پيشگويي يعني خبر دادن از آينده[1]، به صورت حتمي مرادف است با غيب گويي و علم به غيب هم مختص خداوند متعال است و در برخي از امور علم به غيب و از جمله پيش گويي و خبر دادن از آيندةبشر به انبياي الهي محول شده است و مربوط به وحي است و اشاره به رخدادهاي آينده به شكل قطعي و حتمي است.
آخرالزمان به معناي بخش واپسين دوران كه به قيامت بپيوندد، اصطلاحي شناخته شده در ميان پيروان اديان آسماني است و از مضمون روايات مندرج در متون ديني به دست مي آيد كه در پايان اين نسل بشر وقايع زير اتفاق خواهد افتاد.
1. تاريكي شديد و فراگير در امور معنوي،اخلاقي، اجتماعي و سياسي.
2. روشنايي و درخشش جهانگير كه پس از آن تاريكي به وجود آيد و خورشيد فروزان رهبري عدالت گستر از آن افق ظلماني طلوع كند و جهان آكنده به ظلمات ظلم را به جهاني نوراني مبدل كند.[2] در اين باره تمام اديان آسماني پيروان خود را به آينده اي درخشان نويد داده اند.[3] و به نحوي خصوصيات و علائم آخرالزمان را پيش گويي كرده اند كه در آينده مردي الهي و آسماني ظهور خواهد كرد و سعادت عمومي و صلح جهاني و خير و بركت را براي همگان به ارمغان خواهد آورد. اعتقاد به آينده اي روشن و آخرالزماني همراه با صلح،بخشي از باورهاي بنيادين اديان است.
اين انديشه بيش از هر چيز مشتمل بر عنصر خوش بيني نسبت به جريان كلي نظام طبيعت و سير تكاملي تاريخ و اطمينان به آينده و طرد عنصر بدبيني نسبت به پايان كار بشر است.
به عقيده دين يهود در آخرالزمان مردي خروج مي كند كه مثل ستارة درخشان، زمين بنورش روشن مي شود.[4] اين عقيده در كتاب داود پادشاه نيز پيش گويي شده است همچنين خداوند در قرآن مي فرمايد: اين وعدةالهي پيش از اين نيز در زبور داود داده شده است كه بندگان صالح خدا، وارث زمين خواهند شد و سلطة خود را بر آن مي گسترانند.[5]در كتاب هندوها، آمده است كه در آخرالزمان، پادشاهي پيدا شود كه پيشواي خلايق باشد. نام او منصور باشد و تمام عالم را بگيرد و به دين خود درآورد و همه كس از مؤمن و كافر را شناسد و هر چه از خدا بخواهد برآيد.[6]مسيحيان هم دربارة آخرالزمان پيش گويي مي كنند كه پس از مصيبت بزرگ، عيسي ـ عليه السلام ـ دوباره ظهور خواهد كرد.[7]در آيين زرتشت هم در مورد آخرالزمان پيشگويي صورت گرفته بدين صورت كه آينده از آن صالحان است و اين امر پس از جنگ نهائي و قطعي كه بين خير و شر در مي گيرد و به پيروزي نهايي خير مي انجامد تحقق مي يابد و جهاني نو كه جز نيكي و عدالت و راستي در آن حكمفرما نيست، به وجود مي آيد.[8]در فرهنگ عامة مسلمانان مخصوصاً شيعه، اصطلاح آخرالزمان حكايت از عصري مي كند كه مهدي موعود در آن ظهور مي كند و تحولات ويژه اي در جهان رخ مي دهد در روايات مسلمانان براي اين عصر مشخصات ويژه اي بنام علايم آخرالزمان پيشگويي و نقل شده است.[9]علاوه بر اين در كلام خداوند و روايات فراوان از پيامبر و ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ در اين خصوص نقل شده كه فرقه هاي مختلف اسلامي اكثراً به آن اعتقاد راسخ دارند.
جهت گيري قرآن دربارة آخرالزمان و آينده بشر در ستيز و مبارزه بين مستضعفان و مستكبران اين است كه پيروزي نهايي در اين نبرد از آن مستضعفان است.[10]بنابراين آخرالزمان اصطلاحي است كه در فرهنگ اديان بزرگ دنيا، ديده مي شود و از اهميت و برجستگي ويژه اي برخوردار است. باور به آخرالزمان بخشي از مجموعه عقايدي دربارة پايان اين جهان و پيدايش جهان ديگر است كه اديان بزرگ دربارة آن پيشگويي هايي كرده اند كه اغلب منشأ وحياني و الهي دارد؛ چرا كه پيش گويي را اساساً بايد فقط از انبيا و كساني كه متصل به وحي مي باشند، پذيرفت؛ نه از افراد عادي و معمولي.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. پيشگوييهاي نوستراداموس تحقيق دكتر شريف الدين، اعرجي، ترجمه يوسف عزيزي.
2. بشارتهاي كتب مقدس، ناصر مير مصطفي، ترجمه بزرگ كيا.
3. نشانه هاي پايان، علي فاطميان.
4. مصلح جهاني، هادي خسروشاهي.
پي نوشت ها:
[1] . دهخدا، لغت نامه ج 4،واژة پيش گويي.
[2] . حسيني دشتي، مصطفي، معارف و معاريف، واژة آخرالزمان، ج 1، ص33.
[3] . ر. ك: مطهري، مرتضي، قيام و انقلاب مهدي ـ عليه السلام ـ انتشارات صدرا، چاپ دوم،1371 ش، تهران، ص5.
[4] . شهرستاني، ملل و نحل، دارالمعرفة، چاپ چهارم، 1415 هـ ق، بيروت، ج 1، ص 262.
[5] . انبياء/105.
[6] . فقيه نيا، محمد، حضرت مهدي در بشارتهاي آسماني،بنياد پژوهشهاي علمي فرهنگي نورالاصفياء، چاپ اول، 1379، قم،ص33.
[7] . فاطميان، علي، نشانه هاي پايان، انتشارات وزارت فرهنگ، 1381، تهران، ص 394.
[8] . مشكور، محمد جواد، خلاصه اديان، انتشارات شرق، چاپ چهارم، 1369، تهران، ص100.
[9] . ابن ماجه، سنن، بيروت، دارالفكر، 1359 هـ، ج 2،ص 1336، .و مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار بيروت، مؤسسة الوفاء، ج52، ص266.
[10] . اعراف/137 و قصص/5.