خِرد كوچك ما و سخنان علي (ع)
نهجالبلاغه شريف كه از انديشه تواناي امام علي (علیه السّلام) بوجود آمده است نَه غير آنقدر عميق است كه شخصيتهاي علمي را ميطلبد كه من جميع الجهات شايستگي فهم آنرا داشته باشند و به لغات آن با تنوّع معني آگاه باشند دهها و صدها نمونه است كه احتياج به پژوهشهاي عميق دارد. در اين گونه موارد نبايد به ترجمه ظاهري عبارت قانع شد؛ زيرا خواننده بهرهاي نخواهد بُرد. به فرمايش استاد بزرگوار جناب آقاي محمّد دشتي گاهي بايد تفسير و ترجمه را به هم آميخت تا اهداف اصلي و مباني
خِرد كوچك ما و سخنان علي (ع)
نويسنده: عبدالكريم شريعتي مزيناني
نهجالبلاغه شريف كه از انديشه تواناي امام علي (علیه السّلام) بوجود آمده است نَه غير آنقدر عميق است كه شخصيتهاي علمي را ميطلبد كه من جميع الجهات شايستگي فهم آنرا داشته باشند و به لغات آن با تنوّع معني آگاه باشند دهها و صدها نمونه است كه احتياج به پژوهشهاي عميق دارد. در اين گونه موارد نبايد به ترجمه ظاهري عبارت قانع شد؛ زيرا خواننده بهرهاي نخواهد بُرد. به فرمايش استاد بزرگوار جناب آقاي محمّد دشتي گاهي بايد تفسير و ترجمه را به هم آميخت تا اهداف اصلي و مباني اعتقادي امام روشن و بدون ابهام در دسترس عموم قرار گيرد. در ترجمههاي موجود « النساء نواقص العقول » را همه چنين ترجمه كردهاند: «عقل زنان ناقص است» و « المِرئهُ شر كُلها » را همه ترجمه كردهاند: « زن همهاش شر است در صورتي كه در قرآن كريم و نهجالبلاغه نظام هستي نظام احسن معرّفي شده است و امام خود عدل اللهي را به جهانيان شناسانده است و ميدانيم كه خدا شرنيافريده است و پديدههاي پروردگاري شَر نيستند.
قرآن و سُنت مسلّمه و فلسفه و كلام و مباني اعتقادي با ظاهر عبارات ياد شده، در تضاّد است و در ترجمههاي ظاهري الفاظ و عبارات نيز تضادها برطرف نميگردد كه همواره اعتراضهاي خوانندگان را به همراه خواهد داشت. اگر پس از بَررسيهاي لازم به اين نتيجه برسيم كه: امام در خطبه هشتاد در مقام بيان “تفاوت”هاي موجود ميان زنان و مردان است و “نواقص در اينجا به معناي «تفاوت» است يعني النساء متفاوتالعقول عقل زنان با هم تفاوت دارد.
و در حكمت 238 واژه «شر» را به معناي بَد و بديها استعمال نكرده، بلكه خواسته بفهماند كه ازدواج و تشكيل زندگي مسئوليتها و مشكلاتي دارد همان ضربالمثل فارسي كه ميگويند: “زن و بچه دردسرند و بيدردسر هم نميتوان زندگي كرد” آنگاه برداشتهاي منفي و اعتراضهاي بيجا مطرح نخواهد شد. در اينجا نام عدهاي از نقادان سخن را كه نهجالبلاغه را هم از لحاظ فصاحت و هم از لحاظ معارف و علومش بررسي كرده و ستودهاند، ذكر ميكنم: ابن ابي الحديد گويد: “يك سطر از نهجالبلاغه برابر با هزار سطر ابن نباته است كه به اتفاق دانشمندان خطيبي فاضل و يگانه سخنوران عصر خويش بوده است. “ استاد خليل هنداوي گويد: هيچ كتابي را مانند نهجالبلاغه پيدا نميكني كه داراي فصول مختلف و سبك واحد باشد و از شخص واحدي صادر شده باشد؛ از اين رو تأكيد داريم و تكرار ميكنيم كه نهجالبلاغه از يك شخصيّت صادر شده و يك نفس در آن دميده است.
محمد عبده گويد: از مطالعه نهجالبلاغه دولت فصاحت وصولت بلاغت در نظرم مجسّم گشت و يقين دانستم كه مدير اين دولت و قهرمان اين صولت و پرچمدار پيروزمندش عليبن ابيطالب است و افكار واهي كساني كه در انتساب نهجالبلاغه به علي عليهالسلام شك و شبهه كردهاند، درنظرم دريده گشت و خيالات باطل و افكار فاسد آنها نابود شد. “ آري، بسيار جاي تعجّب و شگفتي است كه چگونه كساني پيدا شدهاند كه نسبت نهجالبلاغه را به غير امام علي ميدهند، مگر اينها از خطبه اول نهجالبلاغه كه درباره خلقت هستي بيان شده است، اطلاعي ندارند كه گوئي آنگاه كه خدا دست به خلقت زده، گوينده هم آنجا حاضر بوده است!
و در اين گفتار علمي الحمدللّهِ الذّي لايبلُغُ مدحته القائلون… به مراحل دقيق آفرينش اشاره كرده كه خداوند بزرگ ابتدا، هوا و سپس آب آنگاه ديگر پديدهها را آفريد و همه دانشمندان امروز اين حقيقت را قبول دارند كه آب از اكسيژن و هيدروژن پديد آمده و آغاز آفرينش از هوا و توده بخار بوده است.
مگر اينها از خلقت طاووس در خطبه 164 اطلاعي ندارند كه شرح حال اين حيوان انسان را به وادي بُهت و حيرت ميكشاند كه ميفرمايد طاووس به رنگهاي زيباي خود مينازد و خوشحال و خرامان دُم زيبايش را به اين سو و آن سو ميچرخاند و بسوي مادّه ميتازد و همچنين درباره مورچه ميفرمايد ولو فَكّرتَ في مجاري اكلِها… اگر در مجاري خوراك و قسمتهاي بالا و پائين دستگاه گوارش و آنچه در درون شكم او از غضروفهاي آويخته به دنده تا شكم و آنچه در سر اوست از چشم و گوش انديشه نهائي، از آفرينش مورچه دچار شگفتي شده و از وصف او به زحمت خواهي افتاد آخرين استدلال در اين مورد اين است كه ميفرمايد “وَاللهِ لوشِِئتُ… خطبه 175. اَن اُخبِرَ كل رجلٍ منكم… سوگند به خدا اگر بخواهم، ميتوانم هر كدام شما را از آغاز و پايان كارش و از تمام شئون زندگي آگاه سازم؛ اما از آن ميترسم كه به اينگونه خبرها نسبت به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) كافر شويد. باز هم از كساني كه نهجالبلاغه را از غير امام علي ميدانند، ميپرسيم اين مطالب از دهان و انديشه يكفرد عادي بوجود آمده است؟ به هر صورت بايد براي محروميتمان از اين دو كتاب قرآن و نهجالبلاغه فكري كنيم.
اينهمه دويدنها بر سنگلاخها بيهدف كه هيچ بهرهاي از دو جهان نميبريم علتش فاصله ما با اين دو گوهر الهي و علوي است از قرآن ميتوانيم به آياتي كه جامع و دربر گيرنده احكام مهم اسلامي است مراجعه كنيم؛ مثل اين آيات ليس البِرّ ان تولوا وجوهكم… نيكي آن نيست كه صورتهاي خويش را به سمت مشرق و مغرب بگردانيد، ولي حقيقت نيكي، نيكي كساني است به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب آسماني و پيغمبران ايمان دارند – مسائل اعتقادي – و دارائي خويش را با آنكه دولت دارند “يا براي دوستي خدا” به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راهماندگان و تهيدستان و در راه آزادي بردگان ببخشند – مسائل اقتصادي – و نماز را به پاي دارند و زكات بدهند و نيز نيكي آنها كه به قول و قرار و پيمانشان وفا كنند “هرگاه عقد و پيماني ببندند” مخصوصاً نيكي آنها كه در سختي و زيان و هنگام جنگ شكيبا باشند آنان كساني هستند كه راست گفتهاند و آنها همانها پرهيزگارانند اين است اعمالي كه قرآن ميپسندد و نيك ميشمرد، نه آنچه ما خود را به آن ميفريبيم براي آنكه روش قرآن روشنتر گردد و نيز بهتر معلوم شود كه كارهاي ما تا چه اندازه با مقاصد عاليه اين برنامه گرامي آسماني توافق دارد يا تا چه حَدّ از آن دور است، آيه ديگري را ترجمه مينمائيم:
قُل اِن كان آبائكم و ابنائكم و اخوانكم… بگو [اي پيغمبر] اگر پدران و فرزندان و برادران و خواهر شما و همسران و خويشاوندانتان و اموالي كه آنها را كسب كردهايد و تجارتي كه از كساديش ميترسيد و منازلي كه آنها را پسنديدهايد و به آنها خشنود هستيد، دوستتر است نزد شما از خدا و پيغمبرش و پيكار و كوشش در راه او، پس منتظر باشيد تا خداوند فرمانش را بياورد (يعني منتظر عذاب باشيد) خداوند مردم تبهكار را هدايت نميكند.
