دراويش داراي فرقه ها و شاخه هاي متعددي مي باشند و بالغ بر صد ها فرقه مي شود اما مهمترين فرقه هايي كه هم اكنون وجود دارند عبارتند از:
1. نعمت اللهيه كه منسوب به شاه نعمه الله ولي ماهاني كرماني مي باشند، مشايخ سلسله او، تا حضرت علي ـ عليه السلام ـ همگي سني مذهب و از دشمنان اهل بيت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بوده اند از فرقه نعمت اللهي بيش از پانزده فرقه جدا شده ولي اكثر آنان با مرور زمان منقرض شده اند و تنها چند فرقه باقي مانده است:
الف) گناباديه
سلطان محمد گنابادي ملقب به سلطان علي شاه (مقتول 1327 هـ ق) با استناد به دستخط محمد كاظم اصفهاني (كه فردي كاملا بي سواد بود و با 20 واسطه سلسله خود را به شاه نعمت الله مي رسانيد) ادعاي جانشيني او را كرد. آخوند ملا محمد كاظم خراساني حكم به ارتداد او داد و در سحرگاه 26 ربيع الاول 1327 توسط عده اي از اهالي روستاي بيدخت به قتل رسيد. بعد از او فرزندش نور علي شاه به قطبيت فرقه منصوب شد. طرفداران اين فرقه به دراويش گنابادي مشهورند و رئيس فعلي آن ها دكتر نور علي تابنده گنابادي مي باشد كه مدتي در فرانسه به تحصيل پرداخته و هم اكنون در تهران به فعاليت مشغول است. البته لازم به ذكر است كه مسئله قطبيت و رياست فرقه در اين خاندان به شكل موروثي درآمده و در ميان افراد آن ها رقابت شديدي براي رسيدن به رياست فرقه وجود داشته است.
اكثر هواداران اين فرقه در مناطق خراسان و خصوصاً گناباد، تهران، همدان، كرمانشاه، اراك، اصفهان و شيراز ساكن مي باشند.
ب) مونس عليشاهيه:
بعد از مرگ حاج ميرزا عبدالحسين ذوالرياستين ملقب به مونس علي شاه فرزند وفاعلي شاه در سال 1373 هـ ق جنجالي عظيم در بين شاگردان وي اتفاق افتاد و هر كدام از مدعيان طالب قطبيت و رياست بر فرقه نعمت اللهيه مونس عليشاهي شدند كه از ميان آن ها دكتر جواد نوربخش كرماني از ديگر مدعيان پيشي گرفت وي هم اكنون در خارج از كشور به سر مي برد و به خاطر فساد اخلاقي پرونده وي در دستگاه قضائي در جريان است.
از فرقه نعمت اللهي انشعابات ديگري نيز جدا شده اند نظير صفي علي شاهي و كوثر علي شاهي و … كه با توجه به طرفداران اندك آن ها و يا انقراضشان نيازي به ذكر مفصل آن ها نيست.
2. نور بخشيه: طرفداران سيد محمد قهستاني ملقب به نور بخش كه خواجه اسحاق ختلاني او را به جانشيني خود برگزيد و بيشتر ساكن هند و پاكستان و كردستان مي باشند.
3. ذهبيه اغتشاشيه: وقتي خواجه اسحاق ختلاني سيد محمد نور بخش را به خلافت خود انتخاب كرد،سيد عبد الله برزش آبادي از وي روي برتافت و اقدام به تأسيس فرقه اي جديد نمود كه هم اكنون بيشترين انشعابات را در ميان فرقه هاي تصوف دارد اين مسلك در مناطقي همچون اصفهان، شيراز و دزفول نفوذ زيادي دارد.
4. خاكساريه: اصل و ريشه آن ها چندان از نظر تاريخي مشخص نيست و از ميان فرقه هاي چهارگانه آنان فقط سلسله غلامعلي شاهي در ايران فعاليت مي كنند و در تهران، كرج، بروجرد، اراك و دزفول و برخي نقاط ديگر پراكنده اند و هم اكنون عده بسيار زيادي ادعاي قطبيت بر اين فرقه را دارند.
6. قادريه: پيروان شيخ عبدالقادر گيلاني كه در هند و كردستان و پاكستان ساكن هستند.
البته فرقه هاي صوفيه تعدادشان بيشتر از اين است و در اين جا فقط به چند فرقه كه در ايران طرفداران زيادي دارند پرداخته شد. در طول تاريخ هرگاه صوفي اي احساس عقب ماندگي از قافله رياست بر فرقه مي كرد اقدام به تأسيس فرقه اي جديد مي نمود مثل رفاعيه، شاذليه، بكتاشيه و در اين اواخر از همه مضحك تر اقدام آقاي عنقاء بود كه بر خلاف مباني و اصول تمام فرقه هاي تصوف فرقه اويسي را پايه گذاري كرده و بدعت آورده زيرا در تعريف اويسي مي گويند يعني سالكي كه شيخ نديده باشد همان گونه كه اويس قرني پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را نديد ولي عجيب است كه خود شيخ و راهنماي عده اي غافل تر از خود شده.
با توجه به سير تاريخي و جغرافيايي تصوف در منطقه آذربايجان ايران هرچند گاه گاهي عده اي موذي قصد ترويج تصوف را داشته اند اما با عنايات خداوند تعالي و معرفت ديني عميق مردم اين مرز و بوم تاكنون فرقه اي نتوانسته خود را در آن جا تثبيت كند و شايد به خاطر همين باشد كه در قيام هاي ضد طاغوتي مردم مسلمان ايران منطقه آذربايجان و بويژه شهر تبريز از پيشگامان نهضت بوده اند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تاريخ سلسله هاي نعمه اللهيه در ايران.
2. تاريخ خانقاه در ايران.
3. مقدمه اي بر عرفان و تصوف (سيد ضياء الدين سجادي.
4. تاريخ تصوف در كردستان.