در پاسخ به سؤال فوق، ابتدا اشاره اي گذرا به پيشينه و اهميت مسئله وحدت در زمان پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ مي كنيم، و سپس به رواياتي كه از آن دو بزگوار ـ عليهما السّلام ـ نقل شده است، مي پردازيم، و در پايان نيز بياناتي از امام راحل ـ رحمة الله عليه ـ و مقام معظم رهبري در اين باره ذكر ميكنيم:
1. ايجاد وحدت مذهبي در زمان پيامبر اكرم و امير المؤمنين ـ عليهما السّلام ؛
قبائل ساكن مدينه سالها با يكديگر نزاع و اختلاف داشتند، و يهوديان با سوء استفاده از اين اختلافات بر آنها سلطة سياسي يافته بودند، پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ پس از هجرت به مدينه و قبول رهبري، با پيمان هايي ميان آنها همبستگي و الفت برقرار نمودند، كه يكي از مهمترين اين پيمانها، اولين قراردادي بود كه بين پيامبر و طوائف و قبايل موجود يثرب بسته شد و بعضي آنرا نخستين قانون اساسي مكتوب جهان دانسته اند.
اين تدبير بهترين روش براي به وجود آوردن وحدت و همبستگي ديني بود، چرا كه وحدت ميان قبايل درگير، حقوق اجتماعي يهوديان و نيز مهاجران مسلمان را تضمين مي كرد، و از سوي ديگر، اين پيمانها مقدمات تشكيل يك وحدت سياسي و حكومتي را فراهم مي آورد.
به عنوان نمونه در مفاد قرار داد بين مسلمين به روشني قيد شده بود كه مسلمين امّت واحده اي، جداي از مردم ديگر هستند، «أنهم اُمة واحدة من دون الناس» و ارتباطي بين مسلمانان و كافران نيست و بين مسلمانان نبايد جدايي باشد. حال براي روشن شدن مطلب به بعضي از موارد قرار داد ياد شده اشاره مي كنيم:
ـ مسلمين در برابر ظلم و تجاوز، توطئه و فساد با هم متحد خواهند بود.
ـ تمامي گروهها (كه به جنگ مشغول اند) به ترتيب وارد جنگ خواهند شد و جنگيدن به يك گروه (دوباره پشت سرهم) تحميل نخواهد شد.
ـ اگر اختلافي بين مسلمين بروز كرد، مرجع حل آن، خدا و رسول خدا خواهند بود.
ـ مسلمين، فرد مقروض و مديوني را كه قرض او سنگين است، رها نخواهند ساخت، بلكه او را كمك مي كنند.[1]به هرحال، بايد چنين نتيجه گرفت كه كوشش براي ايجاد حساسيت مشترك ديني يكي از شاخص ترين راه حلهاي پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در جهت تحقق وحدت اسلامي شمرده مي شود.
امّا بعد از رحلت پيامبر اكرم، اختلافات شديدي ميان مسلمانان پديد آمد، امام علي ـ عليه السّلام ـ با روح بلندي كه داشت به وظيفه بالاتر از خلافت ظاهري پرداخت و به جاي اينكه جنگ و جدال به راه بيندازد و خود را از جمع مسلمانان كنار بكشد و با توطئه كنندگان همدست شود، با تقواي الهي مردم را از تفرقه به اتحاد فراخواند و فرمود: «اي مردم! امواج فتنه ها را با كشتي هاي نجات (علم، ايمان، اتحاد) در هم شكنيد و از مسير اختلاف و پراكندگي دوري نمائيد و تاج تفاخر و برتري جويي را از سر برداريد. (دو كس راه صحيح را پيمودند) آن كس كه با داشتن يار و ياور و نيروي كافي به پا خاست، پيروز شد، و آن كس كه با نداشتن نيروي كافي كناره گيري كرد، مردم را راحت ساخت»[2]. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ كه تنها هدفش حفظ اسلام و پايه اساسي آن يعني وحدت بود با خلفا بيعت كرد، و از آنجا كه روحش بالاتر از آن بود كه بخاطر مقامات دنيوي كينه كسي را به دل گيرد با آنان صميمانه رفتار نمود، و در نتيجه اين صبر انقلابي، آنچنان وحدتي ميان مسلمانان به وجود آورد كه مسلمانان بجاي جنگ و اختلاف داخلي به صدور انقلاب عظيم اسلامي پرداختند.
همين وحدت باعث پيروزي و پيشرفت آنان شد بطوريكه در مدت بسيار كوتاهي دو امپراطوري عظيم و پهناور روم و ساساني را تصرف نمودند، اگر آن حضرت اين وحدت و آرامش را به وجود نمي آوردند، محال بود كه اين همه پيشرفت و فتوحات نصيب مسلمانان گردد.[3]2. رواياتي پيرامون وحدت و پرهيز از تفرقه و پراكندگي؛
قرآن خطاب به مسلمين مي فرمايد: «واعتَصموا بحَبلِ اللهِ جميعاً و لاتَفَرَّقوا[4] … و همگي به ريسمان الهي چنگ زنيد و پراكنده نشويد». دربارة اينكه منظور از «حبل الله» چيست؟ مفسران احتمالات مختلفي ذكر كرده اند: بعضي مي گويند منظور از آن قرآن است، و بعضي مي گويند اسلام، و بعضي ديگر گفته اند منظور خاندان پيامبر و ائمه معصومين هستند.
ولي اين تفسيرها، هيچكدام با يكديگر اختلاف ندارند، زيرا منظور از ريسمان الهي هرگونه وسيلة ارتباط با ذات پاك خداوند است، خواه اين وسيله، اسلام باشد، يا قرآن، يا پيامبر و اهل بيت او و به عبارت ديگر تمام آنچه گفته شد، در مفهوم وسيع «ارتباط با خدا» كه از معني «حبل الله» استفاده مي شود، جمع است.[5]مرحوم علامه طباطبايي در ذيل آيه فوق روايتي را از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل مي كند كه ايشان مي فرمودند: «حبل الله» كه از آسمان به زمين كشيده شده، همان كتاب خداست و در حديثي ديگر نيز فرموده اند: اين قرآن سبب رابطه اي است كه يك طرفش به دست خدا و سر ديگرش به دست شماست، پس به آن تمسك كنيد كه اگر تمسك كنيد نه هرگز از بين مي رويد و نه هرگز تا ابد گمراه مي شويد.[6]پيامبر اكرم همچنين فرمودند: «كسيكه يك وجب از جماعت خارج شود، قلاده اسلام را از گردن خود باز كرده، مگر آن كه دوباره به جماعت برگردد، و كسيكه از دنيا برود در حاليكه در تحت رهبري كسيكه جامعه را رهبري مي كند نباشد، به مرگ جاهليت مرده است».[7]اين روايات و روايات ديگر كه در ذيل آيه مذكور، در اين تفسير و تفاسير ديگرآمده است، همچون آية فوق و آيات ديگر، دستور به وحدت داده اند و از تفرقه و پراكندگي نهي كرده اند، كه در ذيل به چند مورد ديگر از رواياتي كه دستور به وحدت و همبستگي داده اند اشاره مي شود:
الف ـ پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: «المؤمنون كالنفس الواحده:[8] مؤمنان همچون يك روحند».
ب ـ و نيز فرمودند: افراد با ايمان نسبت به يكديگر همانند اجزاي يك ساختمانند كه هر جزئي از آن جزء ديگر را محكم نگه مي دارد»[9]ج ـ آن حضرت همچنين فرمودند: «مَثَل افراد با ايمان در دوستي و نيكي به يكديگر همچون اعضاي يك پيكر است كه چون بعضي از آن رنجور شود و به درد آيد، اعضاي ديگر را قرار و آرامش نخواهد بود».[10]د ـ امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: هميشه همراه جمعيتهاي بزرگ باشيد كه دست خدا با جماعت است و از پراكندگي بپرهيزيد كه انسان تك و تنها بهرة شيطان است، چونانكه گوسفند تنها طعمة گرگ»[11]هـ.. همچنين آن حضرت فرمودند: «آنچه را كه پيوند جمعيت با آن گره خورده است رها مكنيد».[12]همة اين روايات، توصيه به وحدت و همبستگي و پرهيز از تفرقه دارند، وحدت در صورتي محقق مي گردد كه در بين افراد اعتقادات مشترك لحاظ گردد و بر روي آنها پافشاري شود و البته اعتقادات غير مشترك را فراموش نكنند بلكه به مرور زمان در مورد آن بحث گردد تا حقيقت روشن گردد، شيعه و سني هم چنين اند. براي ايجاد وحدت بايد روي مشتركات (قرآن، پيامبر اكرم، …) همّت گماشته شود و سپس در مورد غير مشتركات (مثل امامت علي ـ عليه السّلام و فرزندانش) بحث شود تا حقيقت روشن گردد.
3. سخناني از معمار انقلاب حضرت امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ و مقام معظم رهبري؛
امام خميني (ره) در وصيتنامه سياسي ـ الهي خود اينگونه فرموده اند كه : علماء اعلام و خطباء محترم كشورهاي اسلامي دولتها را دعوت كنند كه از وابستگي به قدرتهاي بزرگ خارجي خود را رها كنند و با ملت خود تفاهم كنند در اين صورت پيروزي را در آغوش خواهند كشيد و نيز ملتها را دعوت به وحدت كنند و از نژادپرستي كه مخالف دستور اسلام است، بپرهيزند و با برادران ايماني خود در هر كشوري و با هر نژادي كه هستند، دست برادري دهند كه اسلام بزرگ آنان را برادر خوانده و اگر اين برادري ايماني با همت دولتها و ملتها و با تأييد خداوند متعال روزي تحقق يابد، خواهيد ديد كه بزرگترين قدرت جهان را تشكيل مي دهند. به اميد روزي كه با خواست پروردگارعالم اين برادري و برابري حاصل شود.
و نيز مي فرمايند: توصيه اينجانب به مسلمين و خصوص ايرانيان بويژه در عصر حاضر آن است كه در مقابل اين توطئه ها (استعمارگران) عكس العمل نشان دهند و به انسجام و وحدت خود و به هر راه ممكن افزايش داده و كفار و منافقان را مأيوس نمايند.[13]مقام عظماي ولايت حضرت آيت الله خامنه اي در رابطة با اهميت و حدود وحدت مي فرمايند:
«نكته اي كه من مكرر بر آن پا مي فشارم، اين است كه در بين فرق اسلامي يك نقطه وجود دارد كه در آن نقطه، هيچ اختلاف بين فرق اسلامي نيست … و آن محبت و ارادت به نبي مكرم اسلام است. اين، يك نقطة اجتماع و اتحاد است و روي آن بايستي تلاش بشود… امروز مسلمانان وحدت اسلامي را جدي بگيرند. وحدت اسلامي هم معنايش معلوم است. مقصود اين نيست كه مذاهب، در يك مذهب حل بشوند، بعضيها براي اينكه اتحاد مسلمين را تحصيل نمايند، مذاهب را نفي مي كنند، نفي مذاهب، مشكلي را حل نمي كند: اثبات مذاهب، مشكلات را حل مي كند. همين مذاهبي كه هستند، هر كدام در منطقة خودشان، كارهاي معمولي خودشان را انجام بدهند: اما روابطشان را با يكديگر حسنه كنند.»[14]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. بي آزار شيرازي، عبدالكريم، همبستگي مذاهب اسلامي، ص7و239.
2. مكارم شيرازي، ناصر، و ديگران، تفسير نمونه، ج3، ص42ـ28.
3. سبحاني، جعفر، منطق شيعه در كنگره ها و مجامع علمي، ص45.
پي نوشت ها:
[1] . حميد الله، محمد، اولين قانون اساسي مكتوب در جهان؛ ترجمه غلامرضا سعيدي، تهران، انتشارات بعثت، 1365، ص55-64.
[2] . نهج البلاغه، خطبه 5.
[3] . بي آزار شيرازي، عبدالكريم، همبستگي مذاهب اسلامي، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، 1377، ص11.
[4] . آل عمران/103.
[5] . مكارم شيرازي، ناصر، و ديگران؛ تفسير نمونه، تهران، دارلكتب الاسلاميه، 1373، ج3، ص29.
[6] . طباطبايي، محمدحسين، الميزان، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1397ق، ج3، ص406.
[7] . همان، ص406.
[8] . تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1373، ج3، ص33.
[9] . همان، ص33.
[10] . همان، ص33.
[11] . نهج البلاغه، خطبه 127.
[12] . نهج البلاغه، خطبه 151.
[13] . وصيتنامة موضوعي امام خميني (ره)، تهران، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام، 1378، ص102-104.
[14] . شبكه شارح، بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با ميهمانان كنفرانس وحدت اسلامي، تاريخ 1/5/1376.