با اين دو آيه كريمه بخوبي معلوم شد كه مسلمان تا چه اندازه بايد نيكوكار و خداپرست و شَكيبا و ثابتقدم و فداكار و بخشنده و علاقهمند به انجام وظيفه باشد. آيا بيانصافي نيست اگر عدهاي از مردم سراپا فساد را تربيت شده اين تعاليم مقدسه و ثمره اين شجره بدانيم؟
مسلمان واقعي كسي است كه در راه انجام وظائف از جان و مال و هر چه و هر كس كه موردعلاقه اوست صرفنظر نمايد بدانسان كه آقاي مسلمانان و سرور شهيدان و ياران باوفايش و خويشان والاتبارش عمل كردند و به عموم دينداران سرمشق دادند.
منبع: روزنامه اطلاعات
/خ
قرآن و سُنت مسلّمه و فلسفه و كلام و مباني اعتقادي با ظاهر عبارات ياد شده، در تضاّد است و در ترجمههاي ظاهري الفاظ و عبارات نيز تضادها برطرف نميگردد كه همواره اعتراضهاي خوانندگان را به همراه خواهد داشت. اگر پس از بَررسيهاي لازم به اين نتيجه برسيم كه: امام در خطبه هشتاد در مقام بيان “تفاوت”هاي موجود ميان زنان و مردان است و “نواقص در اينجا به معناي «تفاوت» است يعني النساء متفاوتالعقول عقل زنان با هم تفاوت دارد.
و در حكمت 238 واژه «شر» را به معناي بَد و بديها استعمال نكرده، بلكه خواسته بفهماند كه ازدواج و تشكيل زندگي مسئوليتها و مشكلاتي دارد همان ضربالمثل فارسي كه ميگويند: “زن و بچه دردسرند و بيدردسر هم نميتوان زندگي كرد” آنگاه برداشتهاي منفي و اعتراضهاي بيجا مطرح نخواهد شد. در اينجا نام عدهاي از نقادان سخن را كه نهجالبلاغه را هم از لحاظ فصاحت و هم از لحاظ معارف و علومش بررسي كرده و ستودهاند، ذكر ميكنم: ابن ابي الحديد گويد: “يك سطر از نهجالبلاغه برابر با هزار سطر ابن نباته است كه به اتفاق دانشمندان خطيبي فاضل و يگانه سخنوران عصر خويش بوده است. “ استاد خليل هنداوي گويد: هيچ كتابي را مانند نهجالبلاغه پيدا نميكني كه داراي فصول مختلف و سبك واحد باشد و از شخص واحدي صادر شده باشد؛ از اين رو تأكيد داريم و تكرار ميكنيم كه نهجالبلاغه از يك شخصيّت صادر شده و يك نفس در آن دميده است.
محمد عبده گويد: از مطالعه نهجالبلاغه دولت فصاحت وصولت بلاغت در نظرم مجسّم گشت و يقين دانستم كه مدير اين دولت و قهرمان اين صولت و پرچمدار پيروزمندش عليبن ابيطالب است و افكار واهي كساني كه در انتساب نهجالبلاغه به علي عليهالسلام شك و شبهه كردهاند، درنظرم دريده گشت و خيالات باطل و افكار فاسد آنها نابود شد. “ آري، بسيار جاي تعجّب و شگفتي است كه چگونه كساني پيدا شدهاند كه نسبت نهجالبلاغه را به غير امام علي ميدهند، مگر اينها از خطبه اول نهجالبلاغه كه درباره خلقت هستي بيان شده است، اطلاعي ندارند كه گوئي آنگاه كه خدا دست به خلقت زده، گوينده هم آنجا حاضر بوده است!
و در اين گفتار علمي الحمدللّهِ الذّي لايبلُغُ مدحته القائلون… به مراحل دقيق آفرينش اشاره كرده كه خداوند بزرگ ابتدا، هوا و سپس آب آنگاه ديگر پديدهها را آفريد و همه دانشمندان امروز اين حقيقت را قبول دارند كه آب از اكسيژن و هيدروژن پديد آمده و آغاز آفرينش از هوا و توده بخار بوده است.
مگر اينها از خلقت طاووس در خطبه 164 اطلاعي ندارند كه شرح حال اين حيوان انسان را به وادي بُهت و حيرت ميكشاند كه ميفرمايد طاووس به رنگهاي زيباي خود مينازد و خوشحال و خرامان دُم زيبايش را به اين سو و آن سو ميچرخاند و بسوي مادّه ميتازد و همچنين درباره مورچه ميفرمايد ولو فَكّرتَ في مجاري اكلِها… اگر در مجاري خوراك و قسمتهاي بالا و پائين دستگاه گوارش و آنچه در درون شكم او از غضروفهاي آويخته به دنده تا شكم و آنچه در سر اوست از چشم و گوش انديشه نهائي، از آفرينش مورچه دچار شگفتي شده و از وصف او به زحمت خواهي افتاد آخرين استدلال در اين مورد اين است كه ميفرمايد “وَاللهِ لوشِِئتُ… خطبه 175. اَن اُخبِرَ كل رجلٍ منكم… سوگند به خدا اگر بخواهم، ميتوانم هر كدام شما را از آغاز و پايان كارش و از تمام شئون زندگي آگاه سازم؛ اما از آن ميترسم كه به اينگونه خبرها نسبت به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) كافر شويد. باز هم از كساني كه نهجالبلاغه را از غير امام علي ميدانند، ميپرسيم اين مطالب از دهان و انديشه يكفرد عادي بوجود آمده است؟ به هر صورت بايد براي محروميتمان از اين دو كتاب قرآن و نهجالبلاغه فكري كنيم.
اينهمه دويدنها بر سنگلاخها بيهدف كه هيچ بهرهاي از دو جهان نميبريم علتش فاصله ما با اين دو گوهر الهي و علوي است از قرآن ميتوانيم به آياتي كه جامع و دربر گيرنده احكام مهم اسلامي است مراجعه كنيم؛ مثل اين آيات ليس البِرّ ان تولوا وجوهكم… نيكي آن نيست كه صورتهاي خويش را به سمت مشرق و مغرب بگردانيد، ولي حقيقت نيكي، نيكي كساني است به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب آسماني و پيغمبران ايمان دارند – مسائل اعتقادي – و دارائي خويش را با آنكه دولت دارند “يا براي دوستي خدا” به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راهماندگان و تهيدستان و در راه آزادي بردگان ببخشند – مسائل اقتصادي – و نماز را به پاي دارند و زكات بدهند و نيز نيكي آنها كه به قول و قرار و پيمانشان وفا كنند “هرگاه عقد و پيماني ببندند” مخصوصاً نيكي آنها كه در سختي و زيان و هنگام جنگ شكيبا باشند آنان كساني هستند كه راست گفتهاند و آنها همانها پرهيزگارانند اين است اعمالي كه قرآن ميپسندد و نيك ميشمرد، نه آنچه ما خود را به آن ميفريبيم براي آنكه روش قرآن روشنتر گردد و نيز بهتر معلوم شود كه كارهاي ما تا چه اندازه با مقاصد عاليه اين برنامه گرامي آسماني توافق دارد يا تا چه حَدّ از آن دور است، آيه ديگري را ترجمه مينمائيم:
قُل اِن كان آبائكم و ابنائكم و اخوانكم… بگو [اي پيغمبر] اگر پدران و فرزندان و برادران و خواهر شما و همسران و خويشاوندانتان و اموالي كه آنها را كسب كردهايد و تجارتي كه از كساديش ميترسيد و منازلي كه آنها را پسنديدهايد و به آنها خشنود هستيد، دوستتر است نزد شما از خدا و پيغمبرش و پيكار و كوشش در راه او، پس منتظر باشيد تا خداوند فرمانش را بياورد (يعني منتظر عذاب باشيد) خداوند مردم تبهكار را هدايت نميكند.
با اين دو آيه كريمه بخوبي معلوم شد كه مسلمان تا چه اندازه بايد نيكوكار و خداپرست و شَكيبا و ثابتقدم و فداكار و بخشنده و علاقهمند به انجام وظيفه باشد. آيا بيانصافي نيست اگر عدهاي از مردم سراپا فساد را تربيت شده اين تعاليم مقدسه و ثمره اين شجره بدانيم؟
مسلمان واقعي كسي است كه در راه انجام وظائف از جان و مال و هر چه و هر كس كه موردعلاقه اوست صرفنظر نمايد بدانسان كه آقاي مسلمانان و سرور شهيدان و ياران باوفايش و خويشان والاتبارش عمل كردند و به عموم دينداران سرمشق دادند.
منبع: روزنامه اطلاعات
/خ