حدیث طَیر
داستان مرغ بریان خوردن پیامبر
علاءالدین علی متقی هندی در کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال (420/15 به بعد) حدیث انس را با مختصر اختلاف لفظی به سه صورت از ابن عساکر دمشقی روایت کرده است، متن حدیث 422 چنین است: عن عَمرِ بنِ دینارٍ عَن اَنَسٍ قال: کُنتُ مَعَ رَسولِاللهِ فی بستانٍ فاُهدِی لَنا طائرٌ مَشوِیٌ فَقالَ: اللهم ائتِنی بأحبِّ الخَلقِ اِلَیکَ. فجاءَ علیُّ بنُ اَبی طالبٍ فَقُلتُ: رَسولُ اللهِ مَشغولٌ. فَرَجَع ثمّ جاء َ بعَدَ ساعة و دقّ البابَ وَرَدَدتُهُ مِثلِ ذلک. ثُمَّ قالَ رَسولُ اللهِ: یا أنسُ اَفتِح لَهُ فطالَ مارَدَدتَهُ. فَقُلتُ یا رسول الله. کُنتُ اَطمَعُ اَن یَکونَ رجُلاً مِن الانصارِ. فَدَخَل علیُّ بنُ ابی طالبٍ فأکَلَ مَعَهُ مِن الطَیرِ. فقال رسول الله صلی الله علیه و سلَّم: ألمرءُ یُحِبُّ قَومَه – یعنی: «عمرو بن دینار از انس بن مالک چنین روایت کرده است: با رسولالله در باغی بودیم. مرغ بریانی به ما هدیه کردند. پس پیغمبر فرمود: خدایا کسی را که از همهی خلق بیشتر دوست داری نزد من بفرست. پس علی بن ابی طالب بیامد و خواست نزد پیغمبر رود. من گفتم پیغمبر اکنون کاری دارد و مشغول است. پس او برگشت و بعد از ساعتی بازآمد و دقالباب نمود خواستم مثل دفعهی پیش او را برگردانم اما رسولالله فرمود:ای انس در را به روی علی بگشا او را زیاد معطل کردی. گفتم ای فرستادهی خدا طمع داشتم آن مرد یکی از انصار باشد. پس علی بن ابی طالب درآمد و با پیغمبر از آن مرغ بریان تناول کرد. پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: انسان قوم خود را دوست دارد» این حدیث را ابن عساکر و ابن النجّار روایت کردهاند. در بعض روایات نام اهداء کنندهی مرغ بریان ام سلیم مادر انس بن مالک و در بعض دیگر ام سلمه امالمؤمنین همسر رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است. بعضی هم به جای جوجه و مرغ، کبک گفتهاند. الفاظ و اشکال گوناگون این حدیث و اسناد آن از طرق اهل سنت به تفصیل در جلد چهارم عبقاتالانوار – که تمام کتاب به شرح این حدیث اختصاص دارد – و در اعیان الشیعه (353/1) مندرج است.
بیشتر بخوانید: در بیان اخلاق و آداب غذا خوردن آن حضرت
حدیث طیر را نه تنها علمای شیعه متواتر و قطعیالصدور میدانند بلکه گروهی از حافظان و محدثین بزرگ اهل سنت نیز صحت و اعتبار آن را تأیید نمودهاند (مقدمهی فتحالملک العلی) به علاوه بعض مشاهیر شیعه و سنی کتابهایی در شرح الفاظ و اسناد این حدیث تألیف کردهاند که نام بعض ایشان چنین است: 1) ابوجعفر جریر طبری مورخ و محدث مشهور (م 310 ق) به روایت عبقات 218/4؛ 2) حافظ ابوالعباس عقده کوفی (م 332 ق) به روایت عبقات 218/4؛ 3) حاکم نیشابوری شافعی (م 405/403ق) مفسر و محدث و مورخ معروف به روایت المستدرک علی الصحیحین 130/2، تاریخ بغداد، 473/5 و طبقات الشافعیة، 64/3 تألیف سبکی؛ 4) حافظ ابوطاهر حمدان از شاگردان حاکم نیشابوری – به روایت مقدمهی فتح الملک العلی؛ 5) ابوعبدالله ذهبی به روایت مقدمهی «فتح الملک العلی»؛ 6) ابوبکر مردویه اصفهانی (م 410 ق) محدث و مفسر و مورخ مشهور، به روایت عبقات 5/4؛ 7) حافظ ابونُعَیم اصفهانی (م 430 ق) جدّ علامه مجلسی و مورخ و محدث مشهور به روایت عبقات 5/4؛ 8) و از همه جامعتر و مهمتر کتاب چهارم از منهج دوم از اثر بزرگ تشیع عبقات الانوار تألیف علامة میر حامد حسین لکنهویی کنتوری نیشابوری است (م 1306 ق) که اختصاصاً دربارهی این حدیث شریف تألیف شده و اسناد صحت و تواتر آن را از طرق اهل سنت با ذکر نام روات و نقد هر حدیث به تفصیل ذکر کرده است.
منبع مقاله :
گروه نویسندگان، (1391)، دائرةالمعارف تشیع (جلد ششم)، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.