آيه فوق اشاره به اشكالات و ايرادات مشركان درباره نبوت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ است، آنها معتقد بودند كه اگر پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ خاتم پيامبران است، بايد هرگز نميرد تا حافظ آئين خويش باشد. بنابراين مرگ او در آينده، دليل بر بطلان ادعاي او خواهد بود. با نزول آيه فوق، آشكار شده است كه دين اسلام قائم به شخص نيست تا با عدمش از بين برود، بنابراين جاودانگي مذهب نياز به پاسداري دائمي پيامبر ندارد.[1]اما اين كه آيه فوق، با زنده بودن حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ [2] تناقض دارد، در پاسخ ميتوان گفت: آيه فوق گوياي اين مطلب است كه «هيچ انساني را قبل از تو زندگي جاويدان قرار نداديم» به اين معني، انسان خلق نشده كه عمر و زندگي ابدي و جاويدان داشته باشد. در حالي كه حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ حيات ابدي ندارند و قبل از قيامت و بعد از ظهور، ميميرند، « كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ؛[3] هر موجود
زنده طعم مرگ را ميچشند»[4] درباره حضرت عزير ـ عليه السلام ـ بايد گفت: طبق آيه 259 سوره بقره، ايشان 100 سال مرده بودند و دوباره زنده شدند تا اينكه قدرت خداوند را درباره معاد ملاحظه نمايند: «يا همانند كسي كه از كنار آبادي عبور كرد كه ويران شده بود گفت: چگونه خدا اينها را پس از مرگ زنده مي كند؟ خداوند او را صد سال ميراند، سپس زنده كرد و به او گفت: چه قدر درنگ كردي؟ گفت يك روز يا بخشي از روز فرمود: نه، بلكه صد سال درنگ كردي، نگاه به غذاي خود كن كه تغييري نكرده و به الاغت (كه چگونه از هم متلاشي شده) براي اينكه تو را نشانه اي بر مردم (در مورد معاد) قرار دهيم، اكنون به استخوان هاي (الاغ خود) نگاه كن كه چگونه آنها را بر داشته و به هم پيوند مي دهيم و… و معروف اين است كه اين شخص حضرت عزير بوده و در حديثي از امام صادق -عليه السلام- نيز اين موضوع تائيد شده است. [5]اما درباره زنده بودن حضرت خضر ـ عليه السلام ـ بايد گفت: در قرآن نامي از خضر نيامده است اما از روايات اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ اين طور استفاده مي شود كه ايشان پيامبر اعلي بودند و هنوز هم زنده هستند و معلم حضرت موسي ـ عليه السلام ـ (كه در آيات 82 ـ 60 سوره كهف مطرح است) نيز حضرت خضر ـ عليه السلام ـ بوده است.[6]ايشان هم همانند حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ طبق آيه فوق «كل نفس ذائقه الموت» قبل از قيامت ميميرند و زندگي جاويدان و هميشگي ندارند.
در نتيجه خداوند به هيچ كس عمر ابدي و دائمي و جاويدان نداده به جز ذات اقدس الهي كه واجبالوجود مي باشند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . تفسير نمونه،مكارم شيرازي، دارالكتب الاسلاميه، تهران، ج 13، ص 403.
2 . امام مهدي، محمدكاظم قزويني، نشر الهادي،ص 686 ـ 678.
3 . الميزان،علامه طباطبايي، بنياد علمي و فكري علامه، ج 13، ص 597.
پي نوشت ها:
[1] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 13، ص 403.
[2] . نساء/157؛ آل عمران/55.
[3] . آل عمران/185.
[4] . ر.ك: قزويني، محمدكاظم، امام مهدي(عج)، قم، انتشارات الهادي، 1378 ش، ص 686 ـ 678.
[5] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج2، ص218.
[6] . ر.ك: طباطبايي، محمدحسين، الميزان، تهران، بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي، 1363،ج 13، ص 597.