روایتی را مرحوم کلینی؛ در کتاب کافی آورده است که سند آن مانند سندی است که در پرسش آمده است. وی به طریقه خود نقل میکند: «محمد، عن أحمد، عن ابن محبوب، عن جمیل بن صالح، عن أبان بن تغلب عن أبی عبدالله الصادق(ع) قال: سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَرْضِ عَلَى أَیِّ شَیْء…».[1]
از ابتدای این روایت همچنان که در دیگر روایات کافی معمول است؛ نام اولین راوی که همان نویسنده کتاب است؛ حذف شده است؛ یعنی این روایت را محمد بن یعقوب کلینی از استاد خود محمد نقل میکند که اکنون به بررسی بیشتر میپردازیم.
1. محمد: استاد کلینی که احیاناً از وی به اختصار به نام «محمد» یاد میکند؛ او شخصیت جلیل القدر و راوی بزرگ؛ جناب محمد بن یحیی العطار است. نجاشی درباره او میگوید: «محمد بن یحیی العطار؛ شیخ و بزرگ اصحاب ما در زمان خود بود؛ او انسان مورد اعتماد و مورد توجه و کثیر الحدیثی بوده است».[2]
2. احمد: معمولاً در کتاب کافی؛ وقتی نام «احمد» در سند میآید میتواند دو نفر باشند؛ اول: احمد بن محمد بن خالد برقی؛ دوم: احمد بن محمد بن عیسی اشعری. اما با توجه به اختلاف اندک زمانی و تفاوتی که احیاناً بین استاد و شاگردان این دو شخصیت وجود دارد، در این روایت؛ منظور از احمد، احمد بن محمد بن عیسی اشعری است، که از بزرگان اصحاب امامیه میباشد. او شیخ و بزرگ اهل قم در زمان خود بود که امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) را ملاقات کرده و کتابهای متعددی تألیف کرده است.[3]
3. ابن محبوب: حسن بن محبوب؛ او نیز از بزرگان اصحاب امامیه است.[4]
4. جمیل بن صالح: وی جمیل بن صالح اسدی از یاران امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) است که مورد اعتماد و ثقه است.[5]
5. ابان بن تغلب: ابان بن تغلب بن رباح از بزرگان اصحاب امامیه و از اشخاص مورد اعتماد است که محضر امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) را درک کرده و از همه آن بزرگواران، روایت نقل کرده است. وی در نزد این امامان معصوم(ع) از جایگاه و شأن بزرگی برخوردار بوده است. از امام صادق (ع) نقل شده که وقتی خبر وفات ابان را دریافت کردند فرمودند: «به خدا قسم که خبر وفات ابان؛ قلبم را جریحهدار کرد».[6]
بنابراین، روایت مورد نظر و اصولاً هر روایتی با این سلسله سند، از نظر سندی؛ صحیح است.
از ابتدای این روایت همچنان که در دیگر روایات کافی معمول است؛ نام اولین راوی که همان نویسنده کتاب است؛ حذف شده است؛ یعنی این روایت را محمد بن یعقوب کلینی از استاد خود محمد نقل میکند که اکنون به بررسی بیشتر میپردازیم.
1. محمد: استاد کلینی که احیاناً از وی به اختصار به نام «محمد» یاد میکند؛ او شخصیت جلیل القدر و راوی بزرگ؛ جناب محمد بن یحیی العطار است. نجاشی درباره او میگوید: «محمد بن یحیی العطار؛ شیخ و بزرگ اصحاب ما در زمان خود بود؛ او انسان مورد اعتماد و مورد توجه و کثیر الحدیثی بوده است».[2]
2. احمد: معمولاً در کتاب کافی؛ وقتی نام «احمد» در سند میآید میتواند دو نفر باشند؛ اول: احمد بن محمد بن خالد برقی؛ دوم: احمد بن محمد بن عیسی اشعری. اما با توجه به اختلاف اندک زمانی و تفاوتی که احیاناً بین استاد و شاگردان این دو شخصیت وجود دارد، در این روایت؛ منظور از احمد، احمد بن محمد بن عیسی اشعری است، که از بزرگان اصحاب امامیه میباشد. او شیخ و بزرگ اهل قم در زمان خود بود که امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) را ملاقات کرده و کتابهای متعددی تألیف کرده است.[3]
3. ابن محبوب: حسن بن محبوب؛ او نیز از بزرگان اصحاب امامیه است.[4]
4. جمیل بن صالح: وی جمیل بن صالح اسدی از یاران امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) است که مورد اعتماد و ثقه است.[5]
5. ابان بن تغلب: ابان بن تغلب بن رباح از بزرگان اصحاب امامیه و از اشخاص مورد اعتماد است که محضر امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) را درک کرده و از همه آن بزرگواران، روایت نقل کرده است. وی در نزد این امامان معصوم(ع) از جایگاه و شأن بزرگی برخوردار بوده است. از امام صادق (ع) نقل شده که وقتی خبر وفات ابان را دریافت کردند فرمودند: «به خدا قسم که خبر وفات ابان؛ قلبم را جریحهدار کرد».[6]
بنابراین، روایت مورد نظر و اصولاً هر روایتی با این سلسله سند، از نظر سندی؛ صحیح است.
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 89، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 353، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش.
[3]. علامه حلّی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال، ص 13، نجف اشرف، منشورات المطبعة الحیدریة، چاپ دوم، 1381ق.
[4]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الابواب(رجال طوسی)، محقق و مصحح: قیومی اصفهانی، جواد، ص 334، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1427ق. ر. ک: حسن بن محبوب، ۲۹۷۱۵.
[5]. رجال نجاشی، ص 127.
[6]. همان، ص 10.