در گوشه و كنار دنيا جنايات و فساد ها و انحرافات اخلاقي و نيز جنگ و گرسنگي و بي خانماني و آوارگي توسط برخي از طوائف و انسان ها است كه بر جامعه بشري تحميل مي شود. وقتي كه صفحات جنايات تاريخ بشر را بنگريم و با دقت پيرامون آن به تحقيق بپردازيم در مي يابيم كه ريشه هاي بيشتر اين جنايات به دست يهود كاشته شده و مزدوران آنان آبياريش كرده اند، از اين رو قرآن خطر يهود را به مسلمانان گوشزد مي كند و آنان را دشمن ترين ملت ها به اسلام معرفي كرده و مي فرمايد: «به طور مسلم يهود و مشركان را دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان خواهي يافت… »[1]وقتي انواع دشمني ها را بررسي مي كنيم مي بينيم كه يهود، انواع دشمنيها را در شديدترين وضع خود در مقابل اسلام و مسلمانان به كار برده است. حتي دشمني آنها از مشركين هم بدتر بود. چون دشمني يهود از روي عناد و از بين بردن حق بود، به همين خاطر انبياء را مي كشتند و چندين بار نقشه قتل پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ را ريختند، ولي دشمني مشركين بخاطر جهل آنها به حقايق دين و خدا و پيامبران ـ عليهم السلام ـ بود.[2]علاوه بر آن يهود براي شكست مسلمانان با شرك گرايان و حق ستيزان، همدل و همكار بودند و اين در حالي بود كه آنان مي بايست نسبت به پيروان قرآن، نزديكتر و پرمهرتر باشند و اينان را در برابر شرك و كفر ياري رسانند، چرا كه اينان به رسالت موسي ـ عليه السلام ـ ايمان داشتند و كتاب او را از سوي خدا مي شناختند، اما كفرگرايان نه به خدا ايمان داشتند و نه به رسالت و كتابهاي آسماني. و روشن است كه اين دشمني، برخاسته از آفت ويرانگر حسد بود.[3]يهود از روي حقد و خبث ذاتي، به پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ ايمان نياوردند، با آنكه مي دانستند او پيامبر خدا است. قرآن، بني اسرائيل را دعوت به ايمان بر رسالت پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ مي كند و مي فرمايد:
«اي فرزندان اسرائيل بياد بياوريد نعمت هائي كه من بر شما ارزاني داشتم، و به پيماني كه با من بسته ايد وفا كنيد، تا من نيز به پيمان شما وفا كنم و (در راه انجام وظيفه، و عمل به پيمانها) تنها از من بترسيد. و به آنچه نازل كرده ام (قرآن) ايمان بياوريد، كه نشانه هاي آن، با آنچه در كتابهاي شماست، مطابقت دارد. و نخستين كافر به آن نباشيد، و آيات مرا به بهاي ناچيزي نفروشيد، و تنها از من (و مخالفت دستورهايم) بترسيد (نه از مردم). و حق را با باطل نياميزيد، و حقيقت را با اينكه مي دانيد كتمان نكنيد.[4]»
دشمني آنان از زماني آغاز شد كه دعوت اسلام متوجه يهود شد و از آنها تقاضاي تصديق و ايمان كرد، زيرا از وقتي كه دعوت اسلام متوجه آنها گرديد، سرپيچي را آغاز نموده و بر عليه آن مبارزه را شروع كردند.[5]قرآن يهود را به خاطر عدم پذيرش اسلام سرزنش مي كند و مي فرمايد:
«وقتي كه رسولي (محمد) از طرف خداوند براي آنها آمد و به چيزي كه نزد آنهاست (تورات) تصديق مي كرد. گروهي از صاحبان كتاب (يهود)، كتاب خدا (قرآن) را به پشت سر خود مي انداختند و عمل به آنها نكردند، مثل آنكه آنها اصلاً نمي دانستند.»[6] و «در نتيجه مستحق راندگي و دوري از رحمت خداوند شدند؛ زيرا كه آنها از روي لجبازي و ستم وحي الهي را به كفر وگمراهي فروختند و در نتيجه مستحق غضب پي در پي خداوند شدند.[7]»
يكي ديگر از موارد دشمني آنها با دين مبين اسلام مخالفت آنان با احكام اسلام بود، وقتي اسلام بر اساس مقتضيات زمان و رشد فكري مردم پاره اي از احكام يهود را نسخ كرد، آنان از روي كينه به مخالفت پرداختند و زبان به اعتراض گشودند. و به پيامبر گفتند: اي محمد اگر تو بر آئين ابراهيم و پيامبران بعد از او هستي و آنها را تصديق مي كني، چگونه حرام هاي آنان را مانند گوشت حلال مي شماري؟
قرآن به آنها چنين پاسخ داد: « تمام خوردنيهاي دنيا براي بني اسرائيل حلال بود مگر چيزي را كه اسرائيل (يعقوب) قبل از آمدن تورات برخود حرام كرده بود، بگو اگر راست مي گوئيد تورات را بياوريد و بخوانيد.»[8]از آنچه گذشت معلوم شد كه در اثر ايمان نياوردن يهود به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ ، بين مسلمين و يهود دشمني ايجاد شد و يهود به وحشت افتاد به فكر ايجاد وحدت ميان خود و طرح نقشه عليه مسلمين افتادند كه به برخي از آنها اشاره مي شود:
1. محاصره اقتصادي: يهود براي دور ساختن مسلمين از آئين اسلام، دست به محاصرة اقتصادي زد و مسلمين را در فشار و بحران هاي اقتصادي قرار داد و براي انجام اين عمل، از دادن قرض هاي خود و اموالي كه مسلمين خريده و اماناتي كه قبل از اسلام به آن ها سپرده بودند، خودداري كردند و براي تبرئه خود به آن ها مي گفت: كه برگرداندن آن ها تا زماني الزام آور بود كه شما اسلام اختيار نكرده بوديد، ولي ايمان شما به اسلام، اين حقوق را ابطال كرد.[9] قرآن به همين موضوع اشاره مي كند و مي فرمايد:
«پاره اي از اهل كتاب (نصاري) اگر مال فراواني بعنوان امانت نزد او بسپاري به تو بر مي گرداند. و پاره اي ديگر (يهود) اگر ديناري به او بسپاري به تو نخواهد داد، مگر وقتي كه اصرار و پافشاري زياد كني، زيرا آنها مي گفتند كه اميين (درس نخوانده ها) بر ما حقي ندارند كه بپردازيم، آن ها بر خدا دروغ مي بندند در حالي كه خود مي دانند.»[10]2. كينه افروزيهاي مذهبي: يكي ديگر از نقشه ها و نيرنگ هاي يهود، عليه اسلام گرم ساختن بازار كينه هاي دوران گذشته در افكار اوس و خزرج بود.[11] قرآن مي فرمايد: «بگو اي صاحبان كتاب چرا مردمي را كه ايمان آورده اند از راه خدا باز مي داريد و آن ها را به سوي گمراهي سوق مي دهيد، در حالي كه خود ناظر و گواه بر اين هستيد. اي صاحبان ايمان اگر فرمان دسته اي از اهل كتاب را ببريد بدانيد كه شما را بعد از ايمان، به كفر بر مي گردانند. چگونه كافر مي شويد در حاليكه آيات خدا بر شما خوانده مي شود و در ميان شما پيامبر خدا وجود دارد و كسي كه متكي به خداوند شود به سوي راه راست هدايت شده است.»[12]اين رفتاري كه يهود در آن روز انجام مي داد، امروز نيز همين دشمنان اسلام و صهيونيسم نسبت به مسلمين انجام مي دهند و پيوسته مي كوشند كه بين مذاهب اسلامي تفرقه و جدايي بيفكنند تا خود، نقشة خويش را به ثمر رسانند.[13]3. جاسوسي عليه مسلمين: يهود براي آگاهي و اطلاع بر اسرار مسلمين دست به عمليات جاسوسي زده و در اين ميان، مورخين، نام گروهي از يهوديان را مي برند كه به ظاهر اسلام اختيار كردند و آن را وسيله جاسوسي و آگاهي از وضع مسلمين قرار دادند. براي انجام اين كار، يهوديان در ميان مسلمين مي رفتند و در انجمن و مجالس آن ها شركت مي كردند، تا از تصميم آنها آگاه شوند و جريان را به كميتة خويش گزارش دهند و يا شبهاتي را در دل كساني كه ايمانشان ضعيف است وارد كنند و يا با منافقين رابطه برقرار كرده و با آن ها دست دوستي دهند و با خود متحد ساخته عليه مسلمين ميان آن ها فتنه و آشوب بر پا سازند. قرآن كريم درين باره چنين مي فرمايد:
«اي كساني كه ايمان آورده ايد؛ افرادي را كه در جنايت و ظلم نسبت به شما كوتاهي نمي كنند، هم راز خود قرار ندهيد، اين ها مردمي هستند كه خواستار درد و رنج شما مي باشند و دشمني آن ها از راه دهان، براي شما ظاهر شد اما آن چه از دشمني كه در دل آن ها نهفته است، به مراتب بزرگتر است از آن چه كه از راه دهان ظاهر شده است. ما براي شما نشانه هايي بيان كرديم كه اگر دانا باشيد خواهيد فهميد.»[14]4. تلاش براي نفوذ در پيغمبر: يكي از نقشه هاي ديگر يهود، تلاش براي نفوذ در پيغمبر بود، آنها كوشيدند به هر وسيله اي كه باشد در پيامبر نفوذ كنند تا او نتواند دستورات اسلام را به خوبي انجام دهد.[15]قرآن مي فرمايد: بين يهود به آن چه خداوند به تو دستور داده حكم و قضاوت كن و از خواسته هاي آنان پيروي مكن. از آن ها دوري بجوي، آن ها مي خواهند تو را از پاره اي از دستورات خدا كه بر تو نازل شده منحرف سازند. پس اگر باز گشتند و به تو ايمان نياوردند، بدان كه خداوند كيفر پاره اي از گناهانشان را به آنها مي دهد، هر آينه بيشتر مردم، فاسق و گناه كارند.[16]»
آنچه آشكار شد تنها گوشه اي از دشمني هاي يهود با مومنان بود كه براي تفصيل بيشتر اين موضوع به تفاسير قرآن ذيل آياتي كه درباره بني اسرائيل و يهود آمده است مراجعه شود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. چهره يهود در قرآن با ترجمه سيد مهدي آيت اللهي.
2. يهود از نظر قرآن، عفيف عبد الفتاح طباره، ترجمه علي منتظمي.
3. مقارنة الاديان اليهود، احمد شلبي.
4. آثار الحرب، وهبة الزحيلي.
پي نوشت ها:
[1] . مائده/82.
[2] . الزحيلي وهبة التفسير المنير، بيروت، انتشارات دارالفكر المعاصر، 1418 ق، ج 7، ص 8.
[3] . طبرسي، مجمع البيان، بيروت، انتشارات دارالعلميه، چاپ اول، 1418ه ، ج3، ص306.
[4] . بقره/40 ـ 41، ترجمه از آيت الله ناصر مكارم شيرازي.
[5] . عفيف عبدالفتاح طباره، اليهود في القرآن، بيروت، دارالعلم للملايين، چ يازدهم، 1986، ص 18.
[6] . بقره/101.
[7] . رجوع شود به بقره/89 و 90.
[8] . آل عمران/93.
[9] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، انتشارات اسماعيليان، چاپ مكرر، ج 2، ص 472، ذيل آيه 75، آل عمران.
[10] . آل عمران/75.
[11] . اليهود في القرآن، ص 25.
[12] . آل عمران/99 ـ 101.
[13] . اليهود في القرآن، ص 26.
[14] . آل عمران/118.
[15] . طبرسي، امين الاسلام، تفسير جوامع الجامع، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1371، ج اول، ص 334.
[16] . مائده/49.