در دسته بندي اديان زنده جهان، سه دين يهوديت، مسيحيّت و اسلام جزء اديان زنده جهان محسوب مي شوند. پس بهتر است در جواب سؤال به بررسي اين دو دين پرداخته شود.
بحث دربارة مبدأ و معاد و ماهيّت جهان و سرنوشت انسان پس از مرگ از مهم ترين مسائل اين اديان هستند. در هر يك از اديان سعي شده جوابي به اين مسئله داده شود. دو دين يهوديت و اسلام چه به لحاظ ساختار مسائل اساسي و چه به لحاظ پاسخي كه به اين مسائل مي دهند، از نظر ظاهري شباهت هاي بسياري با هم دارند. اما مسيحيّت با اين دو دين تفاوت بيشتري دارد،[1] (البته بايد توجه داشت مقصود از مسيحيّت و يهوديّت، آن چه رايج است، مي باشد.) ولي با همه تفاوت ها ، به معاد و مردن انسان ها و دوباره زندن شدن آنها معتقدند؛ ولي آن چه مسلم است، جزئيات مرگ و رستاخيز و عالم برزخ در اين اديان فرق دارند.
به گفته عهد قديم انسان هاي نيك و بد، پس از مرگ به مكاني به نام «هاويه» منتقل مي شوند. به عنوان نمونه مطلبي را از عهد قديم (تورات) نقل مي كنيم كه مي گويد: يعقوب منتظر بود كه در هاويه نزد فرزند خود يوسف برود.» امّا در عهد جديد (اناجيل و…)، انسان پس از مرگ به عالم اموات مي روند.[2]پس بنابر كتاب مقدس، مرگ نابودي نيست، بلكه انتقال است و حيات پس از مرگ همراه با شعور و آگاهي ادامه خواهد يافت. [3] و بين نيك و بد فرق نمي گذارند. كتاب مقدسِ انجيل به اين مسئله به طور صريح در چندين جا اشاره مي كند.
اما وقتي كه بين خوب و بد، با ايمان و بي ايمان و كافر فرق نمي گذارند و همه آن ها به هاويه مي روند، نيازي به سؤال و جواب قبل از قيامت نيست. بر خلاف دين اسلام كه بين خوب و بد، با ايمان و بي ايمان و كافر و مسلمان و غيره فرق مي گذارد و بدين جهت بعد از مرگ در قبر مورد سؤال و جواب قرار مي گيرند، تا جايگاه هر كسي مشخص شود. قرآن در اين باره چنين مي فرمايد: « پس چگونه (تاب مي آورند) وقتي كه فرشتگان (جان) آنان را مي ستاند و بر چهره و پشت آنان تازيانه مي زنند.» [4]در تورات ذكر صريحي از معاد نيامده. از اين رو يهوديان براي اثبات معاد به مواردي استناد مي كنند كه بالملازمه حيات پس از مرگ را مي رسانند.[5] و به همين علت عدم صراحت تورات فرقه اي مثل صدوقيان، با اينكه تورات را قبول داشتند ولي معاد را رد مي كردند. لذا از حضرت عيسي هم نقل شده كه با يهوديان منكر معاد بحث مي كرده و براي اثبات معاد به تورات استناد مي كرد. [6] از اين قضيه چنين استنباط مي شود كه عده اي از يهوديان منكر معاد بودند. پس وقتي در يهوديت به اصل مسئله يعني معاد با صراحت اشاره نشده است، طبيعتاً به سؤال و جواب نيز اشاره نشده است. چون سؤال از انسان جزء حيات پس از مرگ مي باشد.
در اديان غير آسماني هم عده اي معاد را قبول دارند و عده اي هم به طور كلي منكر معاد هستند. مثل بوديسم. ولي مسائل مطرح در آموزه هاي اديان يكسان نبوده و در جزئيات و نحوة زندگي انسان پس از مرگ اختلافات زيادي در ميان آن ها وجود دارد و اين اختلاف، بيشتر شامل عالم برزخ مي شود. مثل سؤال و جواب و حالت انسان در قبر و امثال آنها. ولي همه اديان كه معاد را قبول دارند به بهشت و جهنم و عده داده و به آن معتقد هستند.[7] حال چه در عالم برزخ و پس از مرگ در خواب باشند، يا به هاويه بروند و يا اينكه طبق آموزه هاي اسلام، مؤمنين در نعمت وبي ايمان ها و غير مؤمنين در عذاب باشد.
پس مي توان نتيجه گرفت كه هيچكدام از مسيحيّت و يهوديّت به سؤال نكير و منكر اشاره نكرده و اساساً به سؤال قبل از رستاخيز و قيامت اعتقاد ندارند.
البته قابل ذكر است كه يك گروه از مسيحي ها مثل اسلام به عذاب و نعمت در عالم برزخ معتقد هستند. ولي به نكير و منكر و به نحوة سؤال از مرده اشاره نكرده اند.[8]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. معاد، تأليف آيت الله دستغيب.
2. معاد، تأليف شهيد مطهري.
پي نوشت ها:
[1] . سليماني اردستاني، عبدالرحيم، درآمدي بر الاهيات تطبيقي اسلام و مسيحيت، كتاب طه، 1382 ش، ص 216.
[2] . هنري تيسن، الاهيات مسيحي، ترجمة ط. ميكائيليان، تهران، انتشارات حيادت ابدي، ص 314.
[3] . در آمدي بر الاهيات تطبيقي اسلام و مسيحيت، ص 200 .
[4] . محمد/47.
[5] . الاهيات مسيحي، ص 363.
[6] . همان، ص 365.
[7] . فخر الاسلام، محمد صادق، انيس الاعلام في نصره الاسلام، كتابفروشي مرتضوي، اول، 1354، جزء دوم، ص 119.
[8] . الاهيات مسيحي، ص 325.