4. آیة اللّه میرزا على آقا شیرازى اصفهان رحمه الله
در وصف ایشان همین بس که استاد شهید مرتضى مطهرى در مقدمه کتاب سیرى در نهج البلاغه خویش راجع وى مى فرماید
او را همواره یکى از «ذخائر» گرانبهاى عمر خودم – که حاضر نیستم با هیچ چیز معاوضه کنم – مى شمارم و شب و روزى نیست که خاطره اش در نظرم مجسم نگردد، یادى نکنم و نامى نبرم و ذکر خیرى ننمایم.
به خود جرأت مى دهم و مى گویم او به حقیقت یک «عالم ربانى» بود، اما چنین جرأتى ندارم که بگویم من «متعلم على سبیل نجاة»یا کمیل! الناس ثلثة: فعالم ربانى و متعلم على سبیل نجاة و همج رعاع. نهج البلاغه: حکمت 147. بودم. یادم هست که در برخورد با او همواره این بیت سعدى در ذهنم جان مى گرفت:
عابد و زاهد وصوفى همه طفلان رهندمرد اگر هست به جز «عالم ربانى» نیست
او هم فقیه بود و هم حکیم و هم ادیب و هم طبیب. فقه و فلسفه و ادبیات عربى و فارسى و طب قدیم را کاملا مى شناخت و در برخى متخصص درجه اول به شمار مى رفت، قانون بوعلى را که اکنون مدرس ندارد او به خوبى تدریس مى کرد و فضلا در حوزه درسش شرکت مى کردند، اما هرگز نمى شد او را در بند یک تدریس مقید ساخت، قید و بند به هر شکل با روح او ناسازگار بود، نهج البلاغه به او حال مى داد و روى بال و پر خود مى نشاند و در عوالمى که ما نمى توانستیم درست درک کنیم سیر مى داد.
او با نهج البلاغه مى زیست، با نهج البلاغه تنفس مى کرد، روحش با این کتاب همدم بودم، نبضش با این کتاب مى زد و قلبش با این کتاب مى تپید، جمله هاى این کتاب ورد زبانش بود و به آنها استشهاد مى نمود، غالبا جریان کلمات نهج البلاغه بر زبانش با جریان سرشک از چشمانش بر محاسن سپیدش همراه بود. براى ما درگیرى او با نهج البلاغه، که از ما و هر چه در اطرافش بود مى برید و غافل مى شد منظره اى تماشائى و لذتبخش و آموزنده بود، سخن دل رااز صاحبدلى شنیدن، تاثیر و جاذبه و کشش دیگرى دارد. او نمونه اى عینى از سلف صالح بود، سخن على درباره اش صادق مى نمود: و لولا الاجل الذى کتب لهم لم تستقر ارواحهم فى اجسادهم طرفة عین، شوقاً الى الثواب و خوفا من العقاب، عظم الخالق فى انفسهم فصغر مادونه فى اعینهم اگر نبود اجل معینى که براى آنها مقدر شده روانهاشان در تن هاشان نمى ماند، از کمال اشتیاق به پاداشهاى الهى و ترس از کیفرهاى الهى. آفریننده در روحشان به عظمت تجلى کرده، دیگر غیر او در چشمهایشان کوچک مى نماید..
ادیب محقق، حکیم متأله، فقیه بزرگوار، طبیب عالیقدر، عالم ربانى مرحوم آقاى حاج میرزا على آقا شیرازى اصفهانى قدس اللّه سره راستى مرد حق و حقیقت بود، از خود و خودى رسته و به حق پیوسته بود. با همه مقامات علمى و شخصیت اجتماعى، احساس وظیفه نسبت به ارشاد و هدایت جامعه و عشق سوزان به حضرت اباعبداللّه الحسین علیه السلام موجب شده بود که منبر برود و موعظه کند، مواعظ و اندرزهایش چون از جان برون مى آمد لاجرم بر دل مى نشست، هر وقت به قم مى آمد علماء طراز اول قم به اصرار از او مى خواستند که منبر برود و موعظه نماید. منبرش بیش از آنکه «قال» باشد «حال» بود.
آن شمع فروزان و در نهایت بعد از رحلت در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد.