داستان حضرت ابراهیم و زنده شدن مردگان چیست؟

روزی ابراهیم (ع) از کنار دریائی میþگذشت، مرداری را دید که در کنار دریا افتاده، در حالیکه مقداری از آن داخل آب و مقداری دیگر در خشکی است، و پرندگان و حیوانات دریا و خشکی، از دو سو، آن را طعمه خود قرار دادهþاند، حتی گاهی بر سر آن با یکدیگر نزاع میþکنند. دیدن این منظره ابراهیم را به فکر مسئلهþای انداخت که همه میþخواهند چگونگی آن را بطور تفصیل بدانند، و آن کیفیت زنده شدن مردگان پس از مرگ است، او فکر میþکرد که اگر نظیر این حادثه برای جسد انسانی رخ دهد و بدن او جزء بدن جانداران دیگر شود مسئله رستاخیز که باید با همین بدن جسمانی صورت گیرد چگونه خواهد شد؟!ابراهیم(ع) گفت: پروردگارا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میþکنی؟ خداوند فرمود: مگر ایمان باین مطلب نداری؟ او پاسخ داد: ایمان دارم، لکن میþخواهم آرامش قلبی پیدا کنم.خداوند به او دستور داد که چهار پرنده بگیرد و گوشتهای آنها را در هم بیامیزد، سپس آنها را چند قسمت کند و هر قسمتی را بر سر کوهی بگذارد، بعد آنها را بخواند تا صحنه رستاخیز را مشاهد کند، او چنین کرد و با نهایت تعجب دید اجزای مرغان از نقاط مختلف جمع شده، نزد او آمدند و حیات و زندگی را از سر گرفتند.قرآن در این زمینه میþگوید: و (بخاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت خدایا، به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میþکنی؟ فرمود: مگر ایمان نداری؟! عرض کرد: چرا، ولی میþخواهم قلبم آرامش یابد، فرمود: در این صورت چهار نوع از مرغان را انتخاب کن و آنها را (پس از ذبح) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز) سپس بر هر کوهی قسمتی از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوی تو میþآیند و بدان خداوند قادر و حکیم است (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است و هم توانائی بر جمع آنها دارد)بقره/259.
قصه های قرآن، حضرت آیت الله مکارم شیرازی

به نقل از سایت تبیان