قبل از پاسخ به مطالب مورد سوال که از سایتهای اهل سنت در مورد زراره نقل کرده اید لازم است متذکر شویم ما شیعیان دوست ودشمن خود را میشناسیم ونیازی به این نداریم که فرد مفلوکی همچون نویسنده این مقاله بخواهد برای ما تعیین تکلیف کند تمامی شیعیان بر عظمت وجلالت قدر زراره اتفاق نظر دارند و وی را فردی ثقه ومورد اطمنان میدانند و روایاتی که از ایشان نقل شده را معتبر میدانند نه تنها شخص زراره بلکه برادر وفرزندان و خاندان او از شیعیان مورد وثوق ائمه بوده اند این گونه نیست که فردی غیر موثق ویا بنا به ادعای ایشان مسیحی باشد وبتواند مورد تایید ائمه قرار بگیرد به گونه ای که روایات او در کتب شیعه پر باشد وائمه در مورد او هیچ چیز به شیعیان نگویند فردی مثل ابو الخطاب که از اصحاب امام باقر وصادق علیهما السلام بود وقتی منحرف شد امام صادق او را طرد نموده ومیان شیعیان نیز مطرود واقع شد ولی شخصیتی مثل زراره هر چند مخالفان علیه او روایاتی ساختند ولی میان شیعه مطرود واقع نشد بلکه روایات او در کتب شیعه نقل شد و ائمه پس از امام صادق نیز تا زمان حضرت عسگری روایات نقل شده از زراره را که در کتب شیعه فروان بود ومجموعه های با نام اصل که توسط شخص ایشان تدوین شده بود عملا تایید نموده و هیچ گونه قدحی در مورد ایشان از امامان پس از امام صادق و یا نواب امام عصر صادر نشده بلکه در تایید او روایات فراوان داریم واگر از خصوص امام صادق قدحی در مورد او وارد شده وجه وعلتی دارد که به ان اشاره خواهیم نمود ضمن آنکه روایاتی که از ایشان نقل شده هم مضمون با دیگر روایاتی است که از دیگر ثقات از راویان از ائمه معصومین نقل شده این هم مضمونی وهم نوایی برای ما این اطمینان را می آورد که ایشان کاملا ثقه ومو رد تایید معصومین بوده ضمن آنکه تمامی سخنان این نویسنده حول این ادعای باطل است که امام صادق از امامان اهل سنت است به این عبارت ایشان دقت کنید «… لذا هر وقت وقتی را پیدا میکردند دروغهایی از این بزرگوار در کوفه منتشر می کرد. ولی فکر نمی کرد که این خبر به امام بزرگ اهل سنت و جماعت یعنی امام صادق برسد…» وقتی این ادعای نویسنده که امام صادق از ائمه اهل سنت وجماعت است از خنده دار ترین دروغهای تاریخ باشد دیگر سخنان او نیز تکلیفش معلوم است وقدح چنین افرادی از زراره خود دلیل بر موثق بودن او از نظر ماست وبالعکس اگر چنین افرادی از کسی تعربف کنند از نظر ما شخصیت آن فرد زیر سوال میرود بنا بر این خود دشمنی دشمنان اهل بیت با شخصیت زراره نیز دلیل بر موثق بودن وشیعه بودن وی است منظور ما از دشمنان اهل بیت کسانی هستند که وصیت پیامبر اکرم را در تمسک به ثقلین رعایت نکرده اند و چیزی از تمسک به اهل بیت پیامبر در نوشته جات و کتابهایشان دیده نمیشود همه ما میدانیم که پیامبر اکرم کتاب خدا واهل بیت خود را به یادگار میان امت گذارد وسفارش کرد که اگر به انها تمسک کنید هر گز گمراه نمیشوید و این دو را دو رشته ریسمان محکم معرفی نمود که از آسمان به زمین کشیده شده که یک طرف آن به دست خداوند است ویک طرف به دست خلق که هرکس می خواهد به آسمان بالا رود ورشد وتعالی تحصیل نموده و از گمراهی ها نجات یابد باید به این دو چنگ بزند بعد پیامبر مراد خود را از اهل بیت را نیز مشخص نمود که افراد خاصی هستند حال سوال اساسی این است که امثال این نویسنده از اهل سنت چه چیز از تمسک به اهل بیت دارند آیا مراد از تمسک به اهل بیت در هدایت وعدم گمراهی صرف محبت است ؟! اینکه نیاز به سفارش ندارند تمامی مسلمانان موظفند یکدیگر را دوست بدارند ضمن آنکه محبت اهل بیت چه ارتباطی به نجات از گمراهی دارد و اگر مراد از تمسک به آنان اقتدا به گفتار ورفتار آنان است در کتب ونوشته ای اهل سنت چه چیز از تمسک به اهل بیت دیده میشود آیا امام بخاری که تعمد در عدم نقل حدیث از امام صادق و دیگر ائمه اهل بیت پیامبر داشته میتواند بگوید من متمسک به قرآن واهل بیت پیامبر ام و یا اینکه آنان سخن درونی و باطن خود را آشکار کرده وبانک کتاب الله فینا و یکفینا سر داده وهیچ گونه ارزش واحترامی برای اهل بیت قایل نیستند از این نویسنده باید سوال جدیی را مطرح نمود وآن اینکه شما که امام صادق را اما اهل سنت وجماعت میدانی چند روایت وحدیث از امام صادق(ع) سراغ داری آنها را برای ما نقل کن زراره و امثال او از شیعیان که به قول شما دروغگو و مورد تایید امام صادق نبوده اند شما و دیگر از امامان شما همچون ابوحنیفه که راستگو هستید روایات امام صادق را برای ما نقل کنید آیا نویسنده این مقاله میتواند از غیر طریق شیعه روایتی از امام صادق نقل کند ؟! ایشان بخوبی میداند که امامان اهل سنت در کتب خود تعمد در عدم نقل حدیث از ائمه ما داشته اند به همین علت روایات امام صادق در کتب ایشان همچون صحیح بخاری کمتر از انگشتان دست است بخاری در کتاب خود از خارجیان بی دین ودشمنان سرسخت امیر مومنان علی علیه السلام روایت نقل می کند چه شده است که از ذریه رسول خدا وبه قول شما امام اهل سنت وجماعت جعفر بن محمد مطلب نقل نمی کند ودر سر تا سر کتاب وی از امامان شیعه هیچ حدیثی دیده نمیشود همین مطلب در گزافه بودن چنین ادعایی کفایت میکند ونیاز به ذکر ادله دیگر نیست ضمن آنکه انتساب شیعه به امام صادق به عنوان جعفری و یاد شدن از مکتب شیعه به عنوان مذهب جعفری از بدیهیات تاریخ است که نویسنده چشم خود را محکم به روی آن بسته که از امام صادق به عنوان امام اهل سنت وجماعت یاد می کند .
با طرح این سوال کذب تمامی ادعاهای ایشان آشکار میشود و همین مطلب در باز کردن مشت این نویسنده کافی است . لکن به اجمال ذیلا به پاسخ شبهات وی میپردازیم :
نویسنده این مقاله میگوید اصلیت زراره مسیحی بوده وبرای ضربه زدن به اسلام مسلمان شده وبه سخن شیخ طوسی استناد نموده .
در پاسخ میگوییم آنچه در کلام شیخ طوسی آمده این است که پدر بزرگ جناب زراره از راهبان مسیحی بوده که این نویسنده به اشتباه راهبه ذکر نموده راهبه وصف مونث است وبر زن اطلاق میشود صرف نظر از این اشتباه تمامی سخنان ایشان در مورد زراره ادعای بدون دلیل است و اشکالات زیادی دارد اولا :آیا میشود فردی را که پدرش مسلمان شده وخودش نیز مسلمان است به صرف اینکه پدر بزرگش مسیحی است متهم به ضربه زدن به اسلام کرد و گفت اسلام او غیر واقعی است معنای این سخن این است که پدر زراره اسلام اختیار نموده وعمری مسلمان بوده که در آینده شاید پسرش بتواند به اسلام ضربه بزند بهتر است ایشان این گونه افراد را که مسیحی بوده ودر صدد ضربه زدن به اسلام بوده اند در میان افرادی همچون کعب الاحبار که مورد احترام اهل سنت است جسجو کند که در زمان خود پیامبر وبا دیدن این همه ادله وعجزات ایمان نیاورده ودر زمان عثمان مسلمان میشود و از حامیان عثمان ! اسلام چنین فردی مشکوک است نه زراره وخیلی عجیب است که فردی شق القمر پیامبر را ببیند واسللام نیاورد بعد در زمان عثمان مسلمان شود وعذر بیاورد که من کلید صندوقچه که کتب عهدین در آن بوده و به من به ارث رسیده بود را گم کرده بودم وبعد که پیدا کردم و آن کتابها را خواندم به حقانیت اسلام پی بردم , ثانیا : خانوده زراره اعم از برادران و فرزندان زراره تماما مسلمان بوده ومورد احترام مسلمانان اعم از شیعه وسنی وهیچ کدام چنین نسبتی را به زراره نداده اند که او غیر مسلمان بود حتی دشمنان وی از اهل سنت چه زمانی که ایشان شیعه نشده بود وچه پس از آنکه به محضر امام باقر میرسد واز ارادتمندان ایشان میشود هیچ کس چنین نسبتی را به ایشان نداده . ثالثا: تایید وتعریفهای فراوان امام باقر و امام صادق و ائمه پس از مام صادق علیهم السلام از این شخصیت در روایات فروان دلالت بر جایگاه بلند زراره دارد و همین تعریفها است که برای این شخصیت جایگاهی ساخته که هیچ یک از شیعیان در جلالت ایشان تردید ندارند بوده اند افرای که شیعه بوده اند همچون ابوالخطاب ولی به محض انحرافشان از تشیع ائمه آنان را طرد کرد ومطرود شیعیان واقع شده اند اگر زراره نیز واقعا این گونه بود باید گمراهی وی بر شیعیان از سوی ائمه آشکار میشد وروایاتی هم که ایشان در قدح زراره نقل میکند یا مجعول دشمنان است ویا تقیه است . رابعا :از ظاهر کلام این نویسنده این گونه برداشت میشود که اسلام زراره از مراوده با امام صادق وشرکت در درس ایشان شروع در حالی که این گونه نیست و پدر ایشان نیز مسلمان بوده شده و زمانی که ایشان به محضر امام باقر میرسد فردی با اطلاعات دینی بوده و از آگاهان اهل سنت محسوب میشده که اطلاعات دینی داشته .
نویسنده درادمه سخنان خود از امام صادق به عنوان امام بزرگ اهل سنت یاد میکند که خنده دار بودن این ادعا معلوم شد وی را در ادامه روایتی را در تایید سخنان خود آورده که زراره در صدد تغییر نظر امام صادق به نفع خود بوده ودر ادامه به امام صادق بی ادبی نموده .
مرحوم ایه الله خویی در معجم رجال الحدیث به این نقل اشاره نموده و میگوید تمامی راویان این حدیث مجهول وناشناخته اند و در ادامه ایشان اظهار تعجب میکند که چگونه برخی چنین نقل زشت وزننده را در مورد زراره در کتب خود آورده اند , ضمن آنکه مجعول بودن حدیث کاملا روشن است چون در روایات فراوان ائمه فرموده اند در تشهد جملات خاصی لازم نیست گفته شود وشهادت به توحید ورسالت به هر شکل گفته شود صحیح است والتحیات و الصلوات لله در تشهد های منقول از ائمه آمده و جا دارد از این نویسنده سوال شود تغییر نظر امام صادق در مورد اضافه شدن التحیات و الصلوات لله چه نفعی برای زراره دارد که این همه اصرار کند آیا تغییر نظر امام صادق در این مساله به ضرر اسلام وبه نفع مسیحیت است ؟!.
در مورد روایت بعدی ودیگر روایاتی که در مذمت زراره نقل شده نیز پاسخ کلی این است که اولا این روایات از سوی دشمنان اهل بیت و دشمنان زراره وضع شده واغلب این روایات ضعیف است و برخی از این روایات که صحیح است نیز به جهت تقیه از ائمه صادر شده وبه جهت این بوده که زراره را میان دشمنان حفظ کنند تا انتساب وی به ائمه وتشیع زیر سوال برود ومورد تردید باشد به همین جهت در روایتی که کشی در رجال خود نقل کرده امام صادق به فرزند زراره به همن نکته اشاره می کنند که اگر ما قدحی در مود زراره میکنیم به جهت حفظ و بقای اوست بعد حضرت در این کار خود اشاره به آیه ای از قرآن میکنند که جناب خضر به جهت حفظ کشتی از حاکم ستمگر آنرا سوراخ نمود تا به دست وی نیفتد بعد حضرت عمل خود را در قدح زراره تشبیه به همین کار نمودند که در حقیقت امام میخواهند بگویند با این عمل در صدد حفظ جان زراره بوده اند .
همچنین در روایت دیگری که در رجال کشی نقل شده جمیل بن دراج میگوید بر امام صادق علیه السلام داخل شدم فردی را دیدم که از نزد امام بیرون می آمد وقتی نزد امام رفتم فرمود این مرد را که از نزد من بیرون رفت دیدی گفتم آری او مردی از اصحاب ما است از اهل کوفه فرمود خداوند روح او وروح امثال او را تقدیس نکند او در مورد افرادی از اصحاب پدر من سخن گفت که پدرم آنان را امینان بر حلال وحرام خدا میدانست و گنجینه علوم پدر من بودند و نزد من نیز اینان چنین هستند آنان محل سر من هستند و هرگاه خداوند بخواهد به اهل زمین بدی برساند به سبب وجود انان آن صرف نظر مینماید آنان ستارگان شیعه منند در حال حیات ومرگشان یاد پدرم را زنده نگاه میدارند وبه سبب انها بدعتها آشکار میشود و دروغ دروغ گویان وتاویلات غالیان آشکار میشود آنگاه امام گریه کردند و من گفتم این افراد چه کسانی هستند فرمود برید عجلی زراره ابو بصیر و محمد بن مسلم ای جمیل امر این مرد {که از نزد من خارج شد }بزودی بر تو آشکار خواهد شد جمیل می گوید دیری نپایید که دیدم این مرد به از منتسبین به ابو الخطاب شد بعد جمیل اضافه میکند که ما اصحاب ابو الخطاب را به بغض و کینه این اصحاب یعنی {زراره ومحمد بن مسلم و..) میشناختیم. {رجال الکشی ص : 138}.
از این روایت نیز مشخص میشود برخی از بدگویی های از زراره از سوی منتسبین به ابوالخطاب بوده که از غلات ومطرودین امام صادق بوده .[کامل از کد180751] (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100131779)
با طرح این سوال کذب تمامی ادعاهای ایشان آشکار میشود و همین مطلب در باز کردن مشت این نویسنده کافی است . لکن به اجمال ذیلا به پاسخ شبهات وی میپردازیم :
نویسنده این مقاله میگوید اصلیت زراره مسیحی بوده وبرای ضربه زدن به اسلام مسلمان شده وبه سخن شیخ طوسی استناد نموده .
در پاسخ میگوییم آنچه در کلام شیخ طوسی آمده این است که پدر بزرگ جناب زراره از راهبان مسیحی بوده که این نویسنده به اشتباه راهبه ذکر نموده راهبه وصف مونث است وبر زن اطلاق میشود صرف نظر از این اشتباه تمامی سخنان ایشان در مورد زراره ادعای بدون دلیل است و اشکالات زیادی دارد اولا :آیا میشود فردی را که پدرش مسلمان شده وخودش نیز مسلمان است به صرف اینکه پدر بزرگش مسیحی است متهم به ضربه زدن به اسلام کرد و گفت اسلام او غیر واقعی است معنای این سخن این است که پدر زراره اسلام اختیار نموده وعمری مسلمان بوده که در آینده شاید پسرش بتواند به اسلام ضربه بزند بهتر است ایشان این گونه افراد را که مسیحی بوده ودر صدد ضربه زدن به اسلام بوده اند در میان افرادی همچون کعب الاحبار که مورد احترام اهل سنت است جسجو کند که در زمان خود پیامبر وبا دیدن این همه ادله وعجزات ایمان نیاورده ودر زمان عثمان مسلمان میشود و از حامیان عثمان ! اسلام چنین فردی مشکوک است نه زراره وخیلی عجیب است که فردی شق القمر پیامبر را ببیند واسللام نیاورد بعد در زمان عثمان مسلمان شود وعذر بیاورد که من کلید صندوقچه که کتب عهدین در آن بوده و به من به ارث رسیده بود را گم کرده بودم وبعد که پیدا کردم و آن کتابها را خواندم به حقانیت اسلام پی بردم , ثانیا : خانوده زراره اعم از برادران و فرزندان زراره تماما مسلمان بوده ومورد احترام مسلمانان اعم از شیعه وسنی وهیچ کدام چنین نسبتی را به زراره نداده اند که او غیر مسلمان بود حتی دشمنان وی از اهل سنت چه زمانی که ایشان شیعه نشده بود وچه پس از آنکه به محضر امام باقر میرسد واز ارادتمندان ایشان میشود هیچ کس چنین نسبتی را به ایشان نداده . ثالثا: تایید وتعریفهای فراوان امام باقر و امام صادق و ائمه پس از مام صادق علیهم السلام از این شخصیت در روایات فروان دلالت بر جایگاه بلند زراره دارد و همین تعریفها است که برای این شخصیت جایگاهی ساخته که هیچ یک از شیعیان در جلالت ایشان تردید ندارند بوده اند افرای که شیعه بوده اند همچون ابوالخطاب ولی به محض انحرافشان از تشیع ائمه آنان را طرد کرد ومطرود شیعیان واقع شده اند اگر زراره نیز واقعا این گونه بود باید گمراهی وی بر شیعیان از سوی ائمه آشکار میشد وروایاتی هم که ایشان در قدح زراره نقل میکند یا مجعول دشمنان است ویا تقیه است . رابعا :از ظاهر کلام این نویسنده این گونه برداشت میشود که اسلام زراره از مراوده با امام صادق وشرکت در درس ایشان شروع در حالی که این گونه نیست و پدر ایشان نیز مسلمان بوده شده و زمانی که ایشان به محضر امام باقر میرسد فردی با اطلاعات دینی بوده و از آگاهان اهل سنت محسوب میشده که اطلاعات دینی داشته .
نویسنده درادمه سخنان خود از امام صادق به عنوان امام بزرگ اهل سنت یاد میکند که خنده دار بودن این ادعا معلوم شد وی را در ادامه روایتی را در تایید سخنان خود آورده که زراره در صدد تغییر نظر امام صادق به نفع خود بوده ودر ادامه به امام صادق بی ادبی نموده .
مرحوم ایه الله خویی در معجم رجال الحدیث به این نقل اشاره نموده و میگوید تمامی راویان این حدیث مجهول وناشناخته اند و در ادامه ایشان اظهار تعجب میکند که چگونه برخی چنین نقل زشت وزننده را در مورد زراره در کتب خود آورده اند , ضمن آنکه مجعول بودن حدیث کاملا روشن است چون در روایات فراوان ائمه فرموده اند در تشهد جملات خاصی لازم نیست گفته شود وشهادت به توحید ورسالت به هر شکل گفته شود صحیح است والتحیات و الصلوات لله در تشهد های منقول از ائمه آمده و جا دارد از این نویسنده سوال شود تغییر نظر امام صادق در مورد اضافه شدن التحیات و الصلوات لله چه نفعی برای زراره دارد که این همه اصرار کند آیا تغییر نظر امام صادق در این مساله به ضرر اسلام وبه نفع مسیحیت است ؟!.
در مورد روایت بعدی ودیگر روایاتی که در مذمت زراره نقل شده نیز پاسخ کلی این است که اولا این روایات از سوی دشمنان اهل بیت و دشمنان زراره وضع شده واغلب این روایات ضعیف است و برخی از این روایات که صحیح است نیز به جهت تقیه از ائمه صادر شده وبه جهت این بوده که زراره را میان دشمنان حفظ کنند تا انتساب وی به ائمه وتشیع زیر سوال برود ومورد تردید باشد به همین جهت در روایتی که کشی در رجال خود نقل کرده امام صادق به فرزند زراره به همن نکته اشاره می کنند که اگر ما قدحی در مود زراره میکنیم به جهت حفظ و بقای اوست بعد حضرت در این کار خود اشاره به آیه ای از قرآن میکنند که جناب خضر به جهت حفظ کشتی از حاکم ستمگر آنرا سوراخ نمود تا به دست وی نیفتد بعد حضرت عمل خود را در قدح زراره تشبیه به همین کار نمودند که در حقیقت امام میخواهند بگویند با این عمل در صدد حفظ جان زراره بوده اند .
همچنین در روایت دیگری که در رجال کشی نقل شده جمیل بن دراج میگوید بر امام صادق علیه السلام داخل شدم فردی را دیدم که از نزد امام بیرون می آمد وقتی نزد امام رفتم فرمود این مرد را که از نزد من بیرون رفت دیدی گفتم آری او مردی از اصحاب ما است از اهل کوفه فرمود خداوند روح او وروح امثال او را تقدیس نکند او در مورد افرادی از اصحاب پدر من سخن گفت که پدرم آنان را امینان بر حلال وحرام خدا میدانست و گنجینه علوم پدر من بودند و نزد من نیز اینان چنین هستند آنان محل سر من هستند و هرگاه خداوند بخواهد به اهل زمین بدی برساند به سبب وجود انان آن صرف نظر مینماید آنان ستارگان شیعه منند در حال حیات ومرگشان یاد پدرم را زنده نگاه میدارند وبه سبب انها بدعتها آشکار میشود و دروغ دروغ گویان وتاویلات غالیان آشکار میشود آنگاه امام گریه کردند و من گفتم این افراد چه کسانی هستند فرمود برید عجلی زراره ابو بصیر و محمد بن مسلم ای جمیل امر این مرد {که از نزد من خارج شد }بزودی بر تو آشکار خواهد شد جمیل می گوید دیری نپایید که دیدم این مرد به از منتسبین به ابو الخطاب شد بعد جمیل اضافه میکند که ما اصحاب ابو الخطاب را به بغض و کینه این اصحاب یعنی {زراره ومحمد بن مسلم و..) میشناختیم. {رجال الکشی ص : 138}.
از این روایت نیز مشخص میشود برخی از بدگویی های از زراره از سوی منتسبین به ابوالخطاب بوده که از غلات ومطرودین امام صادق بوده .[کامل از کد180751] (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100131779)