در رابطه با سئوالات توجه به نکات زير کارگشا است:
1. يك مسلمان واقعي پايبند به يك سري اصول، ارزشها و اعتقادات است كه نسبت به آنها حساس بوده و در برابر اهانت به آنها موضع قوي و قاطع ميگيرد كه اصطلاحاً به اين روحيه، «غيرت ديني» ميگويند. وقتي افراد به مرور زمان دريافتند كه انسان چنين روحيهاي دارد كم كم نسبت به او حريم نگه داشته و هر سخني را در محضر او بر زبان نميآورند. چنين افرادي در قداست و پاكي شبيه به مسجد كه خانه خداست ميشوند و همچنان كه افراد وقتي به مسجد ميروند با وضو وارد شده و هر سخني را در آن مكان مقدس به زبان نميآورند؛ در حضور اين فرد هم هر عملي را انجام نداده و هر سخني را نميگويند. مي شود هم با رفتار و گفتار اين حريم را براي خود ايجاد كرد.
اگر انسان چنين حالتي داشته باشد، خلافي در محضرش صورت نميگيرد تا او موضعي در برابر آن بگيرد. ولي اگر خنديد و رويخوش نشان داد، دوباره سخنان خلاف شأن در نزد او گفته ميشود.
2. اگر در نزد شما اقوامي را مسخره كردند متذكّر شويد كه: از نظر اسلام هيچ مليّت و نژادي بر مليت و نژاد ديگر ترجيح ندارد و ملاك ارزش و كرامت افراد تنها به تقوي است؛ چرا كه خداوند در قرآن ميفرمايد: «يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوبا وقبائل لتعارفوا، ان اكرمكم عند الله اتقاكم ان الله عليم خبير»؛ اي مردم به تحقيق كه ما شما را از يك زن و مرد آفريديم و شما را شعبههاي بسيار و فرق مختلف گردانيديم تا يكديگر را بشناسيد و با افتخارترين شما نزد خدا با تقواترين شماست و خدا از حال شما كاملاً آگاه است. [1]در آيه ديگر خداوند خطاب به مؤمنين ميفرمايد: «اي كساني كه ايمان آوردهايد، هرگز نبايد قومي قوم ديگر را مسخره و استهزاء كنند شايد آن قوم كه مسخره ميكنيد بهترين مؤمنين باشند و نيز بين زنان با ايمان افرادي افراد ديگر را به سخريه نگيرند چه بسا كه آن افراد بهترين زنان باشند»[2]؛ پس نبايد خلاف عقل و نقل عملي نمود و كسي را مسخره كرد. از نظر اسلام بلال حبشي سياهپوست بر پادشاهان ظالم و فاسق ايراني، صد شرف دارد، و سلمان فارسي به مقامي رسيده است كه به دنبال معصوم قرار گرفته است؛ بنابراين نبايد كار جاهلانه كرد و فرد، افراد يا اقوامي را مسخره نمود.
3. اما اين كه نوشتهايد طنزهايي را در مورد روحانيت معظم ميگويند، بايد گفت كه اگر ريشهيابي شود اين عمل ناصواب مطلوب دشمنان قسم خوردة اسلام است هرچند گوينده به آن توجه نداشته باشد، براي اين كه از علماي اسلام كه به تصريح پيامبر عظيم الشأن جانشينان رسول خدا و وارثان انبيا هستند تقدّسزدايي شود، و كم كم مردم را از اطراف اين مشعلهاي هدايت متفرق كرده و در ضلالت و گمراهي انداخته و از مردم سوء استفاده كنند. سست نمودن جايگاه علماء اسلام و شكستن حرمت آنها در واقع تلاش براي از بين بردن دين است و قطعاً جايز نيست و وظيفة هر مسلماني است كه از اشاعة فحشاء در مورد اين مصاديق بارز اهل ايمان جلوگيري كنند.
4. استهزاي ائمه اطهار عليهم السلام از مصاديق بارز استهزاي آيات الهي است و در قرآن كريم آمده است كه: «و قد نزل عليكم في الكتاب ان اذا سمعتم آيات الله يكفر بها و يستهزء بها فلا تقعدوا معهم حتي يخوضوا في حديث غيره انكم اذاً مثلهم ان الله جامع المنافقين و الكافرين في جهنم جميعا» [3]؛ و در كتاب بر شما نازل شد هنگامي كه شنيديد آيات خدا انكار ميشود و مورد تمسخر قرار ميگيرد با آنها كه دارند چنين عملي را انجام ميدهند، ننشينيد تا اين كه وارد سخن ديگر شوند و الا شما هم مثل آنها خواهيد بود به درستي كه خداوند منافقين و كفار را در جهنم با هم جمع خواهد كرد.
5. يكي از انگيزه هاي غيبت دو در واقع ريشه هاي غيبت، تمسخر ديگران براي مجلس گرمي و بگو و بخند ميان دوستان است اگر مواظب نباشيم ممكن است در يك مجلس براي چند دقيقه خنده و خوش گذراني گناهان بزرگي را بردوش خود سوار كنيم و ناراحتي و غم ابدي را گريبانگر خود سازيم، بنابراين در مجالس دوستانه راه هاي سالم تر و بهتري براي شادماني و سرگرمي وجود دارد كه به گناه نيز ختم نمي شود. گفتن خاطرات شيرين، احوال پرسي، مباحث سازندة اجتماعي، تربيتي و… لطيفه هاي سالم، بازي و سرگرمي، همه از مواردي است كه در مجالس دوستانه مي شد از آن بهره جست.
ساختن لطيفه راجع به امور مقدس بسيار حساس است و نبايد به سادگي به آن دست زد. چيزي كه منتهي به نوعي اهانت و تمسخر اين مسائل شود هم گناه كبيره به حساب مي آيد هم آثار منفي آن دامنگير زندگي انسان مي شود.
وظيفه هر مسلمان است كه هنگامي كه مجلس به مجلس گناه مبدل ميشود، جلسه را تغيير دهد و با منطق قوي موضوع سخن را عوض نموده و تمسخر كنندگان را محكوم نمايد و در صورتي كه قادر به اين كار هم نيست به نشانة اعتراض جلسه را ترك كند.
پي نوشت ها:
[1]- حجرات/13.
[2]- حجرات/11.
[3]- نساء/140.