تذکر چند نکته ضرورت دارد و براى تصمیم گیرى صحیح شما مى تواند راهگشا باشد:1. از آنجایى که ازدواج یک عمر زندگى است دوراندیشى در آن بسیار لازم است. از این روى در انتخاب همسر باید ملاک هاى اساسى آن رعایت شود. ملاک هاى اصلى ایمان و اخلاق و نیز ملاک هاى فرعى چون مسایل اقتصادى و سن و خانواده بسیار مهم است. مسئله تفاوت سنى هم حائز اهمیت است.
2. یکى از ویژگى هاى سن بلوغ در دختر و پسر، این است که هر یک از آنها به طرف جنس مخالف جذب مى شود. دختران به طور طبیعى دوست دارند مورد عشق و علاقه قرار بگیرند و برعکس پسران معمولاً دوست دارند عشق بورزند و اظهار محبت و دوستى کنند. این محبت و دوستى نوعى پاسخ دادن و ارضا شدن غریزه جنسى آنان است و نمى تواند علامت عشق واقعى باشد. پسران بدون آنکه بدانند و به طور ناخود آگاه، از اظهار عشق به دختران و از التماس کردن و ناز کشیدن و امثال آن لذت مى برند در حالى که ممکن است دختران این کارهاى آنان را دلیل بر عشق واقعى آنها بدانند. عشق واقعى زمانى است که از روى اراده و اختیار و عقل و شعور باشد نه غریزه و طبیعت مادى. البته نوع دوستى و عشق دختران فرق مى کند و جهت آن بیشتر به طرف نوعى فداکارى است ولى عشق غریزى در پسران نوعى خودخواهى است.
به عبارت دیگر پسر دختر را براى خودش مى خواهد و اصل در این خواستن خود اوست نه دختر در حالى که عشق واقعى برعکس است. به هر حال به نظر ما به هیچ وجه نمى توان با این گونه ابراز علاقه ها امیدوار بود و باید حتما با همان چیزى که گفتیم عشق و علاقه او را به خود بیازمایید. خلاصه آن که رابطه تان را به دلیل ممنوعیت شرعى و اجتماعى با او قطع کنید و از او بخواهید اگر واقعا طالب شماست از راه عادى آن اقدام کند و اگر شرایطش را ندارد آن را فراهم کند و الا پاسخ شما منفى است.
3. نکته دیگر این که علاقه ها و دوستى هاى احساسى این ضرر را هم دارد که اجازه نمى دهد پسر و دختر از خصوصیات و روحیات یکدیگر کاملاً آگاه شوند ولى وقتى ازدواج کردند و مدتى گذشت به طور طبیعى عشق و احساسات آنها فروکش مى کند و تازه مى فهمد که در خیلى چیزها با هم توافق ندارند.
در ضمن خدا را شاکر باشید که خیلى زود از این نوع رابطه پنهانى پشیمان شده اید. مطمئن باشید که شما مورد نظر و رحمت خداوند قرار گرفته اید و از قطع ارتباط نگران نباشید حتى اگر مورد تهدید قرار گرفتید زیرا آبروى شخص مقابل نیز در خطر است و در نهایت وقتى قطع رابطه از طرف شما باشد نشانه پاکى شما است و در برابر دیگران این حرکت شما به خوبى قابل دفاع است؛ زیرا متأسفانه بسیارى از دخترانى که در دام افتاده اند، به جهت این گونه ترس و نگرانى ها نتوانسته اند از آن رها شوند و پیامدهاى منفى براى آنها در حال و حاضر و آینده بسیار زیادتر شده است. حساسیت و دل نگرانى شما در مورد رابطه پنهانى قبلى با فرد مورد نظر، تا حدى طبیعى مى باشد، اما براى این که از حالت سردرگمى و نگرانى خلاص شوید، تنها به امروز و وظیفه کنونى خود فکر کنید. درهاى گذشته و آینده را روى خود ببیندید. انسان هاى موفق فقط از گذشته درس مى گیرند، در زمان حال زندگى کرده و همواره آینده اى زیبا را در ذهنشان ترسیم مى کنند. حال که به تجربه گران بهایى دست یافته اید، نگذارید، نگرانى شما به خاطر اتفاقاتى که هنوز رخ نداده، انرژى شما را براى تلاش در جهت اصلاح، خودسازى و… کاهش داده و مانع حرکت تکاملى شما گردد. کاستى هاى گذشته خود را با عزم و اراده اى مستحکم جبران نمایید و با عبرت آموزى از گذشته و دستیابى به عوامل خطاهاى گذشته، راه آینده را با استوارى و صلابت بپیمایید و نگذارید غصه، تأسف و اندوه برگذشته، افق آینده را در نظر شما تیره و تار ساخته و پاى رفتن و حرکت شما را سست نماید؛ زیرا این حالت دور شدن از هدف و تسلیم دام شیطان شدن و از چاله به چاه افتادن است.
ممکن است شما از سوى فرد مورد نظر با برخوردهایى که پایه منطقى و عقلایى ندارد، رو به رو گردید. اما هرگز از یاد نبرید که گاهى اوقات حوادث ناگوارى براى انسان پیش مى آید که چاره اى جز کنار آمدن با آن به صورت فعّال نیست و سرزنش خود، دیگران و یا تن دادن منفعلانه به عوارض آن جز این که تأثیرات منفى بر روح و روان خود انسان داشته باشد نتیجه دیگرى به بار نخواهد آورد. گرچه شاید نتوانید تمام شرایط و امکانات موجود زندگى را بر وفق مراد خود فراهم نمایید ولى مى توانید خود را با شرایط موجود به گونه اى مناسب و فعال وفق داده و هماهنگ سازید که نه تنها از حالت نگرانى وضعیت موجود به درآیید بلکه با ابتکار، خلاقیت و بهره مند شدن از دیگر توانمندى هاى خود، زندگى شاد، بانشاط و همراه با موفقیتى را براى خود رقم زنید.
راه مقابله با قضاوت هاى سطحى دیگران و یا تهدیدهاى آنها، برخورد منفعلانه و تن دادن به خواسته هاى آنها نیست، بلکه بى توجهى و بى اعتنایى به حرکات و حرف هاى جاهلانه آنان است. نباید گفتار، کردار و تهدید وى مبناى تصمیم گیرى شما باشد و خداى ناکرده به اعتماد به نفس شما آسیب برساند. مطمئن باشید با اصلاح رابطه خود با خدایتان در قالب دورى از رابطه با نامحرم، خود او رابطه شما را با دیگران سر و سامان مى بخشد.
نکته پایانى شما باید به گونه اى تفکر و رفتار نمایید که تهدید و خواسته هاى نابجاى دیگران انرژى لازم را براى نفوذ به ناخودآگاه شما نداشته باشد و نتواند به خود باورى و اعتماد به نفس شما در انتخاب مسیر درستى که برگزیدید لطمه وارد سازد. «بشر آن قدرى که از فکر حوادث ناراحت مى شود، از خود آن حوادث زحمت نمى بیند».[1]
به هر حال هر کسى باید نسبت به پذیرش تبعات رفتارها و گزینش هاى خود برخوردى مسؤلانه داشته باشد و توجه داشته باشد که براى هر انتخابى، باید هزینه اى پرداخت؛ لذا با توجه به روح پاک و اعتماد به نفس قوى اى که در شما هست، شما مى توانید با توکل بر خداوند تبارک و تعالى از این مرحله با موفقیت عبور نمایید و مطمئن باشید او هرگز نمى تواند از دانسته هاى خصوصى زندگى تان سوء استفاده کند و اگر چیزى ادعا مى کند، صرفا تهدید پوچ و خالى است و ضررى از این ناحیه به شما وارد نخواهد شد. محکم و استوار در مقابل تهدیدهاى او ایستادگى کنید و از آن ترسى به دل راه ندهید.
پاورقی:
1- دیل کارنگى، آیین زندگى، ص 201.
2. یکى از ویژگى هاى سن بلوغ در دختر و پسر، این است که هر یک از آنها به طرف جنس مخالف جذب مى شود. دختران به طور طبیعى دوست دارند مورد عشق و علاقه قرار بگیرند و برعکس پسران معمولاً دوست دارند عشق بورزند و اظهار محبت و دوستى کنند. این محبت و دوستى نوعى پاسخ دادن و ارضا شدن غریزه جنسى آنان است و نمى تواند علامت عشق واقعى باشد. پسران بدون آنکه بدانند و به طور ناخود آگاه، از اظهار عشق به دختران و از التماس کردن و ناز کشیدن و امثال آن لذت مى برند در حالى که ممکن است دختران این کارهاى آنان را دلیل بر عشق واقعى آنها بدانند. عشق واقعى زمانى است که از روى اراده و اختیار و عقل و شعور باشد نه غریزه و طبیعت مادى. البته نوع دوستى و عشق دختران فرق مى کند و جهت آن بیشتر به طرف نوعى فداکارى است ولى عشق غریزى در پسران نوعى خودخواهى است.
به عبارت دیگر پسر دختر را براى خودش مى خواهد و اصل در این خواستن خود اوست نه دختر در حالى که عشق واقعى برعکس است. به هر حال به نظر ما به هیچ وجه نمى توان با این گونه ابراز علاقه ها امیدوار بود و باید حتما با همان چیزى که گفتیم عشق و علاقه او را به خود بیازمایید. خلاصه آن که رابطه تان را به دلیل ممنوعیت شرعى و اجتماعى با او قطع کنید و از او بخواهید اگر واقعا طالب شماست از راه عادى آن اقدام کند و اگر شرایطش را ندارد آن را فراهم کند و الا پاسخ شما منفى است.
3. نکته دیگر این که علاقه ها و دوستى هاى احساسى این ضرر را هم دارد که اجازه نمى دهد پسر و دختر از خصوصیات و روحیات یکدیگر کاملاً آگاه شوند ولى وقتى ازدواج کردند و مدتى گذشت به طور طبیعى عشق و احساسات آنها فروکش مى کند و تازه مى فهمد که در خیلى چیزها با هم توافق ندارند.
در ضمن خدا را شاکر باشید که خیلى زود از این نوع رابطه پنهانى پشیمان شده اید. مطمئن باشید که شما مورد نظر و رحمت خداوند قرار گرفته اید و از قطع ارتباط نگران نباشید حتى اگر مورد تهدید قرار گرفتید زیرا آبروى شخص مقابل نیز در خطر است و در نهایت وقتى قطع رابطه از طرف شما باشد نشانه پاکى شما است و در برابر دیگران این حرکت شما به خوبى قابل دفاع است؛ زیرا متأسفانه بسیارى از دخترانى که در دام افتاده اند، به جهت این گونه ترس و نگرانى ها نتوانسته اند از آن رها شوند و پیامدهاى منفى براى آنها در حال و حاضر و آینده بسیار زیادتر شده است. حساسیت و دل نگرانى شما در مورد رابطه پنهانى قبلى با فرد مورد نظر، تا حدى طبیعى مى باشد، اما براى این که از حالت سردرگمى و نگرانى خلاص شوید، تنها به امروز و وظیفه کنونى خود فکر کنید. درهاى گذشته و آینده را روى خود ببیندید. انسان هاى موفق فقط از گذشته درس مى گیرند، در زمان حال زندگى کرده و همواره آینده اى زیبا را در ذهنشان ترسیم مى کنند. حال که به تجربه گران بهایى دست یافته اید، نگذارید، نگرانى شما به خاطر اتفاقاتى که هنوز رخ نداده، انرژى شما را براى تلاش در جهت اصلاح، خودسازى و… کاهش داده و مانع حرکت تکاملى شما گردد. کاستى هاى گذشته خود را با عزم و اراده اى مستحکم جبران نمایید و با عبرت آموزى از گذشته و دستیابى به عوامل خطاهاى گذشته، راه آینده را با استوارى و صلابت بپیمایید و نگذارید غصه، تأسف و اندوه برگذشته، افق آینده را در نظر شما تیره و تار ساخته و پاى رفتن و حرکت شما را سست نماید؛ زیرا این حالت دور شدن از هدف و تسلیم دام شیطان شدن و از چاله به چاه افتادن است.
ممکن است شما از سوى فرد مورد نظر با برخوردهایى که پایه منطقى و عقلایى ندارد، رو به رو گردید. اما هرگز از یاد نبرید که گاهى اوقات حوادث ناگوارى براى انسان پیش مى آید که چاره اى جز کنار آمدن با آن به صورت فعّال نیست و سرزنش خود، دیگران و یا تن دادن منفعلانه به عوارض آن جز این که تأثیرات منفى بر روح و روان خود انسان داشته باشد نتیجه دیگرى به بار نخواهد آورد. گرچه شاید نتوانید تمام شرایط و امکانات موجود زندگى را بر وفق مراد خود فراهم نمایید ولى مى توانید خود را با شرایط موجود به گونه اى مناسب و فعال وفق داده و هماهنگ سازید که نه تنها از حالت نگرانى وضعیت موجود به درآیید بلکه با ابتکار، خلاقیت و بهره مند شدن از دیگر توانمندى هاى خود، زندگى شاد، بانشاط و همراه با موفقیتى را براى خود رقم زنید.
راه مقابله با قضاوت هاى سطحى دیگران و یا تهدیدهاى آنها، برخورد منفعلانه و تن دادن به خواسته هاى آنها نیست، بلکه بى توجهى و بى اعتنایى به حرکات و حرف هاى جاهلانه آنان است. نباید گفتار، کردار و تهدید وى مبناى تصمیم گیرى شما باشد و خداى ناکرده به اعتماد به نفس شما آسیب برساند. مطمئن باشید با اصلاح رابطه خود با خدایتان در قالب دورى از رابطه با نامحرم، خود او رابطه شما را با دیگران سر و سامان مى بخشد.
نکته پایانى شما باید به گونه اى تفکر و رفتار نمایید که تهدید و خواسته هاى نابجاى دیگران انرژى لازم را براى نفوذ به ناخودآگاه شما نداشته باشد و نتواند به خود باورى و اعتماد به نفس شما در انتخاب مسیر درستى که برگزیدید لطمه وارد سازد. «بشر آن قدرى که از فکر حوادث ناراحت مى شود، از خود آن حوادث زحمت نمى بیند».[1]
به هر حال هر کسى باید نسبت به پذیرش تبعات رفتارها و گزینش هاى خود برخوردى مسؤلانه داشته باشد و توجه داشته باشد که براى هر انتخابى، باید هزینه اى پرداخت؛ لذا با توجه به روح پاک و اعتماد به نفس قوى اى که در شما هست، شما مى توانید با توکل بر خداوند تبارک و تعالى از این مرحله با موفقیت عبور نمایید و مطمئن باشید او هرگز نمى تواند از دانسته هاى خصوصى زندگى تان سوء استفاده کند و اگر چیزى ادعا مى کند، صرفا تهدید پوچ و خالى است و ضررى از این ناحیه به شما وارد نخواهد شد. محکم و استوار در مقابل تهدیدهاى او ایستادگى کنید و از آن ترسى به دل راه ندهید.
پاورقی:
1- دیل کارنگى، آیین زندگى، ص 201.