طلسمات

خانه » همه » مذهبی » درسی از کبوتر

درسی از کبوتر

درسی از کبوتر

مرحوم آخوند ملا حسینقلی همدانی (رض) در حکمت، از شاگردان مرحوم حکیم متأله ملاهادی سبزواری است، و در عرفان و سیر و سلوک، از شاگردان مرحوم سید علی شوشتری. جناب آخوند ملا حسینقلی بعد از بیست و دو سال سیر و سلوک، نتیجه گرفت و به مقصود رسید و خود آن جناب گفت:
در عدم وصول به مراد، سخت گرفته بودم تا روزی در نجف، در جایی (گویا در گوشه‏ى ایوانی) نشسته بودم. دیدم کبوتری بر زمین نشست و پاره‏ى نانی بسیار خشکیده

aed44553 62ea 496f 9778 3df62ff46c95 - درسی از کبوتر
MKD06 - درسی از کبوتر
درسی از کبوتر

نويسنده: آیة الله حسن حسن زاده‏ى آملی
مرحوم آخوند ملا حسینقلی همدانی (رض) در حکمت، از شاگردان مرحوم حکیم متأله ملاهادی سبزواری است، و در عرفان و سیر و سلوک، از شاگردان مرحوم سید علی شوشتری. جناب آخوند ملا حسینقلی بعد از بیست و دو سال سیر و سلوک، نتیجه گرفت و به مقصود رسید و خود آن جناب گفت:
در عدم وصول به مراد، سخت گرفته بودم تا روزی در نجف، در جایی (گویا در گوشه‏ى ایوانی) نشسته بودم. دیدم کبوتری بر زمین نشست و پاره‏ى نانی بسیار خشکیده را به منقار گرفت هر چه نوک می زد، خرد نمی شد. پرواز کرد و برفت و نان را ترک گفت. پس از چندی بازگشت، به سراغ آن تکه نان آمد، باز چند بار آن را نوک زد و شکسته نشد، باز برگشت و بعد از چندی آمد و سرانجام آن تکه نان را با منقارش خرد کرد و بخورد. از این عمل کبوتر، الهام گرفتم که اراده و همت می باید.
هزار و یک نکته، نکته‏ى 641
منبع: مجله ی حدیث زندگی

درسی از کبوتر

درسی از کبوتر

مرحوم آخوند ملا حسینقلی همدانی (رض) در حکمت، از شاگردان مرحوم حکیم متأله ملاهادی سبزواری است، و در عرفان و سیر و سلوک، از شاگردان مرحوم سید علی شوشتری. جناب آخوند ملا حسینقلی بعد از بیست و دو سال سیر و سلوک، نتیجه گرفت و به مقصود رسید و خود آن جناب گفت:
در عدم وصول به مراد، سخت گرفته بودم تا روزی در نجف، در جایی (گویا در گوشه‏ى ایوانی) نشسته بودم. دیدم کبوتری بر زمین نشست و پاره‏ى نانی بسیار خشکیده

aed44553 62ea 496f 9778 3df62ff46c95 - درسی از کبوتر
MKD06 - درسی از کبوتر
درسی از کبوتر

نويسنده: آیة الله حسن حسن زاده‏ى آملی
مرحوم آخوند ملا حسینقلی همدانی (رض) در حکمت، از شاگردان مرحوم حکیم متأله ملاهادی سبزواری است، و در عرفان و سیر و سلوک، از شاگردان مرحوم سید علی شوشتری. جناب آخوند ملا حسینقلی بعد از بیست و دو سال سیر و سلوک، نتیجه گرفت و به مقصود رسید و خود آن جناب گفت:
در عدم وصول به مراد، سخت گرفته بودم تا روزی در نجف، در جایی (گویا در گوشه‏ى ایوانی) نشسته بودم. دیدم کبوتری بر زمین نشست و پاره‏ى نانی بسیار خشکیده را به منقار گرفت هر چه نوک می زد، خرد نمی شد. پرواز کرد و برفت و نان را ترک گفت. پس از چندی بازگشت، به سراغ آن تکه نان آمد، باز چند بار آن را نوک زد و شکسته نشد، باز برگشت و بعد از چندی آمد و سرانجام آن تکه نان را با منقارش خرد کرد و بخورد. از این عمل کبوتر، الهام گرفتم که اراده و همت می باید.
هزار و یک نکته، نکته‏ى 641
منبع: مجله ی حدیث زندگی

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد