گویند. مثل: سألته، سمعته، عنه چون مرجع ضمیر مشخص نیست و احتمال دارد كه از غیرمعصوم نقل شده باشد به همین دلیل علماء علم رجال میگویند خبر مضمر حجت نیست. بنابراین اگر یقین به مرجع ضمیر داشتیم مثلاً در جملات گذشته نام معصومی آمده باشد در آن صورت حجّت است مثل مضمرات سماعه و علی بن جعفر. (13)
خبر معتبر
خبری كه جمیع یا اكثر به آن عمل كرده باشند و یا دلیل بر اعتبار آن اقامه شده باشد به آن خبر معتبر گویند. (14) در كتاب «روضة المتّقین» مینویسد: احادیث معتبر در اصطلاح متأخرین سه نوع است. الف: صحیح ب: حسن ج: موثّق و در اصطلاح قدما به هر حدیثی كه بشود به آن اعتماد كرد و یا قرائنی بر وثوق و اطمینان به دست آید، اطلاق میشود.» (15)
خبر مقبول
روایتی كه علماء به مضمون آن عمل كرده و آن را تلقّی به قبول كرده باشند «روایت مقبوله» نام میگیرد مثل «مقبوله عمر بن حنظله» علیرغم اینكه در سند این حدیث محمد بن عیسی و داود بن حصین هستند كه هر دو ضعیفاند. (16)
خبَر موثَّق
به خبری كه یك یا چند نفر از راویان آن امامی نبوده، ولی توثیق شده باشند، «خبر موثق» گویند.
خبَر واحد
هر خبری كه به حد تواتر نرسد، و بدون ضمیمه كردن قرینه خارجی نتوان به درستی و صدق آن پی برد، «خبر واحد» نام دارد. خبر واحد به اعتبار راویان به خبر صحیح، حسن، موثق و ضعیف تقسیم میشود. معانی هریك را تحت همان عناوین بیابید.
حجیت و عدم حجیت خبر واحد (17)
در حجیت خبر متواتر سخنی نیست، بلكه اختلاف در حجیت خبر واحد است. صاحب كفایةالاصول پس از ذكر اینكه این مبحث از مهمترین مباحث علم اصول است میگوید: «علمای بزرگی همانند سیدمرتضی، ابن زهره، قاضی، طبرسی و ابن ادریس قائل به عدم حجیت خبر واحدند اما آنچه بین امامیه شهرت دارد حجیت خبر واحد است.» (18) فاضل تونی میگوید: «اكثر علمای شیعه قائل به عدم حجیتاند. همانند سیدمرتضی، ابن زهره، ابن برّاج، ابن ادریس؛ و ظاهر كلمات ابن بابویه، محقق، شیخ طوسی نیز عدم حجیت است. حتی سید مرتضی ادعا میكند كه اجماع شیعه بر عدم حجیت است مثل قیاس.» سپس فاضل تونی میگوید: «من تا قبل از علامه كسی را كه قائل به حجیت خبر واحد باشد، نیافتم. البته حق با متأخرین است كه قائل به حجیت خبر واحدند. همان گونه كه جمهور عامه نیز قائل به حجیت هستند.» (19) اما حقیقت این است كه شیخ طوسی با شرایط زیر قائل به حجیت خبر واحد است. 1.راوی امامی باشد. 2.مطعون نباشد. 3.مضمون خبر فاسد نباشد (مثل اخبار جبر و تشبیه). 4.راهی كه علم به مضمون خبر پیدا كنیم، وجود نداشته باشد. شیخ طوسی میگوید به خبر واحدی كه دارای شرایط فوق باشد میتوان عمل كرد، اما بر طبق آن فتوی دادن و یا قضاوت كردن جایز نیست. چون از شرایط افتاء علم است، و خبر واحد علم نمیآورد. دلیل شیخ اجماع امامیه است. سپس شیخ در جواب این سؤال كه چگونه میتوان ادعای اجمال كرد، در حالی كه عدهای از علمای بزرگ منكر حجیت خبر واحدند؟ میگوید: آنهایی كه منكر حجیت هستند، منظورشان اخبار واحدی است كه راوی آنها غیرامامی باشند. (20)
شاید منظور صاحب وافیه و دیگر علمایی كه شیخ طوسی را در ردیف منكرین حجیت خبر واحد قرار دادهاند، این بوده كه شیخ طوسی منكر حجیت خبر واحد در مقام فتوی است.
علمای اصول برای اثبات حجیت خبر واحد به ادلهی چهارگانه (كتاب، سنت، اجماع و عقل) تمسك كرده، و ادلهی منكرین را نقل و نقد كردهاند. اما در واقع مهمترین دلیل در حجیت خبر واحد، سیرهی مسلمین و بنای عقلاء است. زیرا استفادهی مسلمین از اخبار ثقات برای استنباط احكام شرعی بر هیچ كس پوشیده نیست، همان گونه كه سیرهی عقلای عالم عمل كردن به خبر افراد مورد اعتماد در امور جاری آنان است، و شارع هم این روش را منع نكرده، پس روش مزبور مورد تأیید شارع است.
پینوشتها:
1.نهایة الاصول، ص486.
2.ضیاء الدرایه، ص23.
3.مأخذ پیشین، ص21.
4.مأخذ پیشین، ص25.
5.علوم حدیث و اصطلاحات، ص127.
6.ضیاء الدرایه، ص15.
7.«ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَى» سورهی مباركهی مؤمنون، آیهی 44.
8.نهایه الاصول، ص486.
9.ضیاءالدرایه، ص38.
10.نهایة الاصول، ص486.
11.ضیاء الدرایه، ص27.
12.همان، ص20.
13.همان، ص 37.
14.همان، ص33.
15.مجلسی، محمدتقی، روضه المتقّین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 18.
16.ضیاء الدرایه، ص33.
17.الذریعه الی اصول الشریعه، ج2، ص517؛ الوافیه فی اصول الفقه، ص158؛ فرائد الاصول، ص66؛ كفایة الاصول، ج2، ص78؛ فوائد الاصول، ج3، ص 156؛ الاصول العامه للفقه المقارن، ص205؛ انوارالهدایه، ج1، ص 283؛ اصول الفقه، ج3، ص 71؛ نهایةالاصول، ص486؛ عدةالاصول، ج1، ص 337.
18.كفایةالاصول، ج2، ص 78.
19.الوافیه فی اصول الفقه، ص159.
20.عدّةالاصول، ج1، ص 337.
منبع مقاله :
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم