همانگونه كه انسان در اين جهان داراي دوگونه اعمال قلبي و روحي و اعمال جسمي و مادّي است به تصريح آيات و روايات به حسب دو جنبه بودن معاد به صورت جسماني و روحاني، پاداشها و عذابها در قيامت نيز به دو صورت روحاني و جسماني هستند كه ميتواند ماية لذّت و يا سبب عذاب جسم بوده و حتّي تأثيراتي در روح ميگذارد. قرآن در اينباره براي تربيت و برحذر داشتن از اعمال ناشايسته، با اعلام هشدار به مجرمان به بيان كيفيّت غذاها و نوشيدنيهاي دوزخيان ميپردازد؛ چنانكه در آيات 62 صافات و 43 دخان و 52 واقعه ميفرمايد: «إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ طَعامُ الْأَثِيمِ»[1] «أَ ذلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ»[2] «لآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ»[3].
واژة زقّوم از مادّة «زقم» به معناي بلعيدن است. برخي گفتهاند: اين واژه از حبشه به محيط اعراب آمده است. در هر صورت نام گياهي بدمنظر، تلخ، خشن، ناگوار، بدبو، بدطعم و سمّي است و وقتي به بدن اصابت كند متورّم ميشود و داراي برگهاي كوچكي است؛[4] در قعر جهنّم ميرويد و طعام ويژه گروهي از دوزخيان است. مرحوم راغب در كتاب مفردات معتقد است كه زقّوم به معناي هرگونه غذاي تنفّرآميز دوزخيان است.[5] بعضي از مفسّران گفتهاند هنگامي كه اين واژه از قرآن نازل شد، جمعي از كفّار قريش گفتند ما گياهي به نام زقّوم سراغ نداريم؛ مردي از آفريقا بر آنها وارد شد، از او سؤال كردند آيا زقّوم را ميشناسي؟ او گفت اين لغت نزد ما به معناي كره و خرما است! هنگامي كه اين معنا به ابوجهل رسيد از روي استهزاء به كنيز خود گفت: زقّمينا يعني زقّوم ما را بياور! منظورش كره و خرما بود؛ بعد به يارانش گفت: شما هم زقّوم بخوريد، اين همان چيزي است كه محمّد ما را به آن تهديد ميكند، گمان ميبرد آتش درخت ميروياند در حالي كه آتش سوزانندة درخت است.[6] اين معنا سبب شده كه برخي از لغويها و مفسّران به گمان اينكه تفسير مذكور جدّي و واقعي است يكي از معاني زقّوم را همين معنا ميدانند چنانكه در كتاب لسانالعرب از جوهري نقل شده كه: زقّوم اسم غذايي است براي عربها كه در آن خرما و كره باشد.[7] در كتاب الميزان آمده كه سور صافات سه ويژگي شجره زقّوم را بيان ميكند: اوّل اينكه طعام گناه دوستان است ـ دوّم اينكه چون سرب و يا مس گداخته است ـ سوّم اينكه در درون شكمها چون آب جوش غل ميزند.[8] امثال معاويهها غافلند كه اصول حاكم بر جهان آخرت با اصول حاكم بر اين دنيا تفاوت بسيار دارد؛ گياه يا درختي كه از قعر جهنم ميرويد به رنگ جهنّم بوده و در شرايط دوزخي پرورش مييابد كه اين تعجّبي ندارد مگر زنده ماندن انسان دوزخي در دوزخ يا در بهشت عجيب نيست؛ و يا ساير عجايبي ديگر همانند وجود سبزه و چمن و گياه در قعر اقيانوسها تعجب ندارد؟ به هر حال خداوند هر كاري را بخواهد، انجام ميدهد. امّا تشبيه شكوفههاي درخت زقوم به سرهاي شياطين كه سمبل زشتي و بدي است نوعي تشبيه است و ميرساند كه اين درخت علاوه بر ويژگيها و اثرات ضرربخش آن، داراي ظاهري بسيار بد منظر و زشت است كما اينكه در عرف مردم هم در مورد زيباييها به فرشته مثال ميزنند و حال آنكه آن را نديدهاند و عموماً اينها تشبيهاتي رسا و گويا ميباشند.[9]
پي نوشت ها:
[1] . دخان/ 43ـ46.
[2] . صافات/ 62ـ66.
[3] . واقعه/ 52.
[4] . الطبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1379ق، ج5، ص220.
[5] . راغب اصفهاني، مفردات الفاظ القرآن، بيروت، دارالکاتب، مادّه زقّوم.
[6] . الطوسي، حسن بن علي، التبيان، قم، مكتب العلوم الاسلامي، 1409ق، ج9، ص 501.
[7]. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، تهران، دارالکتب الاسلامي، 1409ق، ج9، ص 501.
[8] . طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، چاپ گلشن، 1363 ش، ج 18، ص 238.
[9] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير موضوعي پيام قرآن، مدرسة الامام علي بن ابيطالب، زمستان 1374 ش، ج 6.