خانه » همه » مذهبی » در جايي خداوند مي فرمايد: بعضي از رسولان الهي را بر بعض ديگر برتري و فضيلت داديم، و در جايي ديگر مي فرمايد: بين رسولان ما فرقي وجود ندارد،[1] آيا پيامبران الهي با هم فرق دارند و اين دو آيه با همديگر چگونه قابل جمع است؟

در جايي خداوند مي فرمايد: بعضي از رسولان الهي را بر بعض ديگر برتري و فضيلت داديم، و در جايي ديگر مي فرمايد: بين رسولان ما فرقي وجود ندارد،[1] آيا پيامبران الهي با هم فرق دارند و اين دو آيه با همديگر چگونه قابل جمع است؟

دو مسأله را بايد از همديگر تفکيک کرد: يکي مسأله اشتراک تمام انبياي الهي در اصل رسالت و نبوت و ديگري فضيلت و برتري برخي انبيا بر انبياي ديگر.
انبياي الهي در اصل رسالت و نبوت و مبعوث بودن از جانب خداوند با همديگر مشترک اند، و همه انبياي الهي از جانب خدا مبعوث شده اند، آياتي از قرآن کريم ناظر به اين معناست و اين حقيقت را از زبان مومنان بيان مي کند که مي گويند ما بين انبياي الهي فرق نمي گذاريم، به اين معنا که همه انبياي الهي از آدم تا خاتم همه را رسولان الهي مي دانيم، اين معنا منافات ندارد با اين که برخي بر برخي ديگر تفاضل و برتري داشته باشد. اين معنا در پاره اي از آيات قرآن کريم آمده است:
قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلي‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسي‏ وَ عيسي‏ وَ ما أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ.[2] بگوييد: «ما به خدا ايمان آورده‏ايم و به آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و پيامبران از فرزندان او نازل گرديد، و (همچنين) آنچه به موسي و عيسي و پيامبران (ديگر) از طرف پروردگار داده شده است، و در ميان هيچ يك از آنها جدايي قائل نمي‏شويم، و در برابر فرمان خدا تسليم هستيم (و تعصبات نژادي و اغراض شخصي، سبب نمي‏شود كه بعضي را بپذيريم و بعضي را رها كنيم.)»
آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصيرُ.[3] پيامبر، به آنچه از سوي پروردگارش بر او نازل شده، ايمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، كاملًا مؤمن مي‏باشد.) و همه مؤمنان (نيز)، به خدا و فرشتگان او و كتاب ها و فرستادگانش، ايمان آورده‏اند (و مي‏گويند:) ما در ميان هيچ يك از پيامبران او، فرق نمي‏گذاريم (و به همه ايمان داريم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا! (انتظارِ) آمرزش تو را (داريم) و بازگشت (ما) به سوي توست.».
قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلي‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسي‏ وَ عيسي‏ وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ.[4] بگو: «به خدا ايمان آورديم و (همچنين) به آنچه بر ما و بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل گرديده و آنچه به موسي و عيسي و (ديگر) پيامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است ما در ميان هيچ يك از آنان فرقي نمي‏گذاريم و در برابرِ (فرمان) او تسليم هستيم.»
مسأله دوم فضيلت و برتري برخي از انبياي الهي بر بعض ديگر است، اين نيز حقيقتي است انکار ناپذير زيرا هيچ ترديدي نيست که انبياي اولوا العزم بر انبياي ديگر فضيلت و بر تري دارند، و انبياي اولواالعزم نيز برخي بر برخي ديگر برترند، و اين حقيقت منافات با اشتراک همه در اصل نبوت ورسالت نبوت ندارند، همانند اين است که سفير يک کشور هم مسووليت برقراري روابط با کشور ديگر را دارد، و فرستاده ويژه نيز اين مسووليت را دارد و وزير خارجه هم مسووليت دارد ولي معناي اين رسالت اين نيست که سطح وزير خارجه با سفير همسان است. با توجه به همين فضيلت و برتري برخي از انبياي الهي بر برخي ديگر، قرآن کريم به اين مطلب اشاره مي کند:
تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلي‏ بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَيْنا عيسَي ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُس.[5] بعضي از آن رسولان را بر بعضي ديگر برتري داديم برخي از آنها، خدا با او سخن مي‏گفت و بعضي را درجاتي برتر داد و به عيسي بن مريم، نشانه‏هاي روشن داديم و او را با «روح القدس» تأييد نموديم‏.‏
و روايات متعددي نيز بر اين معنا دلالت دارد:
در روايتي امام علي (ع) مي فرمايد: فَوَ اللَّهِ مَا أعْطَي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيّاً وَ لَا مُرْسَلًا دَرَجَةً وَ لَا فَضِيلَةً إِلَّا وَ قَدْ جَمَعَهَا لِمُحَمَّدٍ ص وَ زَادَهُ عَلَي الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً وَ لَقَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا ذَكَرَ لِنَفْسِهِ فَضِيلَةً قَالَ وَ لَا فَخْرَ وَ أَنَا أذْكُرُ لَكَ الْيَوْمَ مِنْ فَضْلِهِ مِنْ غَيْرِ إِزْرَاءٍ عَلَي أَحَدٍ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ مَا يُقِرُّ اللَّهُ بِهِ أَعْيُنَ الْمُؤْمِنِينَ شُكْراً لِلَّهِ عَلَي مَا أعْطَي مُحَمَّداً ص الْآنَ.[6] سوگند به خداي متعال که خداوند هيچ نبي و رسولي را درجه و فضيلتي عطا نکرد، مگر آن که آن فضيلت و درجه را براي پيامبر داده است، و او را بر ساير انبيا و مرسلين چند برابر آن افزوده است، و پيامبر هر گاه فضيلتي را براي خويش ذکر مي نمود مي فرمود: از باب تفاخر نيست، و من امروز فضايلي را ذکر مي کنم تا چشم مومنان را روشن کنم بدون آن که قصد بيان منقصت ساير انبيا را داشته باشم، و خداي متعال را بر آن چه بر پيامبر عطا فرموده سپاس مي گويم.
در روايت ديگر امام صادق (ع) مي فرمايد: وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً خَيْراً مِنْ مُحَمَّدٍ ص وَ لَا وَصِيّاً خَيْراً مِنْ وَصِيِّهِ.[7] خداي متعال هيچ پيامبري را برتر از پيامبر اسلام مبعوث نکرده است، و نه وصي بهتر و برتر از او قرار وصي او قرار داده است.
در روايت ديگري امام کاظم مي فرمايد: مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً قَطُّ إِلَّا عَاقِلًا وَ بَعْضُ النَّبِيِّينَ أَرْجَحُ مِنْ بَعْضٍ.[8] خداي متعال هيچ پيامبري را نفرستاد مگر اين که از عقل برخوردار بوده است و بعض انبيا را بر بعض ديگر برتري داده است.
در روايت ديگر نيز از امام کاظم آمده است: مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا وَ مُحَمَّدٌ ص أَعْلَمُ مِنْه.[9]‏ خداي متعال هيچ پيامبري را نفرستاده مگر آن که پيامبر اسلام اعلم از اوست.
در روايت ديگر ابن عباس از پيامبر نقل مي کند که فرمود: وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً أكْرَمَ عَلَيْهِ مِنِّي وَ لَا أوْصِيَاءَ أكْرَمُ عَلَيْهِ مِنْ وَصِيِّي عَلِيٍّ.[10] قسم به خداي که مرا فرستاده است هيچ پيامبري گرامي تر از من نزد خدا نيست، و هيچ وصيي گرامي تر از وصي من علي بن ابي طالب نيست.
در نتيجه برتري بعض انبيا بر بعض ديگر منافات با اصل اشتراک انبيا در اصل رسالت و نبوت ندارد و اين دو مربوط به دو مسأله اند و با همديگر تنافي و تضادي ندارند. و علامه طباطبايي به اين معنا به نحو بسيار روشني اشاره داشته و مي گويد:
آيه مبارکه تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلي‏ بَعْضٍ، دلالت دارد بر اين كه خداي سبحان انبيا را در يك درجه قرار نداده، بلكه بين آنان برتري نهاده است، بعضي برتر از بعضي ديگر هستند، و بعضي پائين‏تر از بعض ديگر، ولي همه آنها داراي فضيلت هستند، چون رسالت في نفسه فضيلت است كه در همه آنان هست. پس در بين انبيا اختلاف مقام و تفاضل در درجات هست، در عين اينكه همه آنان در اصل فضل رسالت مشترك هستند، و در مجمع كمالات كه همان توحيد باشد سهيم هستند.[11] 
پي نوشت ها:
[1] . اشاره است به آيات مبارکه: تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلي‏ بَعْضٍ (بقره/253) و : لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ (بقره/136)>
[2] . بقره/136.
[3] . بقره/285.
[4] . آل عمران/84.
[5] . بقره/253.
[6] . مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، دار الوفاء، اول، 1404ه.ق، ج16، ص341.
[7] . مجلسي، بحار الانوار، ج11، ص60.
[8]  . مجلسي، بحار الانوار، ج14، ص112.
[9] . مجلسي، بحار الانوار، ج14، ص112.
[10] . مجلسي، بحار الانوار، ج27، ص220.
[11] . طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، قم، انتشارات اسلامي، پنجم، 1374ش، ج2، ص309.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد