روایتی که در پرسش بدان اشاره شده، چنین است:
شخصی میگوید به موسى بن جعفر(ع) عرض کردم، یکى از دوستان شناخته شده شما شراب مینوشد و مرتکب گناهان هلاکتبار میشود، آیا از او بیزارى جوییم؟ فرمود: از کار او بیزارى جویید نه از خودش، او را دوست داشته باشید و کارش را دشمن بدارید. گفتم میتوانیم او را فاسق و فاجر بنامیم؟ فرمود نه، فاسق و فاجر آن کافری است که ما را انکار میکند و دشمن دوستان ما است؛ خداوند نخواسته دوست ما – گرچه گناهانی هم داشته باش – فاسق و هرزه باشد، ولى شما او را فاسق العمل و هرزه کار بگویید، مؤمن النفس و پلید کردار، پاک جان و پاک بدن بدانید. به خدا سوگند دوست ما از دنیا نرود، مگر اینکه خدا و پیامبرش و ما از او راضى باشیم؛ خداوند او را با تمام گناهانی که انجام داده، با صورتی سفید، و عورت پوشیده و آسوده خاطر برخواهد انگیخت در حالی که ترس و اندوهى بر او نیست؛ زیرا از دنیا بیرون نمیرود مگر آنکه با گرفتارىهای مالى و جانى که به خود و یا فرزندانش میرسد و یا دیگر گرفتارىها از گناهان پاک میشود، کمترین چیزى که دوست ما با دچارشدن به آنها از گناهان پاک میشود؛ کابوسهای وحشتناکی است که خدا در خواب به او نشان میدهد و صبحش با نگرانی و اندوه از خواب برمیخیزد و این خواب ترسناک کفاره گناه او میشود؛ یا ترسى که از حکومتهاى باطل در دل او جا میگیرد؛ یا اینکه دم مرگ جانش به سختى گرفته میشود. پس خدا را ملاقات میکند، در حالیکه از گناهان پاک است. خاطرش به محمّد(ص) و امیر المؤمنین(ع) آسوده است. سپس در برابر او یکى از دو امر است: رحمت گستره خداوند که از گناهان تمام مردم زمین به مراتب وسیعتر است، و شفاعت محمّد(ص) و علی(ع). اگر او در مرحله اول، مشمول رحمت پروردگار نشود، شفاعت پیامبر و امیر المؤمنین او را دریابد و آنگاه مشمول رحمت واسعه خدای متعال خواهد شد.[1]
آنچه در مورد این روایت منسوب به امام موسای کاظم(ع) میتوان گفت این است:
1. این روایت اگر چه در منابع قدیمی ذکر شده است، اما سندش در هیچ کتابی ذکر نشده، تا بحثهای رجالی و سندشناسی در مورد آن انجام شود.
2. اما در مورد محتوای آن باید گفت؛ این حدیث میتواند در مورد افرادی باشد که دل پاک و مؤمنی دارند، رفتارهای نیک فراوانی دارند و … اما گاه به دلیل فریب شیطان، مرتکب گناه بزرگی میشوند که نباید به مجرد مشاهده چند گناه از آنان دوری جست، و آنها را متهم به ارتداد و بیدینی نمود.
3. از سوی دیگر، اگر فردی ادعای دوستی اهلبیت(ع) کرده، اما دائماً در گناهان بزرگ دست و پا بزند، ادعای او مورد پذیرش نیست. به عبارتی، او دوست اهلبیت نبوده و تنها ادعای آنرا میکند که دیگر از مصادیق روایت به شمار نخواهد آمد.
4. از کوزه همان برون تراود … ضرب المثل بوده، نه حدیث معصوم، و اگر چه در جای خود نیز صحیح است، ولی فرض آن است که این فرد رفتارهای نیک فراوانی هم در پروندهاش دارد، اما چون شیطان فریبنده بزرگی است، گاه مسحور او میشود.
5. آنچه در مورد مؤمنانی که در روایت به آنها اشاره شده، میتوان گفت، آن است که اینگونه افراد حتی با ارتکاب گناهان کبیره ممکن است در آینده نزدیک و در یک لحظه به لطف الهی تحولی در درون آنها ایجاد شود و در شبی بین خود و خدای خویش توبه نموده و به جرگه مؤمنان واقعی در آیند، چنانکه در طول تاریخ افرادی، مانند حر بن یزید ریاحی این توفیق را پیدا کردند؛ لذا نباید با حربه فسق و فجور این فرصت را از آنان گرفت.
شخصی میگوید به موسى بن جعفر(ع) عرض کردم، یکى از دوستان شناخته شده شما شراب مینوشد و مرتکب گناهان هلاکتبار میشود، آیا از او بیزارى جوییم؟ فرمود: از کار او بیزارى جویید نه از خودش، او را دوست داشته باشید و کارش را دشمن بدارید. گفتم میتوانیم او را فاسق و فاجر بنامیم؟ فرمود نه، فاسق و فاجر آن کافری است که ما را انکار میکند و دشمن دوستان ما است؛ خداوند نخواسته دوست ما – گرچه گناهانی هم داشته باش – فاسق و هرزه باشد، ولى شما او را فاسق العمل و هرزه کار بگویید، مؤمن النفس و پلید کردار، پاک جان و پاک بدن بدانید. به خدا سوگند دوست ما از دنیا نرود، مگر اینکه خدا و پیامبرش و ما از او راضى باشیم؛ خداوند او را با تمام گناهانی که انجام داده، با صورتی سفید، و عورت پوشیده و آسوده خاطر برخواهد انگیخت در حالی که ترس و اندوهى بر او نیست؛ زیرا از دنیا بیرون نمیرود مگر آنکه با گرفتارىهای مالى و جانى که به خود و یا فرزندانش میرسد و یا دیگر گرفتارىها از گناهان پاک میشود، کمترین چیزى که دوست ما با دچارشدن به آنها از گناهان پاک میشود؛ کابوسهای وحشتناکی است که خدا در خواب به او نشان میدهد و صبحش با نگرانی و اندوه از خواب برمیخیزد و این خواب ترسناک کفاره گناه او میشود؛ یا ترسى که از حکومتهاى باطل در دل او جا میگیرد؛ یا اینکه دم مرگ جانش به سختى گرفته میشود. پس خدا را ملاقات میکند، در حالیکه از گناهان پاک است. خاطرش به محمّد(ص) و امیر المؤمنین(ع) آسوده است. سپس در برابر او یکى از دو امر است: رحمت گستره خداوند که از گناهان تمام مردم زمین به مراتب وسیعتر است، و شفاعت محمّد(ص) و علی(ع). اگر او در مرحله اول، مشمول رحمت پروردگار نشود، شفاعت پیامبر و امیر المؤمنین او را دریابد و آنگاه مشمول رحمت واسعه خدای متعال خواهد شد.[1]
آنچه در مورد این روایت منسوب به امام موسای کاظم(ع) میتوان گفت این است:
1. این روایت اگر چه در منابع قدیمی ذکر شده است، اما سندش در هیچ کتابی ذکر نشده، تا بحثهای رجالی و سندشناسی در مورد آن انجام شود.
2. اما در مورد محتوای آن باید گفت؛ این حدیث میتواند در مورد افرادی باشد که دل پاک و مؤمنی دارند، رفتارهای نیک فراوانی دارند و … اما گاه به دلیل فریب شیطان، مرتکب گناه بزرگی میشوند که نباید به مجرد مشاهده چند گناه از آنان دوری جست، و آنها را متهم به ارتداد و بیدینی نمود.
3. از سوی دیگر، اگر فردی ادعای دوستی اهلبیت(ع) کرده، اما دائماً در گناهان بزرگ دست و پا بزند، ادعای او مورد پذیرش نیست. به عبارتی، او دوست اهلبیت نبوده و تنها ادعای آنرا میکند که دیگر از مصادیق روایت به شمار نخواهد آمد.
4. از کوزه همان برون تراود … ضرب المثل بوده، نه حدیث معصوم، و اگر چه در جای خود نیز صحیح است، ولی فرض آن است که این فرد رفتارهای نیک فراوانی هم در پروندهاش دارد، اما چون شیطان فریبنده بزرگی است، گاه مسحور او میشود.
5. آنچه در مورد مؤمنانی که در روایت به آنها اشاره شده، میتوان گفت، آن است که اینگونه افراد حتی با ارتکاب گناهان کبیره ممکن است در آینده نزدیک و در یک لحظه به لطف الهی تحولی در درون آنها ایجاد شود و در شبی بین خود و خدای خویش توبه نموده و به جرگه مؤمنان واقعی در آیند، چنانکه در طول تاریخ افرادی، مانند حر بن یزید ریاحی این توفیق را پیدا کردند؛ لذا نباید با حربه فسق و فجور این فرصت را از آنان گرفت.