از اوایل انقلاب، در کارهایى که در اختیار من بوده، به جوانان مسؤولیت مى دادم؛ هم در نیروهاى مسلح، هم در کارهاى دولتى، هم در دوران ریاست جمهورى. و تجربه ى من این است که اگر ما به جوان اعتماد کنیم – آن جوانى که شایسته دانستیم به او مسؤولیت بدهیم، و صلاحیتش را داشت؛ نه هر جوانى و هر مسؤولیتى – از غیر جوان هم بهتر و مسؤولانه تر کار را انجام مى دهد؛ هم سریعتر پیش مى برد، هم کار را تازه تر و همراه با ابتکار بیشترى به ما تحویل خواهد داد؛ یعنى روند پیشرفت در کار حفظ مى شود؛ برخلاف غیر جوان که ممکن است کار را بالفعل خوب انجام بدهد، اما روند پیشرفت در آن متوقف خواهد شد؛ غالباً این گونه است. آن وقت که ما در شوراى انقلاب بودیم، نسبت به همین موضوع، به ما و دوستان دیگرى که در آن شورا بودیم، اعتراض مى شد. افراد مسنى – عمدتاً شصت ساله، هفتاد ساله، هفتادوپنج ساله – هم در آن شورا بودند، که خیلى عقیده به جوانان نداشتند، و مى گفتند چرا شما به جوانان رو مى دهید و اینها را بى خود وارد کارهاى عمده مى کنید؟! اینها دوست نمى داشتند که به جوانان خیلى میدان داده بشود. البته دوست مى داشتند که جوانان از آنها اطاعت کنند و دنبالشان راه بروند. مى گفتند آنها جوانند، ما پیریم؛ باید دنبال ما بیایند. خیلى حاضر نبودند به جوانان اعتماد بکنند؛ ولى ما اعتماد مى کردیم و جواب آنها را هم در واقع با تجربه ى عملى یى که مى دیدند خوب کار انجام مى گیرد و پیشرفت مى کند، مى دادیم و داده مى شد.
در بخش دیگرى از سؤالتان، به اعتلاى علمى کشور اشاره کردید. ببینید، دوره ى جوانى، دوره ى توانایى است. این توانایى در چه چیزهایى باید به کار برود؟ به اعتقاد من، باید عمدتاً در تحصیل علم، در ایجاد صفاى نفس و روحیه ى تقوا در خود، و ایجاد نیروى جسمانى در خود – که ورزش باشد – به کار رود. این سه مورد، عمده است. یعنى اگر در یک جمله ى کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه مى خواهید، به او خواهم گفت: تحصیل، تهذیب و ورزش. من فکر مى کنم که جوانان باید این سه خصوصیت را دنبال کنند.
تحصیل، اعم از تحقیق و کارهاى علمى هم است. چون این نیرو در جوانان هست، بایستى در کار تحصیل علم خیلى تلاش کنند. امروزه آن طور که شنیده ام، در دانشگاهها جوانان خیلى گرده زیر بار کار علمى سخت نمى دهند؛ این چیز خیلى خوبى نیست. چه طور ما به جوانى که تحصیل علم نمى کند، دوره ى دبیرستان را متوقف گذاشته و به دانشگاه نمى رود، توصیه مى کنیم که برو درس بخوان؛ اما به آن دانشجویى که در دانشگاه کار علمى سخت نمى کند، توصیه نکنیم که کار علمى بکن؟ واقعاً بیاید دانشگاه چه بکند؟ باید به دانشگاه بیاید که علم پیشرفت بکند. به نظرم مى رسد که جوانان بایستى در کار تحصیل علم، حقیقتاً از نیروى جوانیشان مایه بگذارند.
آن سؤالى که شما مطرح کردید: «آیا فاصله ى ما و کشورهاى پیشرفته، پُرشدنى است یا نه؟»، من اعتقادم این است که بله، کاملاً پُرشدنى است. البته ممکن است از همان راهى که آنها رفته اند، ما نتوانیم برویم پُر کنیم؛ اما راههاى میان بُر در دنیا الى ماشاءاللَّه وجود دارد. این طبیعت آفرینش را که خدا به وجود آورده، ما درست نشناخته ایم. هزاران راه وجود دارد. یک راه، همان راهى است که این تمدن صنعتى کنونى دنبالش رفته و پس از هر قدمى، قدم بعدى را به دنبال آورده است. ما چرا ناامید باشیم از این که دریچه ى جدیدى باز گردد و یک کشف تازه در دنیا بشود؟ یک روز الکتریسته کشف نشده بود؛ یعنى در دنیا وجود داشت، اما آن را نمى شناختند؛ ناگهان شناختند و به دست آمد. بله، نیروى بخار را شناختند. قبل از آن، آتش را نمى شناختند؛ اما بعد شناختند. چرا ما ناامید باشیم از این که مى توان در این دنیا چیز ناشناخته یى را مجدداً شناخت؛ کمااین که هر روز چیزهاى ناشناخته یى دارد شناخته مى شود. ما باید در این قسمت کار بکنیم و به راهى برسیم که آن راه ما را به پیشرفتهاى علمىِ سریع کاملاً مجهز کند. علاجش هم فقط به این است که جوانان، به خصوص جوانانى که اهل علم و تحصیل و تحقیق هستند، به کار سخت بپردازند.
هر کارى هم بخواهید بکنید، در دوران جوانى مى شود کرد؛ یعنى در هر سه زمینه – هم در زمینه ى علمى، هم در زمینه ى تهذیب نفس، هم در زمینه ى ورزش – باید در جوانى کار کنید. البته همه مى دانند که در دوره ى پیرى، ورزش این قدر تأثیرى که در دوره ى جوانى دارد، ندارد؛ اما غالباً تهذیب نفس را نمى دانند؛ خیال مى کنند انسان باید بماند، پیر که شد، عبادت و تهذیب نفس کند؛ در حالى که آن وقت تهذیب نفس مشکل است؛ و گاهى محال است. در دوره ى پیرى، تهذیب نفس سخت است؛ اما در دوره ى شما – در دوره ى جوانى – تهذیب نفس خیلى آسان است. به هرحال، جوانان این سه کار را باید جدى بگیرند.
در بخش دیگرى از سؤالتان، به اعتلاى علمى کشور اشاره کردید. ببینید، دوره ى جوانى، دوره ى توانایى است. این توانایى در چه چیزهایى باید به کار برود؟ به اعتقاد من، باید عمدتاً در تحصیل علم، در ایجاد صفاى نفس و روحیه ى تقوا در خود، و ایجاد نیروى جسمانى در خود – که ورزش باشد – به کار رود. این سه مورد، عمده است. یعنى اگر در یک جمله ى کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه مى خواهید، به او خواهم گفت: تحصیل، تهذیب و ورزش. من فکر مى کنم که جوانان باید این سه خصوصیت را دنبال کنند.
تحصیل، اعم از تحقیق و کارهاى علمى هم است. چون این نیرو در جوانان هست، بایستى در کار تحصیل علم خیلى تلاش کنند. امروزه آن طور که شنیده ام، در دانشگاهها جوانان خیلى گرده زیر بار کار علمى سخت نمى دهند؛ این چیز خیلى خوبى نیست. چه طور ما به جوانى که تحصیل علم نمى کند، دوره ى دبیرستان را متوقف گذاشته و به دانشگاه نمى رود، توصیه مى کنیم که برو درس بخوان؛ اما به آن دانشجویى که در دانشگاه کار علمى سخت نمى کند، توصیه نکنیم که کار علمى بکن؟ واقعاً بیاید دانشگاه چه بکند؟ باید به دانشگاه بیاید که علم پیشرفت بکند. به نظرم مى رسد که جوانان بایستى در کار تحصیل علم، حقیقتاً از نیروى جوانیشان مایه بگذارند.
آن سؤالى که شما مطرح کردید: «آیا فاصله ى ما و کشورهاى پیشرفته، پُرشدنى است یا نه؟»، من اعتقادم این است که بله، کاملاً پُرشدنى است. البته ممکن است از همان راهى که آنها رفته اند، ما نتوانیم برویم پُر کنیم؛ اما راههاى میان بُر در دنیا الى ماشاءاللَّه وجود دارد. این طبیعت آفرینش را که خدا به وجود آورده، ما درست نشناخته ایم. هزاران راه وجود دارد. یک راه، همان راهى است که این تمدن صنعتى کنونى دنبالش رفته و پس از هر قدمى، قدم بعدى را به دنبال آورده است. ما چرا ناامید باشیم از این که دریچه ى جدیدى باز گردد و یک کشف تازه در دنیا بشود؟ یک روز الکتریسته کشف نشده بود؛ یعنى در دنیا وجود داشت، اما آن را نمى شناختند؛ ناگهان شناختند و به دست آمد. بله، نیروى بخار را شناختند. قبل از آن، آتش را نمى شناختند؛ اما بعد شناختند. چرا ما ناامید باشیم از این که مى توان در این دنیا چیز ناشناخته یى را مجدداً شناخت؛ کمااین که هر روز چیزهاى ناشناخته یى دارد شناخته مى شود. ما باید در این قسمت کار بکنیم و به راهى برسیم که آن راه ما را به پیشرفتهاى علمىِ سریع کاملاً مجهز کند. علاجش هم فقط به این است که جوانان، به خصوص جوانانى که اهل علم و تحصیل و تحقیق هستند، به کار سخت بپردازند.
هر کارى هم بخواهید بکنید، در دوران جوانى مى شود کرد؛ یعنى در هر سه زمینه – هم در زمینه ى علمى، هم در زمینه ى تهذیب نفس، هم در زمینه ى ورزش – باید در جوانى کار کنید. البته همه مى دانند که در دوره ى پیرى، ورزش این قدر تأثیرى که در دوره ى جوانى دارد، ندارد؛ اما غالباً تهذیب نفس را نمى دانند؛ خیال مى کنند انسان باید بماند، پیر که شد، عبادت و تهذیب نفس کند؛ در حالى که آن وقت تهذیب نفس مشکل است؛ و گاهى محال است. در دوره ى پیرى، تهذیب نفس سخت است؛ اما در دوره ى شما – در دوره ى جوانى – تهذیب نفس خیلى آسان است. به هرحال، جوانان این سه کار را باید جدى بگیرند.