مطلب ياد شده در سئوال مورد نظر نمي تواند به عنوان يک شبهه مطرح بشود بلکه در زمره معجزات و کرامات بي شمار پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ که در مواقف مختلف از آن حضرت و يا به دستور او سر زده است، به شمار مي آيد.
در کتاب کافي روايتي به اين مضمون آمده است که: نقل شده که امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ فرمود: اين حمار (که خيروم نام دارد) با رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ سخن مي گفت: پس گفت: پدر و مادرم فدايت (اي رسول خدا) پدرم از پدرش و او از جدش و او از پدرش نقل کرد که او با نوح در کشتي بود، پس (روزي) نوح (در کنار من) ايستاد، سپس بر پشتم دست کشيد و فرمود: از پشت اين الاغ الاغي خارج خواهد شد که آقاي پيامبران (سيد النبيين) و خاتم آنان بر آن سوار مي شود. پس ستايش آن خدايي را که مرا آن حمار قرار داد».[1]اين حديث گرچه خبرواحد بوده و گذشته از آن سند قطعي ندارد و مرسل است اما در صورت صحت نيز هيچ گونه خدشه و شبهه به وجود نمي آورد و از کرامات و فضايل رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ محسوب مي شود. و مطلبي است که در تاريخ اسلام و انبياء سلف نظاير متعدد دارد، مانند سخن گفتن بازوي گوسفند مسموم در جنگ خيبر با رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ : «زينب دختر حارث گوسفند (بريان شده) مسموم را خدمت رسول خدا آورده سپس آن بزرگوار لقمه اي از آن برداشت، در آن حال بازوي آن گوسفند سخن گفت، و گفت من مسموم ام و بشر بن برّاء که از آن لقمه خورده بود مرد».[2]در سخن گفتن حيوانات عجبي نيست که نباتات هم به اذن و اراده خداوند با انبياء سخن مي گويند، چنان چه در جريان بعثت و نبوت حضرت موسي ـ عليه السلام ـ آمده است.[3] و بلکه جمادات مانند عصاي شباني نيز مي تواند به اذن خدا کارهايي کند و در راستاي تحقق اهداف الهي انبياء اسباب مؤثري بشود که زندگان و انسان ها نيز از آن عاجزاند.[4]اين در واقع درسي است به همه انسان ها که در اين جهان هيچ چيز را ساده نپندارند، اي بسا موجودات يا افرادي که ما با ديده حقارت به آنها مي نگريم قدرت هاي عظيم و استعدادهاي فوق العاده در دل نهفته دارند که ما از آن بي خبريم.
گر تو را چشمي زغيبان بــاز شد بـا تــو ذرات جهان هـمراز شد
نــطق آب، نطق خاک، نطق گل هست محسوس، حواس اهل دل
اگر چشم بصيرت باز کنيم خواهيم ديد که آسمان و زمين و همه آن چه در آن است سپاه و لشکر خدا است و شهادت به وحدانيت خدا و نبوت حضرت خاتم مي دهند و سخن گفتن حمار و گوسفند نه تنها شبهه نمي شود بلکه آيتي از آيات الاهي بر صدق نبوت و صداقت ادعاي حضرت ختمي مرتبت خواهد بود.
«هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّکينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَکيمًا؛ اوست آن کس که در دل هاي مؤمنان آرامش را فرو فرستاد (و معجزات و کرامات و فضايل انبياء و اوليا را مايه دلگرمي آنان قرار داد) تا ايماني برايمان خود بيفزايند، و سپاهيان آسمان ها و زمين از آن خداست و خدا همواره داناي سنجيده کار است».[5]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ از هجرت تا رحلت، سيد علي اکبر قرشي.
2ـ تفسير الميزان، ج18.
پي نوشت ها:
[1]. محمد بن يعقوب کليني، الکافي، تحقيق علي اکبر غفاري، دارالکتب الاسلاميه، چاپ سوم، 1388ق، ج1، ص237.
[2]. تاريخ يعقوبي، قم، مؤسسه نشر فرهنگ اهلبيت(ع)، بيروت، دار صادر، ج2، ص56ـ57.
[3]. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1374ش، ج13، ص168.
[4]. همان.
[5]. فتح / 4.