8. آیة اللّه سید حسین بروجردى قدس سره
ایشان در سال 1292 ه ق در بروجرد دیده به جهان گشود – تحصیلات مقدماتى را در مدرسه نوربخش وطن خود به پایان رسانید و براى ادامه تحصیلات خویش به حوزه علمیه اصفهان سفر نمود و در حجره پسر عموى خود آقا نوح الدین در مدرسه صدر اقامت گزید و نه سال تمام از محضر اساتیدى چون آقا سید محمدباقر دُرچه اى، ملاّمحمد کاشى، ابوالمعالى کلباسى، سید محمدتقى مدرس و میرزا جهانگیر قشقایى بهره ها برد استادان گرانمایه اى که هر یک به گونه اى سید حسین را از عنایت خویش بهره مند ساختند و در شکل گیرى شخصیت گوهر گرانبهاى خاندان طباطبایى دخالت داشتند،
او در 22 سالگى به امر پدر بزرگوار خویش ازدواج کرد و براى تکمیل اندوخته هاى خود در حالى که مجتهدى جوان شمرده مى شد در 28 سالگى عازم حوزه علمیه نجف اشرف گشت و خود را در برابر تابش مستقیم آفتاب دانش مرجع وارسته آیة اللّه العظمى محمدکاظم آخوند خراسانى قرار داد
به زودى نظرهاى بجا و قابل تأمل او توجه استاد بزرگ حوزه نجف را جلب کرد و میان آنها پیوندى ناگسستنى پدید آورد،
آن بزرگمرد 8 سال در حریم حضرت امیرعلیه السلام اقامت گزید و علاوه بر آخوند خراسانى از بزرگانى چون شیخ الشریعه اصفهانى و سید محمدکاظم یزدى بهره کافى برد و در سال 1329 ه ق با استقبال پرشور مردم به زادگاهش گام نهاد و در بروجرد بساط تدریس و ارشاد مردم گسترد و مرجعیت آن مرد الهى در منطقه گسترش یافت همزمان با اوج گیرى اعتراضهاى مؤمنان علیه رضاخان و هجرت اعتراض آمیز روحانیان کشور به قم او به یارى روحانیت شتافت و با بلند شمردن شأن مؤسس حوزه علمیه قم آیة اللّه العظمى حائرى (ره) همه جا او را مطرح مى نمود و به دولتیان گفت شما با ایشان تماس بگیرید من هم اگر کارى داشتم از طریق آن جناب با شما در میان مى نهم، با ورود حاج آقا حسین قمى به تهران و امر به معروف و نهى منکر ایشان نسبت به کردار دولت به تهران تلگراف زد که: اگر دولت سخن آیة اللّه قمى را نپذیرد به پایتخت خواهد رفت و مسئولیت فرجام چنین اقدامى تنها به عهده دولت است،
در سال 1363 ه ق بیمار شد و هفتاد روز در بیمارستان فیروز آبادى تهران بسترى گردید چون او از بند بیمارى رهایى یافت با دو پیشنهاد روبرو شد از یک سو نمایندگان بروجرد براى باز گرداندنش پیاپى به تهران مى شتافتند و از سوى دیگر دانشوران ساکن قم او را به زندگى در حریم حضرت معصومه فرا مى خواندند که سرانجام آفتاب رخشان فقاهت در چهاردهم محرم 1364 ه ق از افق قم برآمد و جهان را از نور دانش و گرماى معنویت خود سرشار ساخت، با رحلت مرجع بزرگوار حضرت آیة اللّه العظمى سید ابوالحسن اصفهانى مرجعیت گوهر یگانه بروجرد فراگیر شد و مؤمنان از هر سو به آن فقیه وارسته مراجعه کردند
بدون شک این مرد الهى و مجتهد بزرگ زیر باران پیوسته امدادها و عنایتهاى فرا مادى قرار داشت
براى مثال حضرت آیة اللّه حاج شیخ على اکبر نهاوندى که خود از بزرگان روحانیت شیعه به شمار مى آمد پس از واگذار نمودن محراب خویش به آیة اللّه بروجردى به نجف شتافت، مرجع شیعیان جهان حضرت آیة اللّه سید ابوالحسن اصفهانى که از بیمارى رنج مى برد به ناگاه جناب نهاوندى را به جاى خود براى اقامه جماعت فرستاد شیخ نهاوندى مى گوید: شب اوّلى که به جاى ایشان براى خواندن نماز جماعت رفتم وقتى بر سجاده قرار گرفتم آوایى شنیدم که فرمود: «عظَّمْت وَلَدى عظمتُک» فرزندم را بزرگ داشتى من نیز تو را بزرگ داشتم،
برگشتم به همه سو نگاه کردم مردم در صفهاى جماعت نشسته بودند کسى جز من پیام غیبى را در نیافته بود،
کردار آن مرجع وارسته به ویژه در سالهاى زندگى قم دلیل روشنى بر معنویت و همراهى پیوسته تأیید الهى با فقیه فروتن بروجرد است و شاگردان آن سید بزرگ از نسل امام سجاد از کرامات و شگفتى هاى معنوى فراوانى پرده برداشته اند
آیة اللّه بروجردى خدمات فراوانى به مسلمانان سراسر جهان نمود که تأسیس بیش از هزار مسجد، مدرسه، بیمارستان، کتابخانه، گرمابه در ایران، عراق، لبنان، آفریقا و اروپا از آن جمله شمرده مى شود
او مرجع شیعیان جهان گشته بود و حتى بزرگترین عالمان حوزه هاى علمیه مخصوصاً حوزه علمیه قم که در رأس آنها آیة اللّه سید محمدتقى خوانسارى و سید صدرالدین صدر و آیة اللّه حجت بودند امور را به ایشان واگذار نموده بودند
شاهان شیعه و سنى برایش هدیه مى فرستادند به عنوان مثال زمانى ملک سعود پادشاه حجاز یک چمدان بزرگ حاوى پانزده نسخه قرآن کریم، قطعاتى از پرده خانه خدا و چیزهاى گرانبهاى دیگر نزد آن دانشمند وارسته گسیل داشت، سرور فقیهان شیعه تنها قرآنها و پرده کعبه را پذیرفت و باقى را همراه نامه اى به ملک سعود بازگرداند و گفت چون هدیه نمى پذیرم این را نیز نمى توانم قبول کنم ولى ناگزیر قرآن و پرده کعبه