چکیده
به آیات مدنی در سور مکی و آیات مکی در سور مدنی در اصطلاح «آیات مستثنی» اطلاق می شود.
پرداختن به آیات مستثنی ابتدا در روایات مکی و مدنی و گاه در روایات ترتیب نزول مورد توجه بود، سپس در آغاز سوره ها در کتابهای تفسیر، ناسخ و منسوخ و شمار آیات (عَدّ الآیات) و سپس به شکل مستقل در کتاب های علوم قرآنی مورد توجه قرار گرفت و فصلی را در این کتب ذیل بحث مکی و مدنی گشود و در سده های اخیر در کتابهای تاریخ قرآن نیز مورد توجه قرار گرفت و سرانجام تک نگاری هایی را در عصر حاضر به خود اختصاص داده است. این در حالی است که اساسا وجود آیات مستثنی به شکل کلی یا جزئی مورد اتفاق همگان نیست و درباره امکان وجود این دست از آیات، باورهای گوناگونی وجود دارد.
کلید واژه ها: آیات مستثنی، مکی، مدنی.
طرح بحث
قرآن مجید به عنوان معجزه ای پایدار و کتابنامه زندگی برتر از زمان نزول همواره عرصه دقتها و توجهات بوده و از این رهگذر از آفات و دستبردهای سهو و نسیان و نیز مکر و طغیان بر کنار مانده است.
وحیانی بودن کلام قرآن، شخصیت و اخلاق والای پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان مبلغ آن اعجاز درونی و زیبایی سرشار شکلی و محتوایی آیات قرآن و نظام ارزشی اسلام نسبت به اهتمام و علم به قرآن موجب گردید این کتاب آسمانی عاشقان خود را هماره به ظرائف و دقایق داخلی و خارجی خود معطوف کند. از همین روست که شناخت مکان و زمان نزول در کنار دیگر وجوه قرآن، به عنوان دستمایه های فهم بهتر قرآن، مجموعه علوم قرآنی را پدید آورده است.
از دیرباز در میان مفسران مرسوم بوده در آغاز تفسیر هر سوره، مکی و مدنی بودن سوره را یادآور شوند و در همین سرآغازها سخن از آیاتی می رود که در نزول با کل سوره همداستان نیستند و اصطلاحا آیات مستثنی خوانده می شوند و بنابراین هنگام تفسیر آن آیات، به یکباره فضای مفاهیم و برداشت از یک دوره نزول (مکی یا مدنی) به دوره دیگر منتقل می شود. این ویژگی فهم خاص متناسب با فضای نزول را به همراه خواهد داشت.
بررسی مستقل این دست آیات که پیش تر زیرمجموعه علم مکی و مدنی بوده اند، با عنوان دانش آیات مستثنی رهگشای توسعه علوم قرآنی و ارائه نظرات و باورهای سفته و صحیح است.
تعریف علم آیات مستثنی
پیشینیان از زمان صدر اسلام هنگام بر شمردن سوره های مکی و مدنی یا هنگام اشاره به مکی و مدنی بودن یک سوره، گاه آیاتی را از یک سوره استثناء می کردند که در نزول مخالف کل سوره است به عنوان مثال می گفتند: «سورةُ فلان مکیةٌ إلا ثلاثَ آیات منها» یا «نزلت بمکة سورةُ فلان سِوی خمسِ آیاتٍ مِن أخراها»1 بدین ترتیب چه بسا سوره ای مکی حاوی آیات مدنی و سوره ای مدنی حاوی آیات مکی، معرفی می شد. بنابراین اصطلاحاً به آیات مکی در سور مدنی و بالعکس آن «آیات مستثنی» اطلاق شد.
بر این اساس علم آیات مستثنی، علمی است که به کمک روایات و بهره گیری از تلویحات یا تصریحات قرآن به حوادث تاریخی دوران رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به تعیین آیات مکی در سور مدنی و بالعکس آن می پردازد. ابوالقاسم نیشابوری (م 406 ق) در کتاب التنبیه علی فضل علوم القرآن می نویسد:
مِن أشرفِ علومِ القرآنِ علمُ نزوله و جهاته … و الآیاتِ المَدَنیات فی السورِ المکیة و الآیاتِ المکیّاتِ فی السور المَدَنیّة و … 2
انواع آیات مستثنی
از آنجایی که در اصطلاح به آیات مکی در سوره های مدنی و آیات مدنی در سوره های مکی آیات مستثنی و در زبان عربی، «الآیات المستثناة»3 یا «الآیات المستثنات»4 گویند، دو نوع آیات مستثنی داریم: 1) آیات مستثنای مکی، یعنی آیات مکی در سور مدنی و 2) آیات مستثنای مدنی، یعنی آیات مدنی در سور مکی.
آیات مستثنای مدنی گاه در آغاز سور مکی، نظیر هشت آیه اول سوره کهف،5 گاه در میانه سور مکی، نظیر آیه 71 سوره مریم6 و گاه در پایان یک سوره مکی، نظیر سه آیه پایانی سوره نحل7 گزارش شده اند، اما آیات مستثنای مکی تنها در میانه سور مدنی، نظیر آیه 109 سوره بقره8 و گاه در پایان سور مدنی نظیر دو آیه پایانی سوره توبه،9 گزارش شده اند.
پیشینه علم آیات مستثنی
توجه به آیات مدنی در سور مکی و آیات مکی در سور مدنی از صدر اسلام مورد اهتمام صحابه و سپس تابعین بوده است و در روایتی که از ابن عباس (م 67 ق) درباره سوره های مکی و مدنی نقل شده و برای اولین بار ابوجعفر نحاس ( م 338 ق) آن را گزارش کرده است10 شاهد اهتمام وی هستیم. در میان تابعین نیز به ترتیب بیشترین آراء درباره آیات مستثنی از مقاتل بن سلیمان (م150 ق)11، قتادة (م 117 ق)12 و محمد بن سائب کلبی (م 146 ق) نقل شده است.
پرداختن به آیات مستثنی ابتدا در روایات مکی و مدنیِ کامل و گاه در روایات ترتیب نزول مورد توجه بود، سپس در آغاز سوره ها در کتابهای تفسیر، ناسخ و منسوخ و شمار آیات (عَدّ الآیات) و سپس به شکل مستقل در کتابهای علوم قرآنی مورد توجه قرار گرفت و فصلی را در این کتب، ذیل بحث مکی و مدنی گشود و در سده های اخیر در کتابهای تاریخ قرآن نیز مورد توجه قرار گرفت و سرانجام تک نگاری هایی را در عصر حاضر به خود اختصاص داده است.
اولین تألیفی که به برشمردن آیات مستثنی پرداخت مربوط به قرن دوم هجری توسط مقاتل بن سلیمان پدید آمده است. وی در تفسیر خود به شکل درخور توجهی در آغاز تفسیر هر سوره به آیات مستثنای آن سوره در صورت وجود آنها اشاره کرده است و شیوه ای را در بیان این آیات ابداع کرده است که تاکنون نیز در تفاسیر مورد پیروی است، یعنی همان ذکر آیات مستثنی در آغاز سخن از تفسیر هر سوره.
در قرن چهارم ابوجعفر نحّاس (م 338 ق) در کتاب الناسخ و المنسوخ فی القرآن کریم با تقطیع روایتی از ابن عباس، در آغاز سخن از هر سوره به ذکر آیات مستثنی می پردازد.
ابوالقاسم نیشابوری (م 406 ق) در کتاب التنبیه علی فضل علوم القرآن پس از برشمردن علوم مختلف مربوط به زمان و مکان نزول قرآن و نیز علم آیات مدنی در سور مکی و آیات مکی در سور مدنی دانستن این علم را از شروط جواز سخن گفتن درباره آیات قرآن دانسته اند و نوشته اند: «فهذه خمسةٌ و عشرون وَجهاً مَن لم یعرفْها و یمیّز بینَها لم یحلَّ له أن یتکلَّمَ فی کتابِ الله تعالی»13
همچنین در قرن پنجم، ابن سلامه (م410 ق) در کتاب الناسخ و المنسوخ به این آیات اهتمام می ورزد.
به نظر می رسد اولین فردی که آیات مستثنی را یکجا گردآوری کرد ابوعمرو دانی (م 444 ق) است، وی در کتاب البیان فی عدّ آی القرآن با استفاده از نقلی از قتادة (م 117 ق) که اصل آن را محاسبی در فهم القرآن گزارش کرده است (ص396 395) به ذکر آیات مستثنی از دیدگاه قتادة می پردازد.14
در قرن ششم شاهد اولین مباحث نظری و نقد و بررسی هایی درباره این آیات هستیم به عنوان مثال بغوی (م 516 ق) در تفسیر معالم التنزیل ذیل سوره انفال می نویسد:
سورةُ الأنفال مَدَنیّة و هی خمسٌ و سبعونَ آیةً. قیلَ إلا سبعَ آیاتٍ مِن قوله ﴿وَإِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ﴾ إلی آخِرِ سبعِ آیاتٍ، فإنّها نَزَلَت بمکة. و الأصح أنها نَزَلَت بالمدینة و إن کانت الوقعةُ بمکةَ.15
محمد بن عبدالله معروف به ابن عربی مالکی (م 543 ق) در کتاب الناسخ و المنسوخ خود می نویسد:
قیل إنّ سورةَ الانفال مدنیةٌ إلا قولَه تعالی ﴿وَإِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ…﴾ فإنْ کانَ هذا بنقلٍ صحیحٍ فَبِها و نِعمَت و إن کانَ بحکمِ الظن … فلایَصِحُّ هذا.16
رفته رفته این دسته آیات نام جدیدی به خود گرفت و با عنوان «آیاتٌ مستثناة» مورد اشاره قرار گرفت و در مورد نحوه دستیابی به آنها بحث شد از جمله ابن الحصّار (م 611 ق) می گوید:
و کل نوع مِن المکی و المدنی منه آیاتٌ مستثناةٌ، إلّا أنَّ مِن الناس مَن اعتمدَ فی الاستثناء علی الاجتهاد دونَ النقل.17
در قرن هفتم سخاوی (م 643 ق) در کتاب جمال القراء به شکل کامل و بی سابقه ای آیات مستثنی را بر می شمارد.18
جعبری (م 732 ق) در قرن هشتم در کتاب حُسن المدد فی فنّ العدد تعداد آیات مستثنای مکی و مدنی را بیان می کند و سپس در آغاز هر سوره، آنها را یادآور می شود.19
در همین قرن زرکشی (م 794 ق) اولین فردی است که این دسته از آیات را با عنوان «الآیات المدنیات فی السور المکیة» و «الآیات المکیات فی السور المدینة» به عنوان دو بخش از نوع «معرفة المکی و المدنی» وارد کتب علوم قرآن می کند. (ص 290287)
در قرن نهم هجری بود که ابن حجر عسقلانی (م 852 ق) آیات مستثنای مکی را انکار می کند. وی در کتاب فتح الباری می نویسد: «قد اعتنی بعضُ الأئمة بِبَیان ما نَزَلَ من الآیات بالمدینة فی السور المکیة»20 سپس سوره های مکی که پاره ای از آن را استثناء کرده اند بر می شمارد و ادامه می دهد: «و أما عکسُ ذلک و هو نزولُ شیئٍ مِن سورةٍ بمکة، تأخَّرَ نُزولُ تلک السورةِ إلی المدینةِ، فلَمْ أرَه إلا نادراً»21 و سپس تنها به یک مورد یعنی آیه 30 سوره انفال اشاره می کند و می گوید: «قیلَ نَزَلَت بمکة» اما در مقام انکار حتی این یک مورد نیز می نویسد: «هذا غریبٌ جدّاً» 22
سیوطی (م 911 ق) در قرن دهم هجری مفصل ترین گردآوری آیات مستثنی تا آن زمان را در کتاب الاتقان سامان می دهد و بعد از بیان اقوال گوناگون به نقد و بررسی آنها می پردازد و شماری را قبول و شماری را رد می کند.23 تلاش وی در این زمینه از دو جهت حائز اهمیت است یکی تفصیل و دیگری نقد و بررسی که هر دو بی سابقه است.
ابوعبدالله زنجانی نیز در کتاب تاریخ قرآن خود به برشمردن این آیات پرداخته است. همچنین آیت الله معرفت رحمه الله در مقام نقد و انکار تمامی آیات مستثنی اعم از مکی یا مدنی به شکل نسبتاً کامل اقوال مختلف را جمع آوری و نقد نموده است.
از مفصل ترین تألیفات در این زمینه کتاب المکی و المدنی فی القرآن الکریم اثر عبدالرزاق حسین احمد است که تا پایان سوره إسراء، آنچه آیه مستثنی وجود دارد را معرفی و به قائلان آن نسبت داده و جز دو مورد، همگی را نقد نموده است؛ ولی در کتاب خود بحث را به شکل مصداقی پیش برده و وارد بحث نظری نشده است.
در عصر حاضر دکتر جعفر نکونام از جمله کسانی است که به شکل ضمنی به بحث امکان وجود آیات مستثنی پرداخته است و با ادله ای آن را انکار نموده است.24
سیر نگارشهای آیات مستثنی
چنانکه پیش تر اشاره شد نگارش هایی که به این آیات پرداخته اند شش دسته هستند که عبارتنداز: 1. کتاب های ناسخ و منسوخ 2. کتابهای عدّ الآیات 3. تفاسیر 4. کتاب های علوم قرآنی 5. کتاب های تاریخ قرآن 6. تک نگاری ها.
در اینجا به ترتیب تاریخی، در هر قرن مهم ترین تألیفاتی که به آیات مستثنی پرداخته اند را برمی شماریم و مختصری درباره چگونگی پرداختن آن تألیفات به این آیات توضیح می دهیم.
قرن دوم
در قرن دوم هجری مقاتل بن سلیمان (م150ق) طی تفسیر خود، در آغاز هر سوره بعد از بیان مکی یا مدنی بودن سوره، آیه یا آیاتی را از آن استثناء نموده است. وی گاه به سبب نزول آیاتی که استثناء می کند، به عنوان دلیل سخنش، اشاره می کند، نظیر: «سورة أنعام مکیة کلُّها إلا … و قولَه ﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَی عَلَی اللَّهِ کَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِیَ إِلَیَّ﴾ نزلت فی مسیلمة».25 موارد دیگر را می توان در آغاز سوره های هود، حج و … مشاهده نمود.
مقاتل در استثنای آیات مستقیماً نظر می دهد و هیچ گاه سخن خود را به قول کسی مستند نمی کند. وی به عنوان اولین فردی است که به این شیوه یعنی بر شمردن آیات مستثنی در آغاز هر سوره عمل کرده است، 68 آیه مستثنای مدنی را در 14 سوره مکی و 3 آیه مستثنای مکی را در 2 سوره مدنی بر می شمارد.
