با توجه به جهاني بودن دولت مهدوي و سيطره جهان شمول آن که از آيات و روايات متعددي استفاده مي شود، اين گونه برداشت مي گردد که بيش از دو جبهه حق و باطل در زمان ظهور امام زمان ـ عليه السلام ـ وجود نداشته باشد که در اثر غلبه حق به رهبري امام عصر ـ عليه السلام ـ بساط باطل به هر شکل آن برچيده مي شود و سرانجام جهان به صالحان و حق طلبان سپرده مي شود. بنابراين وجود جبهه سوم به نام جبهه غير متعهّدها که نسبت به جبهه حق و باطل بي طرف و بي تفاوت باشد که معمولا توسط افراد عافيت طلب و مرفّه و آسايش خواه در زمان وقوع جنگ ها به وجود مي آيد تا از آسيب و تبعات آن در امان باشند، با جهاني بودن و حاکميت يکپارچه اسلام و عدالت اسلامي حکومت مهدوي، سازگار نخواهد بود.
خداوند متعال در قرآن کريم مي فرمايد: او خدائي است که رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا بر تمام اديان غالب گردد، گر چه مشرکان کراهت داشته باشند:[1] و: «ما در زبور نوشتيم، بعد از آنکه در تورات نوشته بوديم، که بندگان شايسته ما وارث زمين خواهند شد[2] و: «ما اراده کرديم بر کساني که در زمين، زبون شمرده شدند، منّت نهاده، پيشوا و وارث زمين شان گردانيم و قدرت را به آنان عطا کنيم».[3] اين آيات،بشارت مي دهند، روزي خواهد آمد (زمان ظهور امام زمان ـ عليه السلام ـ ) که قدرت و فرماندهي جهان، به دست مومنان و مسلمانان شايسته، سپرده مي شود و نور اسلام، تمام اديان را تحت الشعاع قرار مي دهد و بر آنها غالب مي گردد و هيچ گروه در هيچ نقطه از جهان وجود نخواهد داشت که خارج از سيطره و حاکميت اسلام و دولت مهدوي باشد اگر چه به عنوان بي طرف و غير متعهد.
از احاديث نيز چنين بر مي آيد که در عصر دولت مهدي(عج) بساط باطل به هر شکل آن از زمين بر چيده مي شود و جز يکتا پرست و گوينده کلمه توحيد در زير پرچم انقلاب مهدوي، کسي در زمين باقي نمي ماند. از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل شده که فرمود: اگر از عمر دنيا، بيش از يک روز هم باقي نمانده باشد، خدا مردي را که نامش نام من و اخلاقش اخلاق من… است، مبعوث مي کند و به وسيله او، دين را به عظمت نخستين خود باز مي گرداند… و به جز گوينده کلمه توحيد، کسي روي زمين باقي نخواهد ماند..»[4] و از امام باقر ـ عليه السلام ـ نقل شده که فرمود: خدا شرق و غرب جهان را براي صاحب الامر مفتوح مي سازد، آنقدر مي جنگد تا غير از دين محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ديني باقي نماند».[5]از امام ابوالحسن ـ عليه السلام ـ نقل شده که در تفسير آيه شريفه: «و له اسلم من في السماوات و الارض طوعا و کرها و اليه يرجعون» فرمود: «اين آيه در شأن قائم نازل شده است، وقتي آن جناب ظاهر شد، دين اسلام را بر يهود و نصارا و صابئين و کفار شرق و غرب، عرضه مي دارد؛ پس هر کس با ميل و اختيار، اسلام بياورد، به نماز و زکات و ساير واجبات، امرش مي کند و هر کس از قبول اسلام خودداري ورزد گردنش را مي زند، تا اينکه در شرق و غرب زمين، کسي جز خداپرست باقي نماند..»[6] اين در صورتي است که بگوئيم در زمان ظهور و استقرار حکومت جهاني مهدوي، همه مسلمان مي شوند و غير از دين اسلام هيچ دين و آئيني در جهان باقي نمي ماند.
اما اگر بر اساس ظواهر برخي آيات و رواياتي که دلالت دارند بر بقاء کيش يهود و نصارا تا قيامت و اينکه ناگزير بايد در زمان حکومت امام زمان ـ عليه السلام ـ اين دو گروه باقي مي ماند، باز هم نمي توان گفت که به عنوان دو مکتب مستقل و يا لااقل بي طرف که کاري به کار حکومت اسلام و حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ ندارند، به وجود و بقاء خود ادامه مي دهند، بلکه به عنوان گروها و اقليت هايي خواهند بود که کاملا مطيع و تابع حکومت مهدوي هستند و حتي نمي توانند اظهار بي طرفي نمايند بلکه بايد کاملا بر اساس قوانين و مقررات حکومت الهي امام عصر ـ عليه السلام ـ زندگي کنند.
ابو بصير مي گويد: به امام صادق ـ عليه السلام ـ عرض کردم: صاحب الامر با اهل ذمّه ـ يهود و نصارا ـ چه مي کند؟ فرمود: مانند پيغمبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با آنان مصالحه مي کند، آن ها نيز با کمال ذلّت، جزيه مي دهند».[7]و از امام باقر ـ عليه السلام ـ نقل شده که فرمود: صاحب الامر، مهدي ناميده شد، براي اينکه تورات و ساير کتاب هاي آسماني را از غاري که در انطاکيه واقع شده، بيرون مي آورد، بين اهل تورات با تورات و بين اهل انجيل با انجيل و بين اهل زبور با زبور و بين اهل قرآن با قرآن داوري خواهد کرد.»[8]بنابراين از ملاحظه مجموع آيات و رواياتي که در اين باب وارد شده اند مي توان نتيجه گرفت که: با در نظر گرفتن دو جبهه حق و باطل که در زمان ظهور امام زمان ـ عليه السلام ـ به صف آرائي در مقابل يکديگر مي پردازند و در اثر غلبه جبهه حق و پيروزي نهائي آن بر باطل، حاکميت مطلقه و بي رقيب از آن اسلام و مسلمانان به رهبري الهي امام عصر ـ عليه السلام ـ مي گردد، هيچ نام و نشان و اثري از جبهه سوم و يا گروه بي طرف که کاري به کار دو جبهه متقابل (اسلام و کفر) نداشته باشند، وجود ندارد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ دادگستر جهان، آيت الله اميني.
2ـ ترجمه کمال الدين و تمام النعمه، منصور پهلوان.
3ـ عصر ظهور، علي کوراني.
پي نوشت ها:
[1]. صف / 9.
[2].انبياء / 105.
[3]. قصص / 4.
[4].اثبات الهداه، ج7، ص215 ـ 247.
[5]. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج52، ص390.
[6]. تفسير عياشي، ج1، ص183.
[7]. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج52، ص381.
[8]. الغيبة نعماني، ص237.
خانه » همه » مذهبی » در زمان ظهور امام زمان(عج) عده اي از انسان ها جزو ياران ايشان هستند و عده اي هم دشمنان امام هستند. حال مي خواهم بدانم در آن دوره کسي هم پيدا مي شود که بي طرفي پيشه کند يا اين که فقط اين دو جبهه حق و باطل وجود دارد و اگر کسي خود را بي طرف معرفي کند الزاما در جبهه باطل قرار مي گيرد؟