«عبودیت» به معنای اظهار بندگی و تذلل بوده، و «عبادت» در مرتبه بالاتر از آن، نهایت تذلل و خواری است. و کسی سزاوار بندگی نیست، مگر آنکه نهایت فضل را داشته باشد که همان خدای متعال است. با ذکر این مقدمه باید گفت که عبادت همواره به یک معنا نبوده و در متون گوناگون میتواند معنای جداگانهای داشته باشد:
1. یکی عبادت تکوینی است که همه موجودات عالم چه انسان و چه حیوان – و حتی اجسام بیجان – چنین عبادتی را دارند: «وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً…».[1] در همین راستا تمام مردم – چه مؤمن و چه کافر – بنده و عبد خدا هستند، بلکه همه موجودات عبد اویند، لکن بعضی از آنها تکویناً و از روی جبر و بعضی به اختیار.[2]
2. عبادت اختیاری و آن مخصوص انسان است که مأمور به آن شده است؛ مانند: «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ».[3] «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ».[4]
عبد و بنده نیز چند قسم است:
یک) عبد(برده) به حکم شرع که خرید فروش آن صحیح بوده: «الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ».[5] «و عَبْداً مَمْلُوکاً لا یَقْدِرُ عَلى شَیْءٍ».[6]
دو) عبد به معنای فردی که شرایط بندگی خدا را تا اندازه توان خود بجا میآورد: «وَ اذْکُرْ عَبْدَنا أَیُّوبَ».[7] «إِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً».[8]
سه) عبد به معنای خدمتکار؛ بندگان خدمتکاری که برای مخارج زندگی با قراردادهایی به خدمت کسی درمیآیند.
بنابر این باید گفت؛ از نگاهی دیگر تمام انسانها عبد و بنده خدا نیستند؛ بلکه عبد خدا بودن – به معنای خاص آن – همراه با تذلّلى است توأم با تقدیس؛ یعنى بنده نهایت خضوع و ذلت را در برابر حق اظهار میدارد، و در عین حال او را از تمام نقایص پاک و به تمام کمالات متصف میداند، و مشرکان به این معنا عبد خدا نیستند؛ اما از عبّاد به معنای عبودیت تکوینی محسوب میگردند؛ چنانکه خداوند میفرماید هر چه و هر کس در آسمانها و زمین است، بنده خدا و مطیع او در عبودیت است: «إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمنِ عَبْداً».[9] یعنی از وجود و آثار وجود جز آنچه را خدا به او داده ندارد، و آنچه را هم به او داده از در بندگى و اطاعت پذیرفته، حتى در پذیرفتنش هم اختیارى از خود نداشته است، البته باید توجه داشت عبودیت مخلوقات تنها به این معنا ظاهر نمیگردد، بلکه خدا عبودیت را بر آنان مسجل کرده، و هر یک را در جاى خود قرار داده، و او را در کارى که از او میخواسته به کار زده، و خود شاهد عبودیتش بوده است: «لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا»،[10] باز تنها این نیست، بلکه به زودى هر یک، فرد و تنها نزد او خواهند آمد، در حالیکه مالک هیچ چیز نیستند، و همراهشان چیزى ندارند، و با همین وضع است که حقیقت عبودیتشان براى همه روشن میشود، و آنرا به چشم خود میبینند،[11] این همان بندگی است که کفار و مشرکان را شامل میشود و به این معنا آنان نیز عباد و بندگان خدا هستند!
1. یکی عبادت تکوینی است که همه موجودات عالم چه انسان و چه حیوان – و حتی اجسام بیجان – چنین عبادتی را دارند: «وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً…».[1] در همین راستا تمام مردم – چه مؤمن و چه کافر – بنده و عبد خدا هستند، بلکه همه موجودات عبد اویند، لکن بعضی از آنها تکویناً و از روی جبر و بعضی به اختیار.[2]
2. عبادت اختیاری و آن مخصوص انسان است که مأمور به آن شده است؛ مانند: «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ».[3] «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ».[4]
عبد و بنده نیز چند قسم است:
یک) عبد(برده) به حکم شرع که خرید فروش آن صحیح بوده: «الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ».[5] «و عَبْداً مَمْلُوکاً لا یَقْدِرُ عَلى شَیْءٍ».[6]
دو) عبد به معنای فردی که شرایط بندگی خدا را تا اندازه توان خود بجا میآورد: «وَ اذْکُرْ عَبْدَنا أَیُّوبَ».[7] «إِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً».[8]
سه) عبد به معنای خدمتکار؛ بندگان خدمتکاری که برای مخارج زندگی با قراردادهایی به خدمت کسی درمیآیند.
بنابر این باید گفت؛ از نگاهی دیگر تمام انسانها عبد و بنده خدا نیستند؛ بلکه عبد خدا بودن – به معنای خاص آن – همراه با تذلّلى است توأم با تقدیس؛ یعنى بنده نهایت خضوع و ذلت را در برابر حق اظهار میدارد، و در عین حال او را از تمام نقایص پاک و به تمام کمالات متصف میداند، و مشرکان به این معنا عبد خدا نیستند؛ اما از عبّاد به معنای عبودیت تکوینی محسوب میگردند؛ چنانکه خداوند میفرماید هر چه و هر کس در آسمانها و زمین است، بنده خدا و مطیع او در عبودیت است: «إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمنِ عَبْداً».[9] یعنی از وجود و آثار وجود جز آنچه را خدا به او داده ندارد، و آنچه را هم به او داده از در بندگى و اطاعت پذیرفته، حتى در پذیرفتنش هم اختیارى از خود نداشته است، البته باید توجه داشت عبودیت مخلوقات تنها به این معنا ظاهر نمیگردد، بلکه خدا عبودیت را بر آنان مسجل کرده، و هر یک را در جاى خود قرار داده، و او را در کارى که از او میخواسته به کار زده، و خود شاهد عبودیتش بوده است: «لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا»،[10] باز تنها این نیست، بلکه به زودى هر یک، فرد و تنها نزد او خواهند آمد، در حالیکه مالک هیچ چیز نیستند، و همراهشان چیزى ندارند، و با همین وضع است که حقیقت عبودیتشان براى همه روشن میشود، و آنرا به چشم خود میبینند،[11] این همان بندگی است که کفار و مشرکان را شامل میشود و به این معنا آنان نیز عباد و بندگان خدا هستند!