وزنِ اصلیِ آن کتاب بر درستنویسی، سادهنویسی و زیبانویسی است که در جایِ خود بسیار مهم است، اما عاملِ مهمِ دیگری نیز وجود دارد و آن واضح و قابلِفهم نوشتن است. این معنا را بهطورِ خلاصه «روشننویسی» اصطلاح میکنم.
روشننویسی چیست؟
در دههیِ ۷۰ سدهیِ بیستم سه تن از استادانِ روانشناسی[2] در دانشگاهِ هامبورگ با بررسیِ متنهایِ مختلف به طرح یا مدلی دست یافتند که به مدلِ روشنی معروف شد.
بارها شده است که مطلبی را میخوانیم، اما آن را نمیفهمیم. البته مشروط به اینکه هم در وضعِ جسمی و روحیِ مساعدِ خواندن و فهمیدن باشیم و هم مخاطبِ آن نوشته. اگر اینگونه موانع در کار نباشد و مطلب را نفهمیم، معمولاً ایراد را در خود میبینیم. ادعایِ آن روانشناسان این بود که ایراد بیشتر از نحوهیِ نگارشِ متن است تا ما. به زبانی دیگر نویسنده متن را روشن، یعنی واضح و قابلِفهم، ننوشته است تا ما بتوانیم آن را بهخوبی بفهمیم. البته باید تأکید کنم که منظورِ آنها از «متن» متنِ داستانی نیست، بلکه متنِ غیرِداستانی است، مانندِ خبر، مقاله، گزارش، نقد، پژوهشنامه، سفرنامه، درسنامه، زندگینامه، دانشنامه و مانندِ آن.
مهمترین پرسشی که برایِ ما پیش میآید، این است که منظورِ آنها از روشنی (وضوح یا قابلِفهم بودن) چیست؟ بهعبارتِدیگر چه زمان میتوان یک متن را روشن دانست؟ پاسخِ آنها این بود که متنی روشن یا قابلِفهم است که از چهار ویژگیِ زیر بهرهمند باشد:
۱. سادگی
۲. نظم و ترتیب
۳. مختصر و مفید
۴. چاشنیِ ابتکاری
سادگی
منظور از سادگی در روشننویسی این است که نویسنده در متن از کلمههایی استفاده کند که رایج باشند و هر خوانندهای بتواند معنایِ آنها را بهخوبی بفهمد؛ بیشتر مشخص باشند تا مجرد و انتزاعی؛ گویا و زنده باشند تا مبهم و متروک. اگر لازم است اصطلاحی فنی در متن آورده شود، نویسنده باید آن را توضیح دهد. جملهها نیز بهتر است کوتاه باشند. اگر جملهای مرکب است و از پایه و پیرو تشکیل شده است، بهتر است جملهیِ پیرو قبل یا بعد از جملهیِ پایه بیاید و نه در میانِ جمله.
بنابراین سادگی به انتخابِ کلمه و ساختِ جمله مربوط میشود. البته خودِ موضوع میتواند ساده یا پیچیده باشد، اما طرزِ بیانِ آن باید ساده باشد.
نظم و ترتیب
این ویژگی در روشننویسی از دو بخش تشکیل میشود:
نظمِ درونی: جملهها نباید پشتِ سرِ هم بدونِ ارتباط با یکدیگر آورده شوند، بلکه باید میانِ آنها نظمی منطقی وجود داشته باشد. اطلاعاتی که در متن به خواننده داده میشود، باید از نظم و ترتیبِ معقولی پیروی کند.
ترتیبِ بیرونی: ساختارِ متن باید آشکار باشد، بخشهایِ مربوط به هم بهطورِ واضح دستهبندی شوند و هرکدام عنوانی داشته باشد، موضوع اصلی و فرعی بهروشنی از هم تفکیک شوند. برایِ این کار میتوان از تأکید (به کمکِ حروفِ سیاه یا ایتالیک) و خلاصهنویسی استفاده کرد.
مختصر و مفید
منظور از آن تناسبِ میانِ هدف و طولِ متن است. متن میتواند بیشازحد کوتاه و فشرده و موجز باشد، بهنحویکه نتوان حرفِ اصلیِ نویسنده را بهدرستی درک کرد. برعکس میتواند بسیار طولانی و ملالآور باشد، به جزئیاتی بپردازد که ذکرشان ضروری نیست، پر از توضیحاتِ زائد و تکرارِ مکررات و آکنده از کلماتِ مترادف و عبارتهایی بیمحتوا باشد. بنابراین در روشننویسی متن باید حدِ وسط را رعایت کند: کوتاه باشد، اما نه بیشازحد کوتاه، تکرارِ موضوع فقط زمانی مفید است که به زبانی دیگر بیان شود.
چاشنیِ ابتکاری
بارها غذاهایی خوردهایم که از موادِ خوبی تهیه شده، اما برایِ مثال نمکش کم است یا چاشنیِ لازم را ندارد. نویسنده نیز باید متنِ خود را با «چاشنی» همراه کند تا لذتِ خواندنِ متن را در خواننده تقویت کند. در روشننویسی این کار با ذکرِ مثالهایِ زنده، مخاطب قرار دادنِ خواننده، آوردنِ ضربالمثل، استفاده از پرسشهایِ بلاغی، کمی طنز، توسل به حکایت و مانندِ آن امکانپذیر است.
این سه استاد بعدها طرحِ خود را در قالبِ کتابیِ آموزشی با ذکرِ نمونههایی فراوان از متنهایِ گوناگون و تمرین ارائه دادند که اکنون به چاپِ یازدهم رسیده است.[3]
تعیینِ درجهیِ روشنیِ متن
نویسندگان فقط به ذکرِ ویژگیهایِ روشنیِ متن اکتفا نکردند، بلکه راهی برایِ تعیینِ درجهیِ آن نیز ارائه دادند. آنان هر یک از این ویژگیهای روشننویسی را درجهبندی کردند که از ۲- پایینتر درجه شروع میشود و به ۲+ بالاترین درجه میرسد. میانِ آنها درجههایِ ۱-، صفر، و ۱+ قرار دارد.
این چهار ویژگی ارزشِ یکسانی ندارند. «سادگی» و «نظم و ترتیب» بیشترین اهمیت را دارند و بهترینِ درجهیِ آنها ۲+ است. پسازآن «مختصر و مفید» است که بهترین درجهیِ آن صفر (حدِ وسط) یا ۱+ است. کمترین ارزش را ویژگیِ «چاشنیِ ابتکاری» دارد، زیرا افراط در آن میتواند به «نظم و ترتیب» و «کوتاه و مفید» بودنِ متن لطمه بزند. بهترین درجهیِ آن صفر یا ۱+ است.
بهاینترتیب متنی حداکثرِ روشنی را دارد که دارایِ درجههایِ زیر باشد:
ویژگی درجهیِ مطلوب
سادگی ۲+ (++)[4]
نظم و ترتیب ۲+ (++)
مختصر و مفید ۰ یا ۱+ (۰ یا +)
چاشنیِ ابتکاری ۰ یا ۱+ (۰ یا +)
زمانی یک متن روشن یا قابلِفهم است که از حداکثرِ «سادگی» و «نظم و ترتیب» و از حدِ وسطِ «مختصر و مفید» و «چاشنیِ ابتکاری» برخوردار باشد. بنابراین کافی نیست یک متن برایِ مثال فقط به زبانِ ساده نوشته شده باشد، زیرا میتواند فاقدِ نظم و ترتیبِ مطلوب باشد یا چنان طولانی و خستهکننده و پر از اطلاعاتِ حاشیهای و تکرارِ مکررات که خواننده موضوعِ اصلی را گم کند.
حُسن این طرح این است که مهمترین مؤلفههایِ روشنی را در ترکیب باهم در نظر میگیرد و نسبت به طرحهایِ دیگر، برایِ مثال طرحی که فقط به طولِ جمله[5] توجه دارد، برتری دارد.
کتابِ خودِ این استادان، که به زبانِ آلمانی است، و کتابِ بهتر بنویسمِ رضا بابایی را میتوان دو نمونهیِ موفق از روشننویسی دانست.
[1] بهتر بنویسیم: درسنامهٔ درستنویسی، سادهنویسی و زیبانویسی/ رضا بابایی؛ ویراست۲.- قم: ادیان، ۱۳۹۰؛ چاپ پنجم: ۱۳۹۹.
[2] پروفسور لانگر (Prof. Dr. Inghard Langer)، پروفسور شولتس فون تون (Prof. Dr. Friedemann Schulz von Thun) و پروفسور تاؤش (Prof. Dr. Reinhard Tausch).
[3] Sich verständlich ausdrücken [قابلِفهم بیان کنیم] / Inghard Langer; Friedemann Schulz von Thun; Reinhard Tausch.- München [u.a.]: Reinhardt, 2019, 222 Seiten.
[4] نویسندگان در رسالاتِ علمیِ خود از عدد و علامتِ مثبت و منفی و در کتابِ آموزشیِ خود فقط از علامتِ مثبت و منفی استفاده کردند.
[5] طولِ جمله را معمولاً با تعدادِ کلماتِ موجود در یک جمله میسنجند.
*این یادداشت پیشتر در در شمارهیِ نوروزیِ «جهانِ کتاب» (شمارهی ۳۸۱ و ۳۸۲ . بهمن و اسفندِ ۱۳۹۹) منتشر شده است.
رحمانِ افشاری