خانه » همه » مذهبی » در خطبه اول نهج البلاغه از امیرالمؤمنین نقل شده است: «کمال توحید خدا اخلاص برای اوست و کمال اخلاص نفی صفات از خداست.» چگونه می توان گفت که کمال توحید و یگانگی او در گرو نفی صفات از اوست؟

در خطبه اول نهج البلاغه از امیرالمؤمنین نقل شده است: «کمال توحید خدا اخلاص برای اوست و کمال اخلاص نفی صفات از خداست.» چگونه می توان گفت که کمال توحید و یگانگی او در گرو نفی صفات از اوست؟

انچه در این روایت دقیق مورد بحث است توحید و اخلاص نظری است . کمال توحید و اخلاص نظری همان یکتایی مطلق خداوند است که نه شریک خارجی را بر می تابد و نه هر گونه ترکیب و زیادت داخلی را .دلیل این موضوع را در کلام خود امیرمؤمنان(ع) در همین خطبه میþخوانیم «لِشَهادَهِ کُلِّ صَفْهٍ اَنَّها غَیْرُ الْمَوصُوفِ وَ شَهادَهِ کُلِّ مَوْصُوفٍ اَنَّهُ غَیْرُ الصِّفَهِ» در بحثهای مربوط به صفات خدا ثابت شده است که صفات خداوند عین ذات پاک اوست و مانند صفات بشر زاید بر ذات نیست، به این معنی که در صفات ممکنات، ذات چیزی است و صفت چیزی دیگر؛ مثلاً، علم غیر از ذات ما و عارض بر ذات ماست، ولی صفات خداوند چنین نیست، یعنی علم او عین ذات اوست و به عبارت دیگر ذاتی است که تمام علم، تمام قدرت و تمام حیات است، بنابراین منظور حضرت از این که کمال توحید و اخلاص ، نفی صفات از خداست، نفی چنین صفات زاید بر ذات می باشد. هنگامی که می گوییم ما علم داریم، علم چیزی است و ما چیزی دیگر، در آغاز عالم نبودیم و تدریجاً علم آموختیم، اگر از آغاز هم معلوماتی می داشتیم، باز«علم» ما غیر از اصل وجود ماست، یا صحیح تر بگوییم گوشه ای از وجود ما را تشکیل می دهد. همچنین قدرت و توانایی ما که در عضلات و اعصاب ما نهفته است، گوشة دیگری از وجود ما را تشکیل می دهد و این هر دو باهم اختلاف دارند و دو گوشة متمایز از وجود ما هستند. این وضع «صفات» ماست که نه عین ذات ما و نه عین یکدیگر هستند. امّا در خداوند چنین نیست، ذات او عین علم، عین قدرت و عین حیات و ادراک است؛ یعنی علم او گوشه ای از ذات پاک او و قدرت گوشة دیگری را تشکیل نمی دهد، تمام ذات او علم و تمام آن قدرت است. بنابراین قدرت او هم عین علم او می باشد. معارف اسلام، ایت الله مکارم شیرازی.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد