مسافرت، دنیای جدیدی را به روی مسافر می گشاید، دنیایی که پیش از آن، چیزی درباره آن نمی دانست و یا هر چه داشت ساخته و پرداخته ذهن و خیال او بود، با سفر کردن این ذهنیت به عینیت و آن خیال به واقع تبدیل می شود.
سفر; شناخت انسان را از جهان توسعه می دهد.
سفر; انسان را از محیط بسته و محدودش به محیطی وسیعتر و گسترده تر می برد.
سفر; به زندگی معنایی دیگر می دهد و به آن عمق می بخشد.
سفر; انسان را جهاندیده و با تجربه می سازد.
سفر; معلّم و پندآموزی قوی و مؤثر است که دانشجویش مسافر و کتابش جهانِ طبیعت و صفحه آثار هستی و درسش آینده نگری و هدفش حرکت در مسیر زندگانی بهتر است.
سفر; نشان از حس کنجکاوی انسان برای کشف و شناسایی مجهولات دارد.
سفر; از سه عنصر سلامتی، فراست و روشنایی ترکیب یافته و این کلمه رمزی است از این سه و آن سه ارمغانی است برای مسافر.
در سفر است که با اقوام و ملتها و فرهنگهای گوناگون آشنایی بدست می آید.
در سفر با گذشته تاریخ پیوند می خوریم.
در سفر با قدرت و عظمت جهان که از آثار صنع صانع قدیر و عظیم و حکیم و علیم است بیشتر آشنا می شویم.
در سفر به تواناییهای خود و نقاط قوت و ضعف خویش، آگاهی می یابیم.
در سفر همراهان را به خوبی می توان شناخت.
و در سفر است که…
تا سفر چه باشد و به چه مقصود و به کدام مقصد.
به هر حال در هر سفری راهی هست و راهروی و مقصدی در پیش، و توشه ای لازم و هر یک را چند و چونی است و آدابی چند، که به بیان آن می پردازیم.
انواع سفر:
مسافرت با توجه به انگیزه ها و اهدافی که مسافر دارد تقسیمات مختلفی می یابد و با توجه به آثار و اهداف مسافرت تقسیماتی دیگر پیدا می کند.
بطور کلی می توان مسافرت را به دو قسم تقسیم نمود:
1 ـ سفر ظاهری
2 ـ سفر معنوی
مقصود از سفر ظاهری، حرکت و جابجایی ظاهری انسان از مکانی به مکان دیگر است و منظور از سفر معنوی; سیر و سلوک و انتقال روح انسانی است از حالات ظلمانی به حالات نورانی، و دارا شدن سنخیت لازم برای پیوند با معشوق ازل و ابد و انبیا و اولیا.
سفر ظاهری خود تقسیماتی دارد که از این قرار است:
1 ـ سفر برای تحصیل علم و دانش علوم الهی یا علوم بشری .
2 ـ سفر برای تحقیق وپژوهش و بررسی و مطالعه آثار گذشتگان و نیز مطالعه و بررسی بر روی اقوام و ملیتها و فرهنگهای مختلف، و یا مطالعه در طبیعت و جهان هستی و…
3 ـ سفر برای حفظ دین و ایمان:
گاه برای فرد یا افرادی، زندگی در مکانی، موجب ضایع شدن و از بین رفتن دین و ایمان آنها می شود، لذا تصمیم به هجرت و سفر به نقطه ای دیگر می گیرد، جایی که این خطر یا نباشد یا کمتر باشد، نمونه روشن آن در صدر اسلام، مهاجرت مسلمانان از مکه به حبشه است.
4 ـ سفر برای تبلیغ دین.
مانند سفرهای فضلا و روحانیون محترم به نقاط مختلف داخل یا خارج از کشور.
5 ـ سفر برای تجارت.
6 ـ سفر برای سیاحت.
7 ـ سفر برای زیارت:
الف ـ زیارت اماکن متبرکه مانند بیت الله الحرام.
ب ـ زیارت قبور مطهره انبیا و امامان(علیهم السلام) و اولیا و علما.
ج ـ زیارت علما و شخصیتهای علمی یا دوستان و رفقا.
د ـ زیارت اقوام و خویشاوندان (صله رحم).
دو تذکر:
1 ـ گاه در یک سفر ممکن است دو یا چند انگیزه، در کنار هم، علّت مسافرت باشد; مثلاً هم به قصد تجارت و هم به قصد سیاحت، اقدام به سفر می کند.
2 ـ گاه در یک سفر، هدف اصلی یک انگیزه است، امّا به دیگر موارد نیز به عنوان هدف فرعی نگاه می کند; مثلاً هدف اصلی از مسافرت به مکه، زیارت بیت الله الحرام و انجام مراسم و مناسک حج است، اما در اوقات فراغت به دیدن برخی مکانها یا خرید برخی لوازم می پردازد.
بسیار سفر باید ، تا پخته شود خامی!
امام صادق علیه السلام در حدیثی فرموده است:
مسافرت باید برای یکی از این سه امر باشد: 1- تهیه توشه آخرت 2- تامین معاش و زندگی 3- لذت مباح و تفریح غیر حرام.
بنابراین در سفرها باید آدابی را که از پیشوایان دین نقل شده است ، به عنوان رهنمود گرفتن از مکتب ، رعایت کرد. فواید مسافرت بسیار است. کسب تجربه و پخته شدن ، آشناییها و ارتباطات جدید ، از آن جمله است.
سفر،آزموده کند مرد را هم از دل براند غم و درد را
ز گیتی بدو نیک بنمایدش وز آن گنج دانش بیفزایدش.
نگاهی به مجموعه روایات اسلامی ، نکاتی را به عنوان « آداب سفر» به ما می آموزد که مهمترین آنها ، آموختن « آیین همراهی و همسفری» است. تاکید شده است که پیش از سفر ، همسفر مناسبی پیدا کنید ، چرا که مسافرت تنهایی مکروه است. رسول خدا صلی الله علیه و آله سه تن را مذمت کرده است:
1- آن کسی که غذایش را تنها می خورد.
2- آن که در خانه ای تنها می خوابد.
3- تنها به مسافرتهای دور و دراز می رود.
آداب دیگر سفر را طبق تعالیم دینی ، فهرست وار این گونه می یابیم:
– خداحافظی کردن از خانواده و بستگان از سوی مسافر ، بدرقه کردن کسی که به سفر می رود ، از سوی اهل خانه و بستگان .
– شروع کردن سفر با «صدقه» ، جهت سلامتی و رفع و دفع بلاها.
– خواندن دو رکعت نماز ، دعا کردن و جان و مال خانواده را به خدا سپردن و بر او توکل کردن.
– خواندن این دعا: « بسم الله ، آمنت بالله ، توکلت علی الله ، ماشاءالله ، لاحول و لا قوة الا بالله.»
– برداشتن عصا ، یا وسیله ای جهت دفع شر و خطرات احتمالی و حمل ابزار دفاعی.
– همراه داشتن مسواک ، شانه ، لباس و ظرف .
– همراه برداشتن مواد غذایی و خوراکیهای مورد نیاز و ره توشه سفر.
– همراه داشتن داروهای مورد نیاز ، سوزن ، نخ ، طناب و زیرانداز.
– رعایت اخلاق خوب با همسفر در طول مسافرت.
– در سفر ، بار بر دوش دیگران نبودن ، خرج خود را به گردن دیگران نینداختن.
– مراعات حال همسفر ، در صورتی که خسته یا مریض باشد.
– همکاری در کارها ، بر عهده گرفتن کارهای سنگین در مسافرت.
– گوش کردن به حرف بزرگترها.
– مشورت با همسفران در انجام کارها و تصمیم گیریها.
– مواظبت بر خواندن نماز در اول وقت.
– پس از سفر ، نقل نکردن سختیها و ناملایمات مسافرت.
– در بازگشت از سفر ، برای اهل خانه ، هدیه و سوغات آوردن .
– هنگام مراجعت از مسافرت به وطن ، خدا را شکر کردن و بر نعمت سلامتی ، حمد نمودن.
– برای تک تک آنچه یاد شد ، احادیث مکرری در متون دینی آمده است که مجال طرح آنها نیست.
به علاوه ، سفر وسیله شناخت است ، هم شناخت خود ، هم شناخت دیگران. چون رنجها و سختیهای مسافرت و حالتهای فوق العاده ، جوهره انسان را می نمایاند و خصلتهای درونی بروز می کند. حتی انسان میزان تحمل ، مقاومت ، کاردانی و تجربه خود را هم در سفر می تواند محک بزند.
از جمله سفرهای پسندیده ، مسافرت به شهرهای مذهبی و زیارتگاهها و دیدن اماکن تاریخی و دیدار با بزرگان و شخصیتهای علمی و اخلاقی است.
زیارت خانه خدا ، مرقد حضرت رسول (ص) ، قبور مطهر ائمه معصومین (ع ) ، مزار پاک شهدای راه حق ، زیارت قبرانبیاء ، اوصیاء ، اولیاء ، صحابه و تابعین. دیدار از مرقد علمای بزرگ ، فرزندان اهل بیت و قبور مؤمنان و صالحان ، همه از مواردی است ، که در متون دینی به آنها تشویق شده است و زیارت قبور امامان ، نوعی تجدید عهد و پیمان با صاحبان ولایت است.