قرن سوم
در قرن سوم هجری ابو عبدالله محاسبی (م 243 ق) در قسم ششم از کتاب فهم القرآن با سند «حدثنا عبدالله بن بکر قال: حدثنا سعیدٌ عن قَتادةَ» روایتی را نقل می کند که آنچه در مدینه نازل شده است را برمی شمارد و ضمن آن قتادة (م 117 ق) به آیات مستثنای مکی و مدنی اشاره می کند.26
قرن چهارم
در قرن چهارم ابو اسحاق زجّاج (م 311 ق) در کتاب معانی القرآن و اعرابه در آغاز تفسیر هفت سوره مکی27 به نوزده آیه مستثنای مدنی اشاره می کند و بنابراین آیه ای را مستثنای مکی نمی داند. وی هنگام اشاره به آیات مستثنی نه سخن خود را به گفته کسی مستند می کند و نه دلیلی ذکر می کند.28
در همین قرن ابوجعفر نحّاس (م 338 ق) از جمله کسانی است که در کتاب الناسخ و المنسوخ فی القرآن الکریم به برشمردن آیات مستثنی می پردازد. وی در آغاز ذکر مباحث نسخ در هر سوره با ذکر سند، به مکی یا مدنی و آیات مستثنای آن سوره می پردازد. نحاس بیشتر در تعیین نوع سوره و آیات مستثنی از روایتی که از یموت بن مزرّع (م304 ق) با سند خود از ابن عباس نقل می کند به شکل تقطیع شده بهره گرفته است و در بسیاری از موارد آن را اینگونه گزارش می کند: «حدثنا یموت بإسناده عن ابن عباس»29 وی سند کامل و قسمت اول این روایت که سیوطی آن را به شکل یکجا در الاتقان از همین منبع نقل کرده است30 را در آغاز سخن از سوره انعام بیان می کند.31
گفتنی است که وی در غالب موارد بعد از بر شمردن آیات مستثنی به یاد کرد سبب نزول آن آیات به عنوان دلیلی بر ادعای مطرح شده، می پردازد.32
نحاس مجموعاً دوازده سوره را دارای آیات مستثنی معرفی می کند که همگی مکی هستند، بنابراین آیات مستثنای آنها مدنی است و عبارتند از: انعام، نحل، حج، شعراء، لقمان، سجده ، زمر، تغابن، مزمل، ابراهیم، رعد و صافات.33
قرن پنجم
در قرن پنجم ابن سلامه (م410 ق) در کتاب الناسخ و المنسوخ در آغاز بیان آیات منسوخ هر سوره بعد از بیان مکی یا مدنی بودن سوره ها به سه شیوه به ذکر آیات مستثنی می پردازد: 1) صرفاً اشاره به عدد آیات مستثنی می کند.34 شاید به سبب شهرت استثنای این آیات به آنها اشاره نمی کند. 2) علاوه بر بیان تعداد آیات مستثنی به ذکر آنها نیز می پردازد.35 علاوه بر بیان تعداد و خود آیات مستثنی به ذکر سبب نزول آن آیات نیز اهتمام دارد.36
در همین قرن ثعلبی ( م 427 ق) در کتاب تفسیر خود، الکشف و البیان در آغاز تفسیر سوره ها به ذکر آیات مستثنی پرداخته است.37
نیز در همین قرن، مکی بن ابیطالب (م 437 ق) در کتاب الایضاح لناسخ القرآن و منسوخه به شکل مختصر در آغاز پنج سوره به ذکر آیات مستثنی می پردازد.38
باز در قرن پنجم، ابوعمرو دانی (م 444 ق) در کتاب البیان فی عدّ آی القرآن به نحو نیکو و بی سابقه ای به بحث آیات مستثنی در آغاز هر سوره پرداخته است و سپس از عدد آیات آن سوره که موضوع اصلی کتاب است سخن گفته است.
وی ابتدا در اوائل کتاب با سند خود تا قتادة روایتی از وی درباره آیات و سور مکی و مدنی را می آورد و همه آیاتی که قتادة از سور مختلف استثناء می کند را از میانه روایت به آخر آن انتقال می دهد و کنار هم از قول قتادة ذکر می کند.39 سپس در آغاز سور ضمن برشمردن آیات مستثنی به قائل یا قائلین آن نیز اشاره کرده است. مثلاً ذیل سوره انعام می نویسد:
مکیة، إلا ثلاثَ آیات منها نزلت بالمدینة مِن قوله تعالی ﴿قُلْ تَعَالَوْا﴾ إلی قوله تعالی ﴿لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ﴾ هذا قول
ابن عباس و مجاهد و عطاء بن یسار و الکلبی.40
وی همچنین به اقوال گوناگون نیز اشاره می کند و تفاوت آنها را می نمایاند.41 همچنان که در پاره ای موارد اقوال برخی صحابه یا تابعین را با سند ذکر می کند یا سبب نزول آیه یا آیات مستثنی را نیز بیان می کند.42
در همین قرن، ابوالحسن ماوردی (م 405 ق) در تفسیر خود، النکت و العیون، به نحو کامل و جامعی در آغاز تفسیر هر سوره به ذکر آیات مستثنی به همراه قائل یا قائلین آن43 و گاه ذکر سبب نزول آن آیات44می پردازد.
قرن ششم
در قرن ششم هجری ابو محمد بغوی (م 516 ق) طی کتاب تفسیر خود با نام معالم التنزیل در آغاز تفسیر سور به آیات مستثنایی که بیشتر شهرت دارند اشاره می کند و در موارد اندکی قائل یا قائلین آن رأی را بیان می کند.45
در همین قرن ابن عطیه اندلسی (م 546 ق) در کتاب المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز در آغاز تفسیر هر سوره آراء و نظرات صحابه و تابعین راجع به آیات مستثنی را بیان می کند. نکته جالب این است که وی بعد از بیان آراء، گاه نظرات خود را نیز در این مورد یاد می کند، گاه، دفع دخل مقدر می کند46 و گاه، شماری از آیات که نقلی در استثنای آن نیامده؛ ولی به نظر وی مستثنی هستند را اشاره می کند.47 در همین قرن امین الاسلام طبرسی (م 548 ق) در تفسیر مجمع البیان در آغاز تفسیر هر سوره به ذکر اقوال مختلف راجع به آیات مستثنای هر سوره اشاره می کند؛ ولی سندی ارائه نمی دهد و گاه به سبب نزول آن آیه یا آیات اشاره می کند. او تقریباً به اکثر سوره هایی که گفته اند دارای آیات مستثنی است اشاره کرده و حتی به مواردی که آیه یا آیاتی را به لحاظ مکان نزول استثناء کرده اند و در واقع مشخصاً به لحاظ زمان اینگونه نیست، اشاره کرده و آن را به قائلش منسوب می دارد.48
از آنجایی که دیگر مفسران در همین قرن نظیر ابن جوزی (م 597 ق) در زاد المسیر و قرون بعدی نظیر رازی (م 606 ق) در مفاتیح الغیب، قرطبی (م 671 ق) در الجامع لاحکام القرآن، خازن (م 725 ق) در لباب التأویل، نظام الدین نیشابوری (م 728 ق) در غرائب القرآن، ابوحیان (م 745 ق) در البحر المحیط، ابن کثیر (م 774 ق) در تفسیر القرآن العظیم، بقاعی (م 885 ق) در مصاعد النظر للإشراف علی مقاصد السور و تفسیر نظم الدرر، آلوسی (م 1270 ق) در روح المعانی و دیگران عموماً همچون طبرسی و ابن عطیه عمل کرده اند به همین اشاره بسنده می کنیم و در ادامه اقسام دیگر کتبی که به این بحث پرداخته اند و شیوه ای نوین در ارائه این آیات داشته اند را بررسی می کنیم.
قرن هفتم
در قرن هفتم هجری سخاوی (م 643 ق) در کتاب جمال القراء به شکل کامل و بی سابقه ای به ذکر یکجای آیات مستثنی می پردازد و اقوال ابن عباس، قتادة، مقاتل و کلبی را در این باره بیان می کند.49 البته وی این مطالب را تحت عنوان خاصی بیان نمی کند، بلکه در پایان می نویسد: «فهذا جمیعُ المختلَف فی تنزیله، ذکرتُه و ما لم أذْکُرْه من السور، فلا خلافَ فیه و هو علی ما ذَکَره عطاءُ الخراسانی فی المکی و المدنیّ»50 از همین جا روشن می شود که وی این مطالب را به عنوان سوره های «مختلَفٌ فیها» بیان کرده است.
قرن هشتم
در قرن هشتم ابراهیم بن عمر جعبری (م 732 ق) در کتاب حُسن المدد فی فنّ العدد که به برشمردن تعداد آیات هر سوره در مذاهب مختلف اختصاص دارد در پایان باب هشتم کتاب که درباره سور مکی و مدنی است می نویسد:«و دَخل مِن آی المدنی فی المکی أربعون آیه و دَخل مِن آی المکی فی المدنی خمسُ آیات سأنصُّ علی کل منها فی سورِها إن شاء الله تعالی»51 بنابراین وی تعداد آیات مستثنای مدنی را چهل و تعداد آیات مستثنای مکی را پنج آیه می داند. وی سپس چنانکه وعده داده بود در آغاز هر سوره آیات مستثنی را از قول قائلین آنها معرفی می کند.
در همین قرن، بدر الدین زرکشی (م794 ق) درگامی بلند در کتاب البرهان اقدام به گردآوری آیات مستثنی در باب مکی و مدنی نمود. وی ضمن بر شمردن آیات مستثنای مکی و مدنی مستقیماً آیه یا آیاتی را از سوره ای استثنا و سپس در غالب موارد، سبب نزول را به شکل اجمالی بیان می کند. گفتنی است وی جز در یک مورد کلام خود را به کسی اسناد نمی دهد و آن در پایان این دو بخش است که می نویسد: «سورة «أرأیت» مکیة إلا قولَه ﴿فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ﴾ إلی آخرها فإنها مدنیة، کذا قال مقاتلُ بنُ سلیمان.»52 اما که با مراجعه به تفسیر مقاتل بن سلیمان، اثری از این استثناء نمی یابیم؛ جز اینکه مقاتل در ذیل تفسیر این آیه مراد از آن را منافقین می داند و شاید زرکشی با توجه به این مطلب این آیات را مدنی النزول دانسته است.
زرکشی نه سوره مکی و پنج سوره مدنی را حاوی آیات مستثنی معرفی می کند.53
قرن نهم
در قرن نهم محمد بن یعقوب فیروزآبادی (م 817 ق) در کتاب بصائر ذوی التمییز در فصل ششم در کنار موضوعاتی که به بحث مکی و مدنی مربوط می شود به ذکر آیات مدنی در سور مکی و آیات مکی در سور مدنی می پردازد و عیناً سخنان زرکشی را تکرار می کند بدون اینکه از وی ذکری به میان آورد و تنها اختلافی که مشاهده می شود این است که زرکشی از سوره اعراف آیات 163 تا 171 را استثناء می کند و فیروزآبادی آیات 163 تا 165 را استثناء کرده است.54
وی همچنین در جلد اول کتاب بعد از هشت فصل مقدماتی به تک تک سوره ها براساس ترتیب مصحف می پردازد و در آغاز به مکان نزول هر سوره اشاره می کند و مکی یا مدنی بودن هر سوره، آیات مستثنای آن را بر می شمارد. با مقایسه آنچه وی در آغاز هر سوره می نویسد با آنچه پیش تر آورده بود در می یابیم که اختلافاتی قابل توجه بین آنها وجود دارد55 و گویا آنچه وی در آغاز هر سوره می آورد نظر و باور خود اوست، چرا که وی در آغاز سخن از سوره نحل می نویسد:
هذه السورةُ مکیةٌ إلا قولَه «وَإِنْ عَاقَبْتُمْ» إلی آخِرِ السورةِ و قیل أربعون آیةً مِنها مکیةٌ و الباقی مدَنیّ. و الأولُ أولی.56 این در حالی است که در فصل ششم، چهل آیه اول سوره نحل را مکی و بقیه آیات را مدنی معرفی کرده بود.57
ابن حجر عسقلانی (م852 ق) در همین قرن، در شرح خود بر صحیح بخاری 24 سوره مکی را نام می برد و پس از هر یک به بخشی که در مدینه نازل شده اشاره می کند و تنها به یک سوره مدنی یعنی انفال اشاره و آیه ﴿وَإِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا﴾(انفال: 30) را از قول دیگران مستثنای مکی معرفی می کند.58
قرن دهم
در قرن دهم سیوطی (م911ق) نیز در نوع اول الاتقان به گردآوری آیات استثناء می پردازد و می گوید تمامی آیاتی که ادعا شده مستثنی هستند را طبق اصطلاح مشهور جمع آوری کرده ام:
قلت: و ها أنا أذکر ما وقفْتُ علی استثنائه من النوعَین مستوعباً ما رأیتُه مِن ذلک علی الاصطلاح الأول دونَ الثانی و أشیرُ إلی أدلة الاستثناء … و لا أذکر الأدلة بلفظها، اختصاراً و إحالة علی کتابنا «أسباب النزول»59
وی سپس به شکل گسترده ای به ذکر آیات مستثنی می پردازد و از 52 سوره نام می برد.60 وی در غالب موارد، مستثنی بودن آیات را به قائل آن نسبت داده یا به منبعی که از آن نقل کرده ارجاع می دهد یا سبب نزول آن را بیان می کند.
قرن چهارده
در قرن چهاردهم نیز می توان به تاریخ قرآن ابوعبدالله زنجانی اشاره کرد که ذیل فصل نهم فی تاریخ نزول السور ضمن اشاره به تاریخ نزول سور، آیات مستثنی را متذکر می شود. وی 35 سوره مکی را یاد می کند و آیاتی از آنها را استثناء می کند و همین طور چهار سوره مدنی را یاد می کند که بخش هایی از آنها طبق اصطلاح مشهور مکی است.61
در سده حاضر تلاش هایی درباره این علم صورت گرفته است که می توان به آنچه آیت الله معرفت رحمه الله در جلد اول التمهید در این باره آورده است اشاره کرد. وی تحت عنوان «آیاتٌ مستثنیاتٌ» به برشمردن 53 سوره (40 سوره مکی و 13 سوره مدنی) پرداخته و آیاتی که از آنها مستثنی معرفی شده اند را ذکر کرده و سپس همگی را رد نموده است.62
همچنین عبدالرزاق حسین احمد در کتاب المکی و المدنی فی القرآن الکریم که پایان نامه کارشناسی ارشد وی در دانشگاه مدینه است، پس از ذکر مقدماتی به شکل کامل و جامع تمام آیاتی که از اول قرآن تا پایان سوره إسراء مستثنی معرفی شده اند را از تفسیر مقاتل (م 150 ق) تا تفسیر آلوسی (م1270 ق) نقل کرده است و سپس به نقد و بررسی آنها پرداخته و تنها دو مورد را پذیرفته است، یعنی آیه 114 سوره هود و آیه 110 سوره نحل.63
در سده حاضر می توان از کتاب أهم خصائص السور و الآیات المکیة اثر دکتر احمد عباس البدوی نام برد. وی مبحث پنجم از باب اول کتاب را با عنوان «بیان الآیات المدنیّة فی السور المکیة و الآیات المکیة فی السور المدنیّة» به برشمردن آیات مستثنی اختصاص می دهد و در این بخش به 36 سوره مکی و 2 سوره مدنی اشاره می کند. وی بعد از ذکر اقوال از کتب گوناگون و گاه از مصحف عثمانی که در برخی چاپ ها در حاشیه سوره ها آیات مستثنی را بر شمرده است به بررسی آنها می پردازد و گاه از نظرات سید قطب و رشید رضا نیز بهره می گیرد.64 آخرین اثری که در این بخش معرفی می کنیم کتاب خصائص السور و الآیات المدینه اثر دکتر عادل محمد صالح استاد دانشگاه الملک عبدالعزیز سعودی است که فصل سوم کتاب خود را به برشمردن آیات مکی در سوره مدنی و آیات مدنی در سور مکی اختصاص داده است و به 35 سوره مکی و دو سوره مدنی اشاره می کند و بیشتر به شرح و توضیح آیات مستثنی و دلیل استثناء آنها می پردازند و کمتر آنها را نقد و بررسی می کند.65
آراء و نظرات دانشمندان درباره امکان وجود آیات مستثنی
با اینکه در مورد وجود آیات مستثنی چهار حالت محتمل است یعنی وجود هر دو نوع آیات مستثنای مکی و مدنی، عدم وجود هیچ یک و وجود یک نوع و عدم وجود دیگر اما در میان دانشوران علوم قرآنی عملاً سه باور و نظر وجود دارد.
باور اول
رایج ترین باور، پذیرش هر دو نوع آیات مستثنی است. ریچارد بل در این باره می نویسد:
محققان مسلمان همواره اذعان دارند که سوره ها حالت ترکیب و تلفیق یافته دارند، یعنی سوره ای که به عنوان مکی ممتاز است، ممکن است یک یا چند آیه مدنی داشته باشد و بالعکس.66
همچنین این باور کهن ترین باور نیز محسوب می شود، چنانکه از ابن سیرین (م 110 ق) نقل شده در جواب شعبی که نزول آیه ﴿قُلْ أرَأیْتُمْ إِنْ کانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ کَفَرْتُمْ بِهِ وَ شَهِدَ شَاهِدٌ مِّنْ بَنِی إِسْرائِیلَ عَلَی مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اسْتَکْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ﴾ (احقاف: 10) درباره عبدالله بن سلام را انکار می کرد و می گفت وی در مدینه اسلام آورد و سوره احقاف مکی است، گفته است: «لایمتنع أن تکون السورة مکیة و بعضها مدنی و بالعکس»67
از دیگر باورمندان این نظر مقاتل بن سلیمان (م150 ق) است. وی در تفسیر خود، هم پاره ای سور مکی را حاوی آیات مدنی می داند و هم شماری از سوره های مدنی را حاوی آیات مکی می داند.
و نیز ابوالقاسم نیشابوری (م 406 ق) از دیگر باورمندان این رأی است که شناخت آیات مدنی در سور مکی و بالعکس را «مِن أشرف علوم القرآن» دانسته است.68 همچنین از ابوالحسن بن الحصّار (م 611 ق) نقل است که گفته: «وکلُّ نوع من المکی و المدنی منه آیاتٌ مستثناة».69
گویا سیوطی (م 911 ق) نیز بر این باور است، چرا که وی بعد از اینکه در نوع اول الاتقان می نویسد: «و ها أنا أذکر ما وقفتُ علی استثنائه من النوعَین»، آنچه نادرست می داند را نقد و رد می کند و موارد متعددی از دو نوع آیات مستثنی را یا صریحاً صحیح می داند یا با سکوت از نقد، تأیید می کند.70
این باور در حال حاضر مورد تأیید و قبول بسیاری از اندیشوران علوم قرآنی است و می توان گفت جمهور دانشوران بدان اذعان دارند، به عنوان مثال علامه طباطبایی رحمه الله از جمله کسانی است که معتقد است آیات مستثنی به طور کلی در اصل تألیف نبوی وجود نداشته است؛ چون پیامبر صلی الله علیه و آله آیات را بر اساس ترتیب نزول چینش می فرمودند، لذا آیات مکی در سور مکی و آیات مدنی در سور مدنی جای گرفتند؛ اما هنگام تألیف و جمع قرآن توسط صحابه مکان پاره ای آیات دگرگون شد و شماری از آیات در سوری قرار گرفتند که به لحاظ نزول با آنها مجانست نداشتند و گاه روایات اسباب نزول بیانگر آیاتی مکی در سور مدنی و بالعکس آن است. ایشان می نویسند:
أنّ وقوعَ بعضِ الآیاتِ القرآنیة التی نزلت متفرقةً موقعُها الذی هی فیه الآنَ، لمْ یَخْلُ عن مداخلةٍ مِن الصحابة بالاجتهاد کما هو ظاهرُ روایاتِ الجمع الأولِ و قد تقدمتْ.71
سپس در مقام اقامه دلیل به روایات مستفیضی از شیعه و سنی مبنی بر اینکه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و مسلمانان صدر اسلام پایان سوره ها را با نزول بسمله در می یافتند، استناد می کند و از آنها نتیجه می گیرد که ترتیب چینش آیات در سور نزد پیامبر، ترتیب نزول بوده است.
و یدلّ علی ذلک الروایاتُ المستفیضة التی وردَت مِن طرق الشیعة و اهل السنة أنَّ النبی صلی الله علیه و آله و المؤمنین إنما کانوا یَعلمون تمامَ السورةِ بنزول البسمَلة.72
سپس به سه روایت از اهل سنت و روایتی از طریق شیعه از امام باقر علیه السلام اشاره می کنند و می افزایند:
و الروایات کما تری صریحةٌ فی دلالتها علی أنّ الآیات کانت مرتبةً عند النبی صلی الله علیه و آله بحسب ترتیب النزول فکانت المکیاتُ فی السور المکیة و المدنیاتُ فی السور المدنیّة. اللهم إلّا أن یُفرَض سورةٌ نزل بعضُها بمکة و بعضُها بالمدینة و لا یتحقق هذا الفرضُ إلا فی سورةٍ واحدةٍ.73
آنگاه ایشان می گویند لازمه این باورِ برخاسته از روایات این است که اختلاف مکان آیات را ناشی از اجتهاد صحابه بدانیم چرا که روایات اسباب نزول بی شماری هست که دلالت دارد آیات فراوانی در سوره های مدنی در مکه نازل شده اند و بالعکس.74
علامه در مواردی نیز در کنار احتمال دخالت صحابه، احتمال جایگذاری پاره ای آیات خلاف ترتیب طبیعی نزول توسط پیامبر صلی الله علیه و آله را نیز مطرح کرده اند از جمله ذیل آیه سه سوره مائده75 و آیه 33 سوره احزاب.76
علامه، دلیل دومی که برای چینش نبوی بر اساس ترتیب نزول اقامه می کنند مصحف امام علی علیه السلام است که براساس ترتیب نزول بوده است.
ویؤید ذلک ما فی الاتقان عن ابن حجر و قد ورد عن علیٍّ أنه جمع القرآنَ علی ترتیب النزول عقبَ موت النبی صلی الله علیه و آله.77
علامه رحمه الله با اینکه بسیاری از روایات آیات مستثنی را غالباً در آغاز تفسیر سوره یا در اولین بحث روایی سوره نقد می کند78و آنها را مخالف سیاق و ناشی از اجتهاد می داند؛ ولی گاه با توجه به سبب نزول مواردی از استثنا آیات را نیز می پذیرد، نظیر آیات 20 18 سوره سجده که آنها را برخلاف مکی بودن سوره مدنی انگارد79 و گاه با توجه به سیاق، آیاتی را مستثنی می داند، نظیر آیات 42 41، 106 به همراه چند آیه بعد از آن و سه آیه پایانی سوره نحل که آنها را مدنی النزول و بقیه سوره را مکی می پندارد.80 یا درباره آیات 33 17 سوره قلم معتقد است که به مدنی شبیه ترند تا به مکی،81 همچنین آیات 35 19 سوره معارج را با توجه به سیاق مدنی می شمارد82یا آیه 20 سوره مزمل.83 نیز احتمال می دهند آیات 22 تا آخر سوره دهر مکی84 و آیات چهارده تا آخر سوره اعلی نیز مدنی باشد.85 بنابراین ایشان عملاً آیات مستثنای مدنی و مکی را باور دارند.
گفتنی است که ایشان توقیفیت چینش همه آیات براساس تألیف پیامبر صلی الله علیه و آله را نمی پذیرند و به روایات جمع اول قرآن استناد می کنند و سپس دلیل اجماع و تواتر مخالفان خود را نقد می کنند.86 ایشان می نویسند:
هذا ما یدل علیه ظاهرُ روایات البابِ المتقدمة، لکن الجمهور أصروا علی أنّ ترتیبَ الآیات توقیفی، فآیاتُ المصحفِ الدائرِ الیومَ و هو المصحفُ العثمانی مرتبةٌ علی ما رتَّبها علیه النبیُّ صلی الله علیه و آله باشارةٍ مِن جبریل و أوَّلوا ظاهرَ الروایات بأنَّ جمعَ الصحابة لم یکن جمعَ ترتیبٍ و انما کان جمعاً لِما کانوا یَعلمونَه و یَحفظونَه عن النبی صلی الله علیه و آله مِن السور و آیاتِها المرتبةِ بینَ الدفتَین و فی مکانٍ واحد. و أنت خبیرٌ بأنَّ کیفیةَ الجمعِ الاول الذی تدل علیها الروایاتُ، تدفَعُ هذه الدعوَی دفعاً صریحاً.87
باور دوم
باور دوم، پذیرش آیات مستثنای مدنی به شکل مطلق و بعید دانستن آیات مستثنای مکی است. به دیگر بیان شماری از دانشوران علوم قرآنی آیات مستثنای مدنی را باور دارند؛ ولی آیات مستثنای مکی را شاذ و نادر و غریب می شمارند در حالی که در سخن آنان انکار قاطع ملاحظه نمی شود از جمله محمد بن أحمد کلبی معروف به ابن جُزَّیْ (م741 ق) در مقدمه تفسیرش، التسهیل لعلوم التنزیل، می نویسد:
و قد وقعت آیاتٌ مدنیّة فی سور مکیة، کما وقعت آیاتٌ مکیة فی سور مَدَنیة و ذلک قلیل، مختلَفٌ فی أکثره.88
همچنین ابن حجر عسقلانی (م 852 ق) از کسانی است که وجود آیات مستثنای مدنی را می پذیرد؛ ولی وجود آیات مستثنای مکی را نادر و غریب می شمارد. وی در شرح خود بر صحیح بخاری بعد از برشمردن آیات مستثنای مدنی می گوید: «و اما عکس ذلک و هو نزول شیء مِن سورةٍ بمکة تأخَّرَ نزولُ تلک السورة إلی المدینة فلم أرَه إلا نادراً» و سپس تنها به آیه سی سوره انفال اشاره می کند و می گوید: «قیل نزلت بمکة» اما در مقام انکار حتی این یک مورد نیز می نویسد: «هذا غریبٌ جدّاً».89
ابن حجر در عبارت فوق چگونگی تحقق آیات مستثنای مکی را اینگونه وصف می کند که باید آیاتی از یک سوره نازل شود؛ ولی در سوره ای قرار نگیرد و مدتی بلاتکلیف باقی بماند تا اینکه بعد از هجرت، سوره ای نازل شود و آن آیات در آن سوره قرار گیرند و در همین عبارت کوتاه «و هو نزول شیء من سورة بمکة تأخر نزول تلک السورة إلی المدینة» دلیل این غرابت و استبعاد را گوشزد کرده است.
گذشته از این افراد، شماری نیز صریحاً آیات مستثنای مکی را مردود یا مستبعد ندانسته اند، بلکه به گاه سخن از آیات مستثنی با سکوت درباره این نوع از آیات مستثنی و بی تفاوتی در اشاره به آنها به نوعی این قسم را انکار نموده اند.
مثلاً ابوجعفر نحاس (م 338 ق) در کتاب الناسخ و المنسوخ خود بعد از نقل باور قتادة درباره نزول دو آیه از سوره مکی ابراهیم در مدینه می نویسد:
و الذی قال قتادةُ لایمتنعُ، قد تکون السورةُ مکیةً ثم یَنزل الشیءُ بالمدینة فیأمُرُ رسولُ الله صلی الله علیه و آله بِجعْله فیها و لایکون هذا لأحدٍ غیرِ رسولِ الله صلی الله علیه و آله لِما یأتیه من الوحی بذلک، إذ کان تألیفُ القرآن معجِزاً لا یُوخَذُ إلا عن الله تعالی و عن رسوله و عن الجماعة الذین لایلحقهم الغلطُ و لایتواطئون علی الباطل.90
از آنجایی که وی در مقام تأیید قول قتادة مبنی بر وجود آیاتی مدنی در سوره ای مکی است، اقتضا می کرد که وی نه تنها این نوع جایگیری آیات، برخلاف نزول کل سوره را تأیید کند، بلکه برای تقویت سخن خود اگر به عکس آن نیز باورمند بود آن را مورد اشاره قرار دهد، چرا که عکس این حالت بیشتر در مظان انکار است.
ابوبکر بیهقی (م 458 ق) در دلائل النبوه بعد از ذکر روایتی از عکرمه و حسن بصری که به ذکر سوری که در مکه و مدینه نازل شده اند می پردازند می نویسد:
و فی بعض السور التی نزلت بمکة آیاتٌ نزلت بالمدینة، فألحِقَت بها و قد ذکرْناها فی غیر هذا الموضع.91
در واقع وی خواسته بعد از ذکر روایت سور مکی و مدنی خاطر نشان سازد که سور مکی تماماً در مکه نازل نشده اند و گاه آیاتی از آنها در مدینه نازل شده اند؛ ولی از عکس آن سخن نگفته است.
همچنین ابن کثیر (م 774 ق) در کتاب فضائل القرآن خود بعد از تعریف اصطلاح مکی و مدنی می نویسد: «و أراد بعضُهم ضبطَ ذلک بضوابطٍ، فی تقییدها عُسرٌ و نظرٌ» و ادامه می دهد «و منهم مَن یقول: إن بعضَ السور نزل مرتین، مرةً بالمدینة و مرة بمکة و الله أعلم و منهم مَن یَستَثنِی مِن المکی، آیاتٍ یُدَّعَی أنها من المدنی کما فی سورة الحج و غیرِها. و الحقُّ ما دلَّ علیه الدلیلُ الصحیحُ و الله أعلم»92
در سده چهارده نیز شیخ محمد ابوزهره در کتاب المعجزة الکبری می نویسد:
إنّ الآیاتِ المکیةَ کانت تُوضَع فی السور المکیة و المدنیّة کذلک تُوضع فی السور المدنیّة إلا بعضَ آیاتٍ مدنیّةٍ وُضِعَت فی سورٍ مکیة و نبّه إلیها.93 در مورد او نیز همین گمان وجود دارد که آیات مستثنای مکی را باور نداشته است وگر نه آن را نیز متذکر می شد.
باور سوم
باور سومی که در میان نواندیشان سده های اخیر و معاصر پدیدار شده است انکار هر دو نوع آیات مستثنای مدنی و مکی است.
محمد رشید رضا (م 1354 ق) در این باره معتقد است که وجود آیات مدنی در سور مکی و بالعکس قابل قبول نیست مگر روایتی با سند صحیح و متنی صریح و عاری از معارض و احتمال خلاف، آیه ای را استثناء کند. وی می نویسد:
لَمّا کان وجودُ آیاتٍ مدنیة فی سورة مکیة أو آیاتٍ مکیة فی سورة مدنیة خِلافَ الأصل، فالمختار عدمُ قبول القول به إلّا إذا ثبتَ بروایةٍ صحیحةِ السند، صریحةِ المتن، سالمةٍ من المعارضة و الاحتمالِ.94
روشن است که سختگیری وی درباره روایتی که آیه ای را مستثنی معرفی کند گواه انکار عملی وی است گرچه احتمال آن را رد نمی کند.
آیت الله معرفت رحمه الله نیز از کسانی است که وجود آیات مستثنی را انکار می کند. وی معتقد است که اکثر کسانی که به این آیات باور دارند از روی حدس یا اجتهاد یا نقل ضعیف صحبت می کنند بدون استناد به نصی صحیح. وی می نویسد:
أنّ غالبیة القائلین بهذه الاستثناءات قالوا بها عن حدس أو اجتهاد فی الرأی مِن غیر أن یستندوا إلی نصّ صحیح مأثور.95
وی در جایی دیگر می نویسد: «و کلها مستندةٌ إلی حدس أو نقل ضعیف»96 وی بر این باور است که هر آنچه در مورد استثناء آیه یا آیاتی وجود دارد فاقد دلیل مقبول است97 و با همین دید تمامی آنچه درباره این آیات رسیده را جمع آوری و نقد کرده است.98
ایشان علاوه بر مصداق پژوهی دو دلیل نظری نیز برای رأی خود مطرح می کند، یکی اینکه آیات برحسب ترتیب نزول پشت سر هم چینش می شدند و دیگر اینکه آیه ای در مکه نازل شود و در سوره ای ثبت نشود تا در مدینه سوره ای نازل شود آنگاه در آن قرار گیرد را امری غریب و خارج از روش معمول می داند.99
البته ایشان بر این باورند که گاه پیامبر صلی الله علیه و آله آیاتی را برخلاف ترتیب نزول در سوره هایی که قبلاً نازل شده است جایگذاری می نمودند نظیر آیه ﴿إن الله یأمر بالعدل و الاحسان…﴾ که توسط پیامبر صلی الله علیه و آله در سوره نحل بین آیات استشهاد و آیات عهد قرار داده شد.100 ولی به آیه ای که بدین شکل مستثنی شده باشد اشاره ای نمی کنند.
دکتر نکونام نیز از کسانی است که وجود آیات مستثنی را در کتاب درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن رد می کند101 و ضمن بحث از مبانی تاریخ گذاری قرآن «توفیقی بودن ترتیب نزول» را مطرح می کند و بر این باور است که «واحدهای نزول نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله به همان صورت طبیعی و تاریخی که نزول می یافتند، مرتب می شده است و آن حضرت هیچ واحدی را برخلاف ترتیب که نازل شده بود، جایگذاری نمی کردند»102
ادله ای که وی برای این ترتیب ذکر می کند عبارتند از:
الف) نزول بسمله به نشانه فصل سوره ها و ضمن همین دلیل بعد از ذکر روایات چنین نتیجه گیری می کند که: «امکان ندارد که برخی از سوره های قرآن ممزوجی از دو گونه آیات مکی و مدنی باشند»103
ب) عبث بودن جایگذاری خلاف نزول؛
ج) مشکل زا بودن جایگذاری برخلاف نزول؛
د) موافق نزول بودن ترتیب مصحف امام علی علیه السلام.104
وی در ادامه روایاتی که معارض این باور است را به لحاظ سندی و محتوایی نقد می کند.105
گفتنی است که وی با علامه طباطبائی رحمه الله در مورد جایگذاری آیات برخلاف ترتیب نزول که مستند به خود آیات هستند و نه روایات اسباب نزول هم رأی هستند: این قبیل جایگذاری های برخلاف نزول، به اجتهاد صحابه بوده است.106 ولی مثالی برای آن ارائه نمی کنند و شاید مراد وی آیاتی نظیر آیه اکمال در سوره مائده و آیه تطهیر در سوره احزاب باشد.
نتیجه گیری
بررسی و پژوهش فوق نشان می دهد پرداختن به آیات مستثنی ریشه ای به قدمت تفسیر قرآن دارد و پیوسته مورد اهتمام دانشوران قرآنی بوده است.
قرآن پژوهان و دانشمندان علوم قرآنی از صدر اسلام به ویژگی های بیرونی آیات قرآن اهتمام و توجه ویژه ای داشتند، بدان حد که علاوه بر شناخت و اهتمام به سبب نزول آیات، به مسائلی جزئی نظیر مکان و زمان نزول آیات و سور دقت داشتند و آن را به خاطر می سپردند.
شناخت آیات مکی در سور مدنی و آیات مدنی در سور مکی نیز کم کم در زمره علوم قرآنی و از زیر شاخه های علم مشهورتر مکی و مدنی قرار گرفت در حالی که پیشینه توجه به آن طبق روایات به صدر اسلام و به افرادی نظیر ابن عباس می رسد. این دسته از آیات با گذشت زمان به نام آیات مستثنی معروف شدند و شناخت آنها دانش آیات مستثنی را بنا نهاد.
نویسنده : مهدی کمانی نجف آبادی
پی نوشت ها:
1. ر.ک: جلال الدین سیوطی، الاتقان، ص20.
2. همان، ص 19.
3. ر.ک: همان، ص 27.
4. ر.ک: محمد هادی معرفت، التمهید، ج1، ص 170.
5. جلال الدین سیوطی، الاتقان، ص 29.
6. همان.
7. همان، ص 28.
8. همان، ص 27.
9. همان، ص 28.
10. ر.ک: همان، ص 20 و ابوجعفر نحاس، الناسخ و المنسوخ، ص 167.
11. ر.ک: تفسیر مقاتل بن سلیمان.
12. ر.ک: حارث بن اسد محاسبی، العقل و فهم القرآن، صص 396395.
13. سیوطی، جلال الدین، الاتقان، ص 19.
14. دانی، ابو عمرو، البیان فی عد آی القرآن، ص 134.
15. بغوی، ابومحمد، معالم التنزیل، ج2، ص 191.
16. ابن عربی، محمد بن عبدالله، الناسخ و المنسوخ فی القرآن الکریم، ج 2، ص 224.
17. جلال الدین سیوطی ، الاتقان، ص 27.
18. علم الدین سخاوی، جمال القراء، صص 154-144.
19. ابراهیم بن عمر جعبری، حسن المدد فی فنّ العدد، ص 50.
20. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج 9، ص 33.
21. همان، ص 34.
22. همان.
23. جلال الدین سیوطی، الاتقان، صص 31-27.
24. ر.ک: جعفر نکونام، درآمدی بر تاریخ نگاری، ص 103.
25. مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج1، ص 548.
26. حارث بن اسد محاسبی، العقل و فهم القرآن، صص 396 -395.
27. سوره های ابراهیم، نحل، لقمان ، سجده ، زمر، تغابن و مزمل.
28. به عنوان مثال ر.ک: ابراهیم بن سری زجاج، معانی القرآن و إعرابه، ج3، ص 153، 189، ج 5، ص 179، 239 و…
29. ر.ک: ابوجعفر نحاس، الناسخ و المنسوخ، صص 210 و 211و 221و 251و 297 و …
30. جلال الدین سیوطی، الاتقان، ص 20.
31. ابوجعفر نحاس، الناسخ و المنسوخ، ص 167.
32. به عنوان مثال ر.ک: همان، صص 243، 240، 251، 289 و …
33. در سه مورد اخیر از غیر از روایت «یموت» بهره برده است.
34. ر.ک: هبه الله ابن سلامه، الناسخ و المنسوخ، صص 30، 29، 23، 21. (سوره های انعام، مائده، ابراهیم و اسراء).
35. ر.ک: همان، صص 37، 36، 31و…
36. ر.ک: همان، صص 2827، 36، 29، 24 و….
37. ر.ک: ابو اسحاق ثعلبی، الکشف و البیان، ج4، ص131، ج 5، ص 267 و 304، ج 6، ص 52، ج 7، ص 5، ج 8، ص 220 و … .
38. مکی بن ابیطالب قیسی، الایضاح لناسخ القرآن و منسوخه، صص 331، 373، 381، 353، 397.
39. ابوعمرو دانی، البیان فی عد آی القرآن، صص 134133. همچنین ر.ک: حارث بن أسد محاسبی ، العقل و فهم القرآن، صص 396395.
40. همان، ص 151.
41. ر.ک: همان، ص 189 و ….
42. به عنوان مثال ر.ک: همان، صص 189، 207 و …
43. ر.ک: ابوالحسن ماوردی، النکت و العیون، ج 1، ص 446، ج 2، ص 198 و 446، 292، 420 و …
44. ر.ک: همان، ص 446 و …
45. ر.ک: ابومحمد بغوی، معالم التنزیل، ج3، صص 3، 20، 50 و …
46. عبدالحق ابن عطیه، المحرر الوجیز، ص 396.
47. همان، ص 1026.
48. به عنوان مثال ر.ک: فضل بن حسن طبرسی ، مجمع البیان، ج1، ص 44، ج 3، صص 3و194، ج 5, ص 3.
49. ر.ک: علم الدین سخاوی، جمال القراء، صص 154-144.
50. همان، ص 154.
51. ابراهیم بن عمر جعبری، حسن المدد فی فنّ العدد، ص 50.
52. محمد بن عبدالله زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج 1، ص 290.
53. همان، صص 290287.
54. محمد بن یعقوب فیروزآبادی، بصائر ذوی التمییز، ج1، صص 105103.
55. ر.ک: همان، صص 178، 203، 222، 227، 268و… .
56. همان، ص 278.
57. همان، ص 103.
58. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج 9، ص 34.
59. جلال الدین سیوطی، الاتقان، ص 27.
60. همان، صص 3127.
61. ابوعبدالله زنجانی، تاریخ القرآن، صص 116 108.
62. محمد هادی معرفت، التمهید، ج 1، صص 237170.
63. حسین احمد عبدالرزاق، المکی و المدنی فی القرآن الکریم، ج 2، صص 824 814.
64. احمد عباس البدوی، اهم خصائص السور و الآیات المکیه، صص 137 85.
65. عادل محمد صالح ابوالعلا، خصائص السور و الآیات المدینة، صص225127.
66. ریچارد بل، درآمدی بر تاریخ قرآن، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، ص 98.
67. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج7، ص 98.
68. جلال الدین سیوطی، الاتقان، ص 19.
69. همان، ص 27.
70. ر.ک: همان، ص27.
71. محمد حسین طباطبائی، المیزان، ج 12، ص 127.
72. همان، صص 128127.
73. همان، ص 128.
74. همان.
75. همان، ج 5، ص 167.
76. همان، ج16، صص 312311.
77. همان، ج12, ص 128.
78. به عنوان مثال ر.ک: همان، ج 7، صص 65 و ج 8، ص 14، ج10، ص 6 و ج 12، ص 222و ج 13، صص 65 و ج 15 ، ص 173 و ج 16، صص 110109 و ج 17، ص 6 و… .
79. همان، ج 16، صص 243و 271270.
80. همان، ج 12، ص 203.
81. همان، ج 19، ص 367.
82. همان، ج 20 صص 65.
83. همان، ص 74.
84. همان، صص 120 و 136.
85. همان، ص 264.
86. ر.ک: همان، ج 12، صص 132127.
87. همان، صص 129128.
88. محمد بن احمد ابن جزی، التسهیل لعلوم التنزیل، چاپ دوم، بیروت، دارالکتاب العربی، ج 1، ص 5.
89. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج 9، ص 34.
90. ابوجعفر نحاس، الناسخ و المنسوخ، ج 2، ص481.
91. احمد بن حسین بیهقی، دلائل النبوه، ج 7، ص 144.
92. ابن کثیر، کتاب فضائل القرآن، ص 12.
93. محمد ابوزهره، المعجزه الکبری، ص 39.
94. محمد رشید رضا، تفسیر القرآن الحکیم، ج7، ص 284.
95. محمد هادی معرفت، التمهید، ج1، ص 169.
96. همان، ص 237.
97. همان، ص 170
98. همان، صص 237170.
99. همان، ص 170.
100. همان، ص 276.
101. جعفر نکونام، درآمدی بر تاریخ گذاری، ص 103.
102. همان، ص 85.
103. همان، ص 86 و نیز ر.ک: ص 173.
104. همان، صص 9685.
105. همان، صص 10296.
106. همان، صص 104103، همچنین ر.ک: رسالة دکتری وی که در تابستان 1373 در دانشگاه تربیت مدرس تهران دفاع شده، صص 5046.
مجله حُسنا ، زمستان 1388 – شماره